پیشنهاد
٠

من هیچ وقت به تو قول بهشت ( زندگی بی دردسر و عالی ) ندادم - عبارت/اصطلاح/ضرب المثل Look I never promised you a rose garden this job has its challenge ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کش رفتن ( چیزهای کوچک یا کم ارزش ) از - فعل عبارتی He would pilfer snacks from the kitchen دزدیدن ( به مقدار کم، اغلب به صورت مکرر ) از - فعل عبارتی ...

پیشنهاد
٠

دم شیر را گرفتن / خود را در موقعیت خطرناک و غیرقابل کنترل قرار دادن - عبارت/اصطلاح He caught a tiger by the tail when he started arguing with the bos ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انتخاب اشتباه / گزینه غلط - عبارت/اصطلاح He backed the wrong horse in the election روی اسب بازنده شرط بستن ( حمایت از کسی یا چیزی که شکست می خورد ) ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نشانه مشکل یا دردسر در آینده - عبارت/اصطلاح The only cloud on the horizon is the upcoming exam چیزی که باعث نگرانی برای آینده می شود - عبارت/اصطلاح ...

پیشنهاد
٠

در مکان نامناسب در زمان نامناسب - عبارت/اصطلاح He was just in the wrong place at the wrong time during the robbery بدشانس بودن به دلیل حضور در جای ب ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناگفته بهتر است / بهتر است گفته نشود - عبارت/اصطلاح Sometimes harsh truths are better left unsaid بهتر است به زبان نیاید / گفتنش صلاح نیست - عبارت/ا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( ناگهان یا به طور غیرمنتظره ) از کلمه "فاک" ( fuck ) استفاده کردن - عبارت فعلی / اصطلاح He dropped the f bomb in the middle of his speech کلمه "فاک ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

ببخشید که حرف رکیک / ناسزا می زنم ( عبارتی که قبل یا بعد از به کار بردن کلمات یا عبارات بی ادبانه، زشت یا تابو گفته می شود، به عنوان نوعی عذرخواهی پی ...

پیشنهاد
٠

وقتی یک نفر کاری را ( به خصوص بدون فکر ) انجام می دهد، دیگران نیز کورکورانه از او پیروی می کنند - ضرب المثل One person started running and soon every ...

پیشنهاد
٠

ماده ( یک گونه، به ویژه انسان ) خطرناک تر/مرگبارتر از نر آن است ( ضرب المثلی برگرفته از شعر کیپلینگ، اغلب به صورت کلیشه ای یا کنایه آمیز استفاده می ش ...

پیشنهاد
٠

مردان به دخترانی که عینک می زنند، پیشنهاد ( لاس ) نمی دهند / پا نمی دهند - اصطلاح / عبارت / ضرب المثل ( قدیمی و کلیشه ای ) She worried that men dont ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"همه مردان اینگونه نیستند" ( هشتگی که در پاسخ به انتقادات یا کلی گویی ها درباره رفتارهای منفی مردان مانند آزار، تبعیض جنسی یا خشونت به کار می رود، با ...

پیشنهاد
٠

غرق شدن، به ته دریا رفتن ( برای کشتی یا افراد ) - عبارت فعلی / اصطلاح The old pirate ship went to Davy Jones locker مردن در دریا، هلاک شدن در دریا - ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انسان، گرگِ انسان است ( یا آدم گرگ آدم است ) - ضرب المثل / عبارت اسمی History shows that man is a wolf to man during wartime انسان نسبت به همنوع خود ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناتوانی یا عدم تمایل ( اغلب ناآگاهانه ) مردان در درک، تشخیص یا همدلی با تجربیات، دیدگاه ها و چالش های مختص زنان، به ویژه آن هایی که ناشی از نابرابری ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مردان خوب کمیاب هستند، مردان خوب کم پیدا می شوند ( اغلب برای بیان دشواری در یافتن شریک عاطفی یا همسر مناسب و با کیفیت استفاده می شود ) - عبارت / جمله ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نبرد جنس ها، جنگ جنس ها ( اشاره به رقابت، سوءتفاهم ها یا کشمکش های اجتماعی یا شخصی بین زنان و مردان ) - عبارت اسمی / اصطلاح The movie portrays the cl ...

پیشنهاد
٠

سکس، مواد مخدر و راک اند رول ( به عنوان شعار یا نمادی از سبک زندگی بی بند و بار، لذت جو و گاهی طغیانگر، به ویژه در فرهنگ موسیقی راک ) - عبارت اسمی / ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فیلم سکس، نوار ویدئویی حاوی صحنه های جنسی - اسم مرکب A celebrity sex tape was leaked online ضبط ویدئویی از فعالیت جنسی افراد ( معمولاً خصوصی ) - اسم ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فردی بسیار جذاب و سکسی، تجسم جذابیت جنسی - اصطلاح / عبارت اسمی Many people considered the movie star to be sex on legs کسی که فوق العاده کشش جنسی دا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صحبت در مورد مسائل جنسی، گفتگوی مربوط به آموزش جنسی ( معمولاً بین والدین و فرزندان ) - عبارت اسمی / اصطلاح My parents gave me the sex talk when I was ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سن، جنسیت، اهل ( کجا ) - لیست داده های دموگرافیک Please provide your age sex from which city you are اطلاعات پایه شامل سن، جنسیت و محل سکونت/مبداء - ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جنس مخالف ( در دیدگاه دوتایی جنسیت، به جنس دیگر یعنی زن برای مرد و مرد برای زن اشاره دارد ) - اسم مرکب / عبارت وصفی He finds it easier to make friend ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

الان دوجنس گرا، بعداً همجنس گرا ( اصطلاحی که بیانگر این باور است که دوجنس گرایی، به ویژه در مردان، یک مرحله گذرا قبل از آشکارسازی کامل به عنوان همجنس ...

پیشنهاد
٠

مردانی که با مردان دیگر رابطه جنسی دارند ( عبارتی توصیفی و اغلب در زمینه های بهداشت عمومی و علوم اجتماعی برای توصیف رفتار جنسی بدون در نظر گرفتن هویت ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زنان، جنس لطیف ( اصطلاحی قدیمی و گاهی خوشایند، اما امروزه می تواند کمی تحقیرآمیز، کلیشه ای یا منسوخ تلقی شود ) - اسم مرکب / اصطلاح Many old novels re ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لذت بخش تر از سکس، فوق العاده لذت بخش، بی نهایت خوشایند ( اغلب به صورت اغراق آمیز برای توصیف لذت یا رضایت شدید از چیزی ) - اصطلاح / عبارت وصفی That f ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با سرعت و بدون ملاحظه ( یا با شتاب ) وارد شدن - عبارت فعلی He barreled in without knocking on the door با عجله و شاید بی ادبانه وارد شدن - عبارت فعل ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جا نگه داشتن، جای کسی را حفظ کردن ( مثلاً در صف یا نوبت ) - عبارت فعلی Could you keep place for me I will be right back جایگاه ( رتبه ) خود را حفظ ک ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حد خود را دانستن، جایگاه خود را شناختن ( اغلب با بار معنایی منفی، مبنی بر اینکه فرد نباید از موقعیت اجتماعی یا رتبه خود فراتر رود ) - اصطلاح / عبارت ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جایی یا وضعیتی بسیار ناخوشایند، طاقت فرسا یا پر از رنج - اصطلاح / عبارت فعلی Working twelve hours a day in that heat was hell on earth جهنم روی زمین ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وضعیت دشوار یا بغرنج - اصطلاح / عبارت اسمی Dealing with angry customers puts salespeople on a sticky wicket موقعیت ناخوشایند یا ناجور - اصطلاح / عبا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در تنگنا، در مخمصه، در وضعیت دشوار - عبارت حرف اضافه ای / اصطلاح He is in a bind because he lost his wallet گرفتار، گیر افتاده - عبارت حرف اضافه ای ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افراد جدید ( به خصوص آنهایی که ایده ها، انرژی یا مهارت های جدیدی به یک گروه یا سازمان می آورند ) - اسم مرکب The team needs some new blood to improve ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مایوس کننده - اسم Losing the match was a real downer دلسرد کننده - اسم The constant criticism can be a downer ضدحال - اسم ( محاوره ای ) Dont be su ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آزاردهنده - اسم The speaker ignored the heckler in the crowd اخلالگر - اسم Security removed the persistent heckler from the event مزاحم ( در سخنران ...

پیشنهاد
٠

انگار تمام روز در استراحت قهوه است؛ به شدت تنبل یا کم کار - عبارت وصفی / قیدی He never seems to be working he is on a coffee break all day long دائم ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زل زدن به ساعت ( به معنای واقعی ) - عبارت فعلی He was just staring at the clock waiting for his shift to end بی صبرانه منتظر گذشت زمان بودن؛ لحظه شم ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاری بسیار کسل کننده، ملال آور و خسته کننده - عبارت اسمی / اصطلاح Listening to his long speech was like watching paint dry فعالیتی فوق العاده کند و ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منتظر فرصت یا زمان مناسب بودن ( برای انجام کاری ) - عبارت فعلی / اصطلاح He was biding his time until the perfect moment to ask for a raise صبر کردن ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شهری؛ آدم شهری ( اغلب توسط روستاییان به کار می رود و ممکن است بار معنایی منفی داشته باشد، به معنی کسی که با زندگی روستایی ناآشنا و شاید کمی از خود را ...

پیشنهاد
٠

از روستا به شهر؛ از زندگی ساده به زندگی پرزرق و برق - عبارت وصفی / اصطلاحی Her journey from the farm to the fancy was inspiring she built a successfu ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آدم جوگیر شهری؛ کسی که سخت تلاش می کند ادای اهالی شهرهای بزرگ را دربیاورد ( اغلب با دید منفی ) - اسم / عبارت وصفی He dresses in flashy clothes trying ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دهاتی شهری شده؛ روستایی که ادا و اصول شهری پیدا کرده است - عبارت وصفی Her style changed completely after moving to the capital she is country gone ci ...

پیشنهاد
٠

درگیر بودن بیش از حد با افکار، نگرانی ها یا تصورات خود؛ ذهن کسی که دائماً مشغول خودش است - عبارت فعلی / اصطلاح He worries constantly about what other ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سطحی؛ کم عمق ( به اندازه ظاهر پر زرق و برق اما کم محتوای اینستاگرام ) - صفت Their friendship felt Instagram deep all smiles for the camera but no rea ...

پیشنهاد
٠

کسی که ( فقط ) در ذهن خودش یا به عقیده خودش خودساخته است ( و لزوماً واقعیت این نیست ) - عبارت وصفی He ignores all the help he received claiming he is ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سندرم شخصیت اصلی ( تمایل به دیدن خود به عنوان قهرمان اصلی زندگی، جایی که وقایع حول محور فرد می چرخند و دیگران به عنوان شخصیت های فرعی در داستان او تل ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرسختانه پای حرف یا موضع خود ایستادن ( حتی اگر بی فایده، نامحبوب یا مضر باشد ) ، حاضر بودن برای یک عقیده یا موضوع خاص تا پای جان جنگیدن - اصطلاح ( Id ...