sensorial


معنی: حسی
معانی دیگر: عضو حسی

جمله های نمونه

1. Virtual reality is the multi-dimensional sensorial environment produced by the computer, Users can play a part in this virtual environment by particular tools.
[ترجمه گوگل]واقعیت مجازی محیط حسی چند بعدی است که توسط کامپیوتر تولید می شود، کاربران می توانند با ابزارهای خاصی در این محیط مجازی نقش داشته باشند
[ترجمه ترگمان]واقعیت مجازی یک محیط sensorial چند بعدی است که توسط کامپیوتر تولید می شود، کاربران می توانند با استفاده از ابزارهای خاص نقشی در این محیط مجازی ایفا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The main clinic signs were fever, diarrhea, sensorial disorder of extremity, weakened or disappeared deep tendinous reflect.
[ترجمه گوگل]علائم اصلی کلینیک تب، اسهال، اختلال حسی اندام، ضعیف شدن یا ناپدید شدن انعکاس عمیق تاندونوس بود
[ترجمه ترگمان]علائم کلینیک اصلی تب، اسهال، اختلال sensorial of، ضعیف شده یا ناپدید شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Utopia trend is very inspiring by sensorial design and sensitive architecture. Here are some projects and realizations, which are light and strong at the same time.
[ترجمه گوگل]روند اتوپیا از طراحی حسی و معماری حساس بسیار الهام گرفته شده است در اینجا چند پروژه و تحقق وجود دارد که در عین حال سبک و قوی هستند
[ترجمه ترگمان]گرایش یوتوپیا از طراحی sensorial و معماری حساس الهام گرفته است در اینجا برخی از پروژه ها و ادراکات محقق می شوند، که همزمان قوی و قوی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The sensorial education plays an important role in the development of mentally retarded children.
[ترجمه گوگل]آموزش حسی نقش مهمی در رشد کودکان کم توان ذهنی دارد
[ترجمه ترگمان]تحصیل sensorial نقش مهمی در رشد کودکان عقب مانده ذهنی ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This model is based on 4 sensorial experiences rated by maximum 20 points.
[ترجمه گوگل]این مدل بر اساس 4 تجربه حسی با حداکثر 20 امتیاز است
[ترجمه ترگمان]این مدل براساس ۴ تجربه sensorial است که با حداکثر ۲۰ نقطه در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Contact Series gives a dynamic and sensorial experience to the visually impaired user by adding a tactile element in the form of braille lettering to everyday objects.
[ترجمه گوگل]سری تماس با اضافه کردن یک عنصر لمسی به شکل حروف بریل به اشیاء روزمره، تجربه‌ای پویا و حسی را به کاربر کم بینا می‌دهد
[ترجمه ترگمان]مجموعه آشنا، با اضافه کردن یک عنصر ملموس به شکل of بر روی اشیا روزمره، یک تجربه پویا و sensorial به کاربر آسیب بینایی می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Sometimes people think there is something magic about sensorial math materials.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات مردم فکر می کنند چیزی جادویی در مورد مواد ریاضی حسی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]بعضی اوقات مردم فکر می کنند که چیزی جادویی در مورد مواد math وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Finally the development trend at the aspect of sensorial and energy of IBPL is pointed out.
[ترجمه گوگل]در نهایت به روند توسعه در بعد حسی و انرژی IBPL اشاره شده است
[ترجمه ترگمان]در نهایت روند توسعه در جنبه sensorial و انرژی IBPL نشان داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Extra Virgin oil: Sensorial evaluation: Fruity Olive oil without any type of defects.
[ترجمه گوگل]روغن فوق بکر: ارزیابی حسی: روغن زیتون میوه ای بدون هیچ نوع عیب
[ترجمه ترگمان]روغن اضافی باکره: ارزیابی sensorial: fruity روغن زیتون بدون هیچ گونه نقص
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Great first rider with plenty of sensorial gadgets.
[ترجمه گوگل]اولین سوارکار عالی با ابزارهای حسی فراوان
[ترجمه ترگمان]اولین سوار بزرگ با مقدار زیادی ابزار مکانیکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Paralympic Games are a multi-sport event for athletes with physical, mental and sensorial disabilities.
[ترجمه گوگل]بازی های پارالمپیک یک رویداد چند ورزشی برای ورزشکاران دارای ناتوانی های جسمی، ذهنی و حسی است
[ترجمه ترگمان]بازی های پارالمپیک یک رویداد چند ورزشی برای ورزشکارانی با معلولیت های جسمی، ذهنی و sensorial می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The paper puts forward and discusses the theories and methods of Montessori on sensorial education of children.
[ترجمه گوگل]در این مقاله نظریه ها و روش های مونته سوری در مورد تربیت حسی کودکان مطرح و مورد بحث قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]این مقاله جلو می آید و تئوری ها و روش های of بر روی تربیت کودکان را مورد بحث و بررسی قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Here we are in love with the future. We are dreaming of a poetic and utopic future world, made of sensorial innovation and poetry.
[ترجمه گوگل]اینجا ما عاشق آینده هستیم ما رویای دنیایی شاعرانه و آرمانگرایانه آینده را داریم که از نوآوری حسی و شعر ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]در اینجا ما عاشق آینده هستیم ما در حال رویای دنیای آینده شاعرانه و شاعرانه هستیم که از نوآوری و شعر sensorial ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The head is small and it does not feature specific sensorial organs.
[ترجمه گوگل]سر کوچک است و اندام های حسی خاصی در آن دیده نمی شود
[ترجمه ترگمان]سر کوچک است و اندام های sensorial ویژه ای ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The colour range is made of emotional whites and sensorial pastels.
[ترجمه گوگل]طیف رنگی از رنگ سفید احساسی و پاستل حسی ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]گستره رنگ از سفید عاطفی و sensorial pastels تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حسی (صفت)
sensational, intuitive, sensory, sensorial

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to the senses; sensitive, responsive to stimuli (physiology)

پیشنهاد کاربران

بپرس