تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

ادغام کسب: Technology/talent / knowledge acquisition: کسب فناوری, کسب استعداد، کسب دانش اکتساب دستیابی : * Product acquisition تملک: Property ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

نفیس

پیشنهاد
٠

هیچ کس جای خانواده رو نمیگیره

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

طبق تحقیقاتی که کردم، دانش آموزانی که برای مدت تحصیل به خارج از کشور میرن و بعد از اتمام دوره آموزش مجددا به کشور خودشون باید برگردن. و حالا کشور مبد ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در سود و زیان هم نصیب هستیم

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

غلبه کردن بر انجام کاری سخت و یا خلاف میل باطنی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تا چه حد نسبت به هدفت پیش رفتی ؟ این سوال، یه سوال کلی در زمینه های مختلف هست و یکیش مربوط به بارداریه

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

in stark : obviously clearly

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

thronged with :👉 مملو از

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

طبیعتی که در آنجا رد پایی از انسان محسوس نباشد. مثل جنگل ، کوه، صحرا، که حیوانات و گیاهان آن منطقه از دست بشر در امان باشند . 😉

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I didn’t have the privilege این حق نصیبم نشد مثال : I didn’t have the privilege of seeing my grandfather. این حق نصیبم نشد که پدربزرگم و ببینم.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی که یه جور رفتار کنه که به اصطلاح تابلو نباشه تا کسی شک نکنه بهش.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علنی کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

hurricanes - Typhoon - Cyclones هر سه روی اقیانوس تشکیل میشوند. بسته به اینکه در کدام قسمت از اقیانوسها شکل میگیرند اسم متفاوت دارن.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

doze off = nod off

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

جاهایی در زندگی که از نظر فرد باعث تحول در زندگیش شده : گرفتن شغل فارغ التحصیلی خانه دار شدن و …

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اولویت با افرادیه که زودتر اقدام کردن

پیشنهاد
٠

"I'm blown away by your kindness چوب کاری نفرمایید. ( تشکر غیررسمی )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

green onion = scallions: ( with “flat” bulb ) spring onion : has distinctive onion “round” bulb

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

یکی از کاربردهاش جمله انگیزشیه که میخواد صبوری و القا کنه . مثال : It’s only a matter of time and the problem will eventually resolve itself.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

👈 تا جاییکه الان به ذهنم میاد … Off the top of my head, I’d say that there are three bathrooms in my friend’s house. تا جاییکه الان به ذهنم میاد، ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چیزی که به ذهنم میرسه اینه که I know a restaurant off the top of my head that serves the best pasta.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از اونجایی که دانمارک زمستانهای خیلی سردی داره ، مردمش به دنبال ایجاد فضایی گرم هستن و در تصورشان این هست که به وجود آوردن فضای آرامش بخش به اونها حس ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

wishy washy : کسی که این مشخصات و داره : ۱ - قادر به تصمیم گیری نیست ۲ - اگه هم تصمیم بگیره در مورد تصمیمش مطمئن نیست ۳ - مدام تصمیمش و تغییر میده ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

?”Waiter: Can I get you something “to start with گارسن: اگه بخواین یه چیزی براتون بیارم که شروع کنید . Customer: A salad please ?Sarah: Tell me how ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

in the beginning

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

pour: ریختن - هم ممکنه حواست نباشه چیزی و بریزی - هم اینکه حواست باشه با کنترل بریزی مثل ریختن چای در فنجان ، ریختن آب جوش در قوری که باید دقت کنی. ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

self employed: کسی که مالک و یا شریک یه بیزینسی هست و استخدام شرکت خاصی نیست . freelancer: کسی که بصورت آزادانه ، هر وقت که دلش بخواد یه پروژه رو ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

دوست بفهمه دشمن نفهمه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

I slipped and spilled the tea on the table من سر خوردم و چایی و ریختم رو میز .

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

خود کلمه bullet میشه گلوله توی لیست کردن مطالب مهم یه مطلب ، این علامت و کنار هر نکته مهم که لیست شده میبینید :⚫️ مثلا: در این فصل میخوانید : ⚫️ ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرسری گرفتن مساله

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلام از وصف آن قادر نیست.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

The Earth rotates around its axis and revolves around the Sun.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

do shopping: خرید کردن لوازم ضروری که باید روزانه یا هفتگی خریداری بشه مثل لبنیات و سبزی و میوه و نان و غیره رو میگن . My father usually does shoppi ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

obviously

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حرکات آکروباتیک انجام دادن حین رانندگی ، برای جلب توجه که جان دیگران و به خطر میندازه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

وقت رفتنه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

extroverted مترادف با sociable نییییییسسسست. extroverted : شخصیه که پرانرژیه ، دوست داره خیلی توی جمع صحبت کنه و خوش صحبته ، مهمونی و گرم میکنه، اطر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در جشنهای کارنیوال و فستیوالهای خیابانی، بعضی اجرا کنندگان نمایش، روی چوبهای بلندی راه میرن که اسم این چوبها stilt هست .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کدوم درسته ؟ a shaved head یا a shaven head

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

behavior: کردار manner : رفتار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هواپیمای بدون سرنشین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

مهم دانستن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

pretty good = very good در حد رضایتبخش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

شده : Your child is being naughty. بچه ات شیطون شده ( قبلا نبود ، چرا الان شیطونی میکنه انقدر؟ )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی اصطلاحی : زر نزن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پر شکست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با سلام و صلوات

١