تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

از فرصت استفاده کردن ، I would like to take occasion to thank my kind host . می خواهم از فرصت استفاده کرده و از میزبان مهربانم سپاسگزاری کنم. 🙏

پیشنهاد
٠

حالت عادی خودم . حالت عادی خودش . 🤔

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

غیر عمد

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

تحویل گرفتن ، وارد کردن

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

بارگیری کردن . The ship took on cargo in bandar abbas کشتی بار را در بندر عباس بارگیری کرد 🤔

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

Don't go all of a sudden. یهو ی نرو 🤨 What happened all of a sudden? چی شد یهویی ؟😳

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

He rushed down here او با عجله اومد اینجا 🤔

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خیلی مشتاق بودن ، خیلی راغب بودن ، تمایل زیاد داشتن 🤔

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دیوانه کننده

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

I have no fond memories of love من هیچ خاطره خوبی از عشق ندارم 😔💔

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

I will never let you down هرگز نا امیدت نمیکنم . 🙄

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

باز گرداندن یا برگرداندن ، چیزی به حالت یا موقعیت قبلی 🤔

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

کلمه consume در واقع به معنای مصرف کردن یا استفاده کردن از چیزی برای هر منظوری استفاده می شود، نه فقط محدود به خوردن و آشامیدن. به طور کلی، می تواند ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چه تاثیری دارد ، چه معنی میده ، یا چه تفاوتی میکنه ( عامیانه , که چی بشه ) این عبارت در حال سادگی ، برای خواستن توضییح بیشتر برای درک بهتر یک وضعیت ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

The police took away my passport so l cant travel پلیس پاسپورت منو گرفت بنابراین نمیتونم سفر کنم 🤷

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

چیزی را از کسی گرفتن . The teacher took my mobile away until the end of the lesson. معلم تلفن همراه منو تا پایان کلاس ازم گرفت 😒

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به محل دیگری بردن . The police took him away for questioning پلیس برای بازجویی به محل دیگری برد

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

Even the rain couldn't take away from the excitement of the game حتی بارون هم نتونست از هیجان بازی کم کنه👌

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Sara has forgiven Ali and taken him back سارا ، علی را بخشید و برگشت پیشش🥰

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Play that game took me back to my childhood انجام دادن اون بازی منو به دوران کودکیم برگردوند🥳

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

علیه کسی موضع گرفتن. He took against me when i was promoted over him وقتی موقعیت شغلی من از او بالاتر شد، علیه من موضع گرفت 🤥

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

die of a broken heart دق کردن ، از غصه زیاد مردن 😔 She died of a broken heart soon after the disaster

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

I broke up with , him, her باهاش به هم زدم . فرقی نمیکنه مرد یا زن . جنسیت تاثیری نداره 🥳

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Put him through وصلش کن . ( تلفن )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

I can't afford it نمیتونم از پسش بربیام🙄

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I can keep you up میتونم درکت کنم

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

That last minute goal had me on the adge of my seat آن گل دقایق پایانی منو روی صندلی میخ کوب کرد 😳

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

ما میتوانیم as such را با یک جمله منفی استفاده کنیم تا بگوییم چیزی دقیقا آن چیزی که مطرح شده ، نیست He is not a singer as such , he only sings to him ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The می تونه قبل از صفت استفاده بشه تا آن را به اسم جمع تبدیل کنه . 👌 The unemployed are worried about the future بیکاران نگران آینده هستند 🤷

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارتهای که با that می آیند ، نمیتوانند مستقیم بعداز حروف اضافه بیایند ، بنابراین بهتر است که از اصطلاح the fact قبل از that استفاده کنیم Despite ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

He has no principles او به هیچ چیز پایبند نیست . اصول اخلاقی مانند درستی ، صداقت ، خوش رفتاری ، وقتی می گوییم کسی اصول اخلاقی نداره، به این معناست ک ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چندشم اومد ، شد مورمور شدن . 😬

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

But Everything was changed when you come along اما وقتی تو اومدی ، همه چیز تغییر کرد . ❤️ دروغ میگه😉

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

My french is not up to much فرانسه من خیلی خوب نیست 🤷

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرزنش کردن . گیر دادن . انتقاد کردن. I am not having a go at you . Don't be sensitive

پیشنهاد
٠

آش کشک خالته ، بخوری پاته ، نخوری پاته 🤫

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Do you want to have a shot می خوایی امتهان کنی ؟, , 🤔

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Nowadays landing a good husband is difficult. این روز ها گیر آوردن شوهر خوب سخته😉

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

He resents of my success اون از موفقیت من دلخوره 🤒

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به سختی . با تقلا . The patient spoke with effort بیمار به سختی حرف میزد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

My efforts paid off. تلاشهای من نتیجه داد . به نتیجه رسید 👌

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I have a nodding acquaintance with him. من آشنایی کمی با او دارم، در حد سلام علیک

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I was hopping that you could lending me a hand امیدوار بودم که بتونی کمکم کنی 😏

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

What does it matter? چه اهمیتی دارد ؟ این جمله به معنی، این موضوع چه اهمیتی داره؟یا چرا این مهمه؟" است. این جمله معمولا برای بیان عدم توجه یا عدم علا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

This problem is past solution چاره ای برای این مشکل وجود ندارد . past در این جمله صفت است

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وابسته بودن . من زیاد اهل ورزش نیستم Iam not much of an athlete

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to release your container from the customs you have to fill out customs declaration برای خروج کانتینر خود ، باید فرم اظهارنامه گمرکی را پر کنید

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

Your container will be released by Clarence broker کانتینر شما توسط ترخیص کار ( کارگزار گمرکی ) ترخیص خواهد شد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Did you release my container from customs کانتینر منو از گمرک ترخیص کردی ؟ I released bil of lading to his name من بارنامه را به نام او واگذار کردم ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

If the meeting runs late, I will arrive on Monday