تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

نقشه ( معمولاً مخفیانه یا برای کار نادرست ) - اسم The police uncovered their scheme to rob the bank برنامه ( رسمی یا دولتی ) - اسم The government in ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پاتوق مردونه / اتاق مخصوص آقایون - اسم He spends weekends in his man cave watching sports خلوتگاه مردونه - اسم My dad built a man cave in the garage ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پاتوق پسرونه / مردونه - اسم He turned the garage into his dude den لونه رفقا - اسم They play video games in their dude den all weekend خلوتگاه پسرو ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مهمونی یا دورهمی پسرونه / مردونه - اسم It was a complete brodeo at the bar last night بَزم پسرونه ( معمولاً شلوغ و پُر از کل کل ) - اسم Their weeken ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قلمرو مردونه / منطقه مردونه - اسم The weightlifting area is a real testosterone zone جایی که پُرِ مَرده / پاتوق مردونه - اسم That bar becomes a test ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مهمونی ای که اکثراً یا فقط پسر/مرد توش هست - اسم The party turned into a real sausage fest جمعی که تعداد مرداش خیلی بیشتر از زناشه - اسم I dont want ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آدمی که تو مهمونی هست ولی انگار دیده نمیشه / کسی بهش توجه نمی کنه - اسم He felt like a ghost at the party nobody talked to him کسی که تو مهمونی حس م ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غارنشین - اسم Early humans were cave dwellers آدم منزوی و گوشه گیر - اسم He is such a cave dweller he never comes out آدم عقب افتاده و دور از جامعه ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی که تو موقعیت های اجتماعی خیلی زرنگ و ماهره - اسم She is a social ninja she always knows what to say کسی که تو جمع ها راحت رفت وآمد می کنه و کارش ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آدم گریز / مردم گریز - اسم / صفت His constant negativity makes him a people repellent چیزی که باعث دوری آدم ها میشه - اسم Bad body odor can be a pow ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نماد استایل - اسم She is considered a style icon by many young women آیکون مد - اسم He became a style icon after that movie الگوی مد و خوش پوشی - ا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

مامان بزرگ - اسم My granny bakes the best cookies پیرزن - اسم Help that granny cross the street گره مادربزرگ ( نوعی گره ) - اسم Dont use a granny k ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مادربزرگ جذاب - اسم He thinks his neighbor is a hot granny مادربزرگ سکسی - اسم There are websites dedicated to hot granny content

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جذاب و فریبنده - صفت She looked very glamorous last night پر زرق و برق - صفت He lived a glamorous life full of parties شیک و باکلاس - صفت That is a ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مادربزرگ شیک و خوش پوش - اسم My glam ma loves shopping for new clothes

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کس آبدار / کس خیس / کس شُره ای ( آلت تناسلی زنانه که خیلی مرطوب و لیز شده ) - عبارت اسمی Some men prefer a juicy pussy

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قارچ شناسی ( علم مطالعه قارچ ها ) - اسم He is taking a course in mycology next semester

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

کثیف / چرک / نجس - صفت His clothes were filthy after working in the garden رکیک / زشت / مستهجن / کثیف ( برای حرف یا فکر ) - صفت He told a filthy jok ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بهترین دوستا / رفیق فابریکا - عبارت اسمی ( مخفف ) She went to the mall with her bfs جستجوی اول سطح ( در علوم کامپیوتر ) - عبارت اسمی ( مخفف ) We u ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برتری طلب / نژادپرست ( کسی که معتقده گروه خودش برتره و باید مسلط باشه ) - اسم He was known as a white supremacist برتری طلبانه / نژادپرستانه ( مربوط ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

داروخونه - اسم I need to go to the pharmacy later رشته داروسازی / حرفه داروسازی - اسم He is studying pharmacy at college محل تهیه و توزیع دارو ( در ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

ارتباط / ربط - اسم The relevance of his comment was questionable مربوط بودن / مناسبت - اسم We need to assess the relevance of this data to our resea ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حرکت دست و صورت / ایما و اشاره - اسم He made a rude gesture at the other driver ژست / رفتار / اقدام ( برای بیان حس یا منظور ) - اسم Sending flowers ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

پشیمونی / عذاب وجدان - اسم He felt no remorse for what he had done افسوس / حسرت - اسم She expressed deep remorse for her hurtful words

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ربات گرا / ربات دوست ( کسی که گرایش یا جاذبه جنسی به ربات ها یا اندرویدها داره ) - اسم He identifies as a robosexual ربات گرایانه / ربات دوستانه ( م ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پاپیون گُهی / گره گُهی ( پاپیون یا گره ای که خیلی بد و افتضاح بسته شده یا درست شده ) - عبارت اسمی He tied a shit bow on the gift تعظیم تخمی / تعظیم ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پورن مهارت / پورن شایستگی ( به تصویر کشیدن مهارت و توانایی خیلی بالا در انجام یه کار که دیدنش لذت بخشه ) - عبارت اسمی Watching the expert hacker work ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خط آفتاب سوختگی / رد لباس / خط برنزه ( مرز بین پوست برنزه شده و نشده ) - عبارت اسمی She had a noticeable tan line on her shoulders

پیشنهاد
٠

نیاز به تأیید زنان - عبارت اسمی His constant need for female validation was obvious

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آشغال ژاپنی، جنس بنجل ژاپنی - اسم ( عبارت اسمی ) He threw away all the old Jap crap in the garage

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رفیق خیلی نزدیک، رفیق صمیمی - اسم ( عبارت اسمی ) He is my asshole buddy but I love him یارو یا رفیقی که اذیت می کنه ولی باهاش رفیقی - اسم ( عبارت ا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شات یکی مونده به آخر ( در فیلم برداری ) - اسم ( عبارت اسمی ) Okay everyone this is the Abby Singer

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

غیرمعمول، نامتعارف - صفت His methods were quite unconventional خلاف عرف، خلاف قاعده - صفت She lived an unconventional life غیرسنتی - صفت They chose ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاری خور ( لقب توهین آمیز و نژادپرستانه برای افراد اهل جنوب آسیا مثل هندی ها و پاکستانی ها ) - اسم He was subjected to racist taunts like curry munch ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

خوره کتاب، کسی که خیلی مطالعه میکنه - اسم She is a real bookworm always has her nose in a book کرم کتاب ( حشره ای که به کتاب ها آسیب میزنه ) - اسم W ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چهارچشم ( لقب تحقیرآمیز یا شوخی برای کسی که عینک میزنه ) - اسم Kids used to call me four eyes at school کسی که عینک میزنه - اسم Hey four eyes can yo ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

ظرف عسل، کوزه عسل - اسم The bear dipped its paw into the honey pot چیز خیلی جذاب و وسوسه انگیز، تله شیرین - اسم That investment scheme looked like a ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لبخند عمودی ( کنایه از واژن یا فرج یا همون کُس ) - اسم He made a crude remark using the term vertical smile

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فلوت پوستی ( کنایه از آلت تناسلی مردانه ) - اسم He jokingly called it his skin flute کیر، دودول، آلت تناسلی مردانه ( عامیانه ) - اسم The lyrics cont ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عضله عشق ( کنایه از آلت تناسلی مردانه ) - اسم He flexed his love muscle as a joke کیر، دودول، آلت تناسلی مردانه - اسم The character in the movie mad ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دودول، کیر، آلت تناسلی مردانه ( عامیانه و شوخی آمیز ) - اسم He accidentally hit his tallywhacker on the bike frame

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کیر، دودول، آلت تناسلی مردانه، جنگجوی کله بنفش ( با اشاره به رنگ سر آلت ) - اسم He drunkenly boasted about his purple headed warrior

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دودول، کیر، آلت تناسلی مردانه ( خیلی عامیانه و رکیک ) - اسم He used the term meat whistle in a locker room joke

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

دودول، کیر، آلت تناسلی مردانه ( خیلی عامیانه و رکیک ) - اسم He complained about getting kicked in the schlong

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دودول، کیر، آلت تناسلی مردانه، مار شلواری - اسم He jokingly warned his friend about the trouser snake

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هیولای تک چشم - اسم Cyclops is a famous one eyed monster دودول، کیر، آلت تناسلی مردانه - اسم He made a crude joke about the one eyed monster

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جانسون ( نام خانوادگی رایج انگلیسی ) - اسم Mr Johnson is our neighbor دودول، کیر، آلت تناسلی مردانه - اسم He joked about his johnson after the cold ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

ویلی ( اسم کوچک مردانه، مخفف ویلیام ) - اسم Willy is my best friend from school دودول، آلت تناسلی مردانه ( معمولا بچگانه یا خودمونی ) - اسم The litt ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مبارز عدالت اجتماعی ( اغلب با بار معنایی منفی و تمسخرآمیز برای اشاره به کسی که بیش از حد یا به شکلی افراطی و نمایشی درگیر مسائل عدالت اجتماعی است ) - ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زن سخت گیر و پردردسر ( معمولا در محیط کار ) - اسم My new manager is a real ball buster کار یا موقعیت خیلی سخت و طاقت فرسا - اسم This assignment is a ...