wizardry

/ˈwɪzərdri//ˈwɪzədri/

معنی: سحر، جادو گری، افسون گری، جادویی
معانی دیگر: مهارت، چیره دستی، تبحر، خبرگی، جادو، اعجاز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the magic practiced by a wizard; sorcery.
مشابه: sorcery

(2) تعریف: the accomplishment of, or ability to accomplish, something complex or difficult, as if by magic.

- the wizardry of modern electronics
[ترجمه گوگل] جادوگری الکترونیک مدرن
[ترجمه ترگمان] یعنی جادوی الکترونیکی مدرن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. he proved his wizardry as a merchant
او مهارت خود را به عنوان یک بازرگان اثبات کرد.

2. Using their high-tech wizardry, the police were able to locate the owners of the stolen property within hours of it being seized.
[ترجمه گوگل]پلیس با استفاده از جادوگری با فناوری پیشرفته خود توانست صاحبان اموال مسروقه را ظرف چند ساعت پس از ضبط آن پیدا کند
[ترجمه ترگمان]پلیس با استفاده از جادوگری با فن آوری بالا قادر به تعیین مالکان اموال مسروقه در عرض چند ساعت پس از توقیف آن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The second goal was sheer wizardry.
[ترجمه گوگل]گل دوم جادوگری محض بود
[ترجمه ترگمان]هدف دوم جادوگری محض بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Lepage's visual magic and technical wizardry get metaphysical.
[ترجمه گوگل]جادوی بصری و جادوگری فنی Lepage متافیزیکی می شود
[ترجمه ترگمان]جادو بصری و جادوگری تکنیکی get
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Many credit the company's success to Neuheisel's organizational wizardry.
[ترجمه گوگل]بسیاری موفقیت شرکت را مدیون جادوگری سازمانی Neuheisel می دانند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها موفقیت این شرکت را به جادوگری سازمانی می دانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. All this graphical wizardry isn't at the expense of spreadsheet features, either.
[ترجمه گوگل]تمام این جادوگری گرافیکی به قیمت ویژگی های صفحه گسترده نیست
[ترجمه ترگمان]تمام این ساحرانه گرافیکی در هزینه صفحات گسترده، یا، وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This lack of technical wizardry does not seem to make a whit of difference in their lives.
[ترجمه گوگل]به نظر نمی رسد این فقدان جادوگری فنی در زندگی آنها تغییری ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]به نظر نمی رسد که فقدان جادوگری فنی، تغییری در زندگی آن ها ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Playing for Argentina with his usual furious wizardry, Maradona down the field towards the England goal.
[ترجمه گوگل]مارادونا که با جادوگری خشمگین همیشگی خود برای آرژانتین بازی می کند، زمین را به سمت دروازه انگلیس پایین می آورد
[ترجمه ترگمان]او که با جادوگری خشمگین همیشگی اش برای آرژانتین بازی می کرد، زمین را به سمت دروازه انگلیس پرتاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The problem, he argues, is that this wizardry has made markets more crisis - prone, not less so.
[ترجمه گوگل]او استدلال می کند که مشکل این است که این جادوگری بازارها را بیشتر به بحران تبدیل کرده است - نه کمتر
[ترجمه ترگمان]او استدلال می کند که مشکل این است که این جادو بازارها را بیشتر در معرض بحران قرار داده است، نه کم تر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And what of all the clever and misused wizardry of modern finance?
[ترجمه گوگل]و این همه جادوگری هوشمندانه و مورد استفاده نادرست مالی مدرن چیست؟
[ترجمه ترگمان]و از همه the و سواستفاده از منابع مالی مدرن چه خبر؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Nolan's strange wizardry has given rise to a psychic Rube Goldberg contraption that plays like a rousing "Star Wars" episode for smart people of all ages.
[ترجمه گوگل]جادوگری عجیب نولان باعث به وجود آمدن یک ابزار روانی روب گلدبرگ شده است که مانند یک قسمت هیجان انگیز "جنگ ستارگان" برای افراد باهوش در هر سنی بازی می کند
[ترجمه ترگمان]جادوگری عجیب نولان، باعث ظهور a ذهنی گلدبرگ شده است که مانند یک اپیزود \"جنگ ستارگان\" برای افراد هوشمند در تمام سنین نقش ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Q: Or attend a school for wizardry and witchcraft?
[ترجمه گوگل]س: یا در مدرسه جادوگری و جادوگری شرکت کنید؟
[ترجمه ترگمان]سوال: یا در مدرسه جادوگری و جادوگری شرکت کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. New Elf building: School of Wizardry.
[ترجمه گوگل]ساختمان جن جدید: مدرسه جادوگری
[ترجمه ترگمان]ساختمان الف نو: مدرسه فنون جادوگری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Everything connected with electronics, computers, high - tech wizardry and scientific gadgets are amplified.
[ترجمه گوگل]هر چیزی که با الکترونیک، کامپیوتر، جادوگری با فناوری پیشرفته و ابزارهای علمی مرتبط است، تقویت شده است
[ترجمه ترگمان]همه چیز مربوط به الکترونیک، کامپیوتر، جادو با تکنولوژی بالا و ابزار علمی تقویت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سحر (اسم)
bewitchment, conjuration, dawn, charm, aurora, daydawn, dayspring, magic, witchcraft, enchantment, sorcery, black art, witchery, black magic, incantation, brightening, thaumaturgy, theurgy, wizardry

جادوگری (اسم)
diablerie, witchcraft, sorcery, sortilege, voodoo, black art, shamanism, witchery, incantation, voodooism, wizardry

افسون گری (اسم)
epode, grace, witchcraft, sorcery, voodoo, incantation, cantation, fairy, witching, voodooism, wizardry

جادویی (اسم)
wizardry

انگلیسی به انگلیسی

• sorcery, witchcraft, magic, enchantment, art of a wizard; remarkable skill or excellence of accomplishment
you can refer to a very clever achievement or piece of work as wizardry, especially when you do not understand how it is done.

پیشنهاد کاربران

بپرس