تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( شدیداً ) ابراز علاقه شدید و پرشور کردن ( مانند یک طرفدار دوآتشه ) ، هیجان زدگی افراطی نشان دادن - عبارت فعلی / اصطلاح عامیانه He was fanboying hard ...

پیشنهاد
٠

کسی را بی نهایت دوست داشتن و تحسین کردن، عاشق سینه چاک کسی بودن - اصطلاح ( Idiom ) / عبارت فعلی He absolutely worships the ground she walks on کسی ر ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کورکورانه باور کردن یا پذیرفتن چیزی ( یک ایدئولوژی، دکترین گروهی، سیاست شرکت ) بدون تفکر انتقادی، اغلب به دلیل خطر یا حماقت بالقوه - اصطلاح ( Idiom ) ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عینک آبجو ( مجازی ) ، دیدی که در اثر مصرف الکل به وجود می آید و باعث می شود افراد از نظر جنسی جذاب تر به نظر برسند - اسم / عبارت اسمی He thought she ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مقداری نوشیدنی الکلی که برای رفع خماری ناشی از نوشیدن بیش از حد الکل در روز قبل نوشیده می شود - اصطلاح ( Idiom ) / عبارت اسمی He needed some hair of ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روی رژیم مایعات بودن ( مصرف کردن فقط مایعات، اغلب به دلایل پزشکی یا کاهش وزن ) - عبارت حرف اضافه ای / عبارت وصفی She is on a liquid diet to lose weig ...

پیشنهاد
٠

( کاملاً ) مست، پاتیل، تلوتلوخوران ( به خاطر مستی ) - اصطلاح ( Idiom ) He was three sheets to the wind after drinking all night بسیار مست و گیج، کن ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کشیدن ( با زحمت ) ، به زور کشیدن، حمل کردن ( با تقلا ) - فعل ( گذشته / اسم مفعول ) He hauled the heavy suitcase up the stairs حمل کردن، انتقال دادن ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( صورت غیررسمی و محاوره ایِ "The"، اغلب در نوشتار برای نشان دادن لهجه یا تلفظ خاص ) - حرف تعریف ( Article ) Look at tha car go fast ( در برخی متن ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( اصطلاح عامیانه و اغلب بی ادبانه در انگلیسی سیاه پوستان آمریکایی ( AAVE ) برای تأکید یا اشاره به یک فرد سیاه پوست ) - صفت / اسم / عبارت اسمی Get you ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوار زرد ( مخصوصاً نواری که توسط پلیس در صحنه جرم یا حادثه برای مسدود کردن منطقه استفاده می شود ) - اسم Police stretched yellow tape across the doorw ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اثر کامل، تأثیر تمام و کمال - اسم The medicine will take full effect in an hour اجرایی شدن کامل، لازم الاجرا شدن ( معمولاً برای قوانین، مقررات، سیاس ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سالگرد، سالروز ( تاریخی که یک رویداد مهم در سال های گذشته رخ داده است ) - اسم They celebrated their wedding anniversary yesterday جشن سالگرد - اسم W ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کهنه کارِ تلخ / باتجربه ی شاکی و ناراضی ( کسی که تجربه زیادی تو یه کاری داره ولی به خاطر اون تجربه، بدبین، عصبی یا ناراضی شده ) - Noun Phrase / Noun ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هماهنگ کننده ی آشوب / مدیرِ هرج ومرج ( معمولاً به شوخی یا با افتخار، برای کسی که موقعیت های شلوغ، پر استرس یا به هم ریخته رو مدیریت می کنه، مثل والدی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پاچه خوار / خودشیرین کن ( کسی که برای جلب توجه آدمِ بالادستش مثل رئیس یا معلم خیلی خودشیرینی یا چاپلوسی می کنه به شکلی که بقیه حالشون بد می شه، خیلی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خون آشامِ انرژی / آدمِ انرژی خوار ( کسی که با حضورش، حرف زدنش، یا نیازمندی هاش، انرژی روانی و عاطفیِ بقیه رو می گیره و خسته شون می کنه، عامیانه ) - N ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

مقصرشناس / کسی که دیگران رو مقصر می دونه / سرزنش کننده ( کسی که عادت داره یا در لحظه، تقصیر رو گردن بقیه میندازه ) - Noun He is a chronic blamer alwa ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مارِ اداره / آدمِ دو رو و موذی در محیط کار ( کسی که به ظاهر دوسته ولی پشت سر زیرآب می زنه، خبرچینی می کنه یا به بقیه خیانت می کنه، عامیانه، تحقیرآمیز ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آهنربایِ دردسر / آهنربایِ حاشیه / کسی که دائماً درگیرِ قضایایِ پرحاشیه و دراماتیکه ( کسی که به نظر می رسه همیشه دعوا، مشکل یا موقعیت های احساسیِ پر ت ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رئیسِ روح / رئیسِ نامرئی ( رئیسی که هیچوقت در دسترس نیست، حضور فیزیکی یا مدیریتی نداره و به ندرت دیده می شه ) - Noun We barely see our manager hes a ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خرچنگِ اعتبار / آدمِ اعتبار دزد ( کسی که سعی می کنه اعتبار یا افتخارِ کارِ دیگران رو به نام خودش بزنه، عامیانه، تحقیرآمیز ) - Noun He is a real credi ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مدیرِ ریزبینِ افراطی / مدیرِ وسواسی در جزئیات ( کسی که تو ریزترین جزئیات کار بقیه دخالت می کنه و همه چیز رو کنترل می کنه، معمولاً با بار منفی ) - Nou ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باس زیلا ( ترکیب Boss رئیس Godzilla هیولا ) / رئیسِ هیولا / رئیسِ خیلی بداخلاق، مستبد یا ترسناک ( عامیانه، تحقیرآمیز ) - Noun Everyone is scared of t ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تنبلِ جواب دهنده / کسی که خیلی دیر به پیام ها یا ایمیل ها جواب میده ( اسلنگ اینترنتی/اداری ) - Noun He is such a reply sloth it takes him days to ans ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گاوچرانِ کیبوردی / قلدرِ مجازی ( کسی که پشت کامپیوتر و آنلاین خیلی شجاع، پرخاشگر یا گنده گوئه ولی تو دنیای واقعی این طور نیست، عامیانه، تحقیرآمیز ) - ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آدم خیلی موفق / بیش فعال در موفقیت ( کسی که خیلی بیشتر از حد انتظار یا نرمال، موفقیت کسب می کنه یا تلاش می کنه ) - Noun She is a classic overachiever ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جنگجوی صفحه گسترده / مبارزِ اسپردشیت ( کسی که خیلی با اسپردشیت ها ( مثل اکسل ) کار می کنه و توش ماهره، معمولاً تو محیط کار ) - Noun Phrase He is the ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساعت زن / کارگری که کارت ساعت می زنه ( کسی که به معنای واقعی کلمه با دستگاه، ورود و خروجش رو ثبت می کنه ) - Noun The factory employed hundreds of clo ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کارمندِ ماشینیِ شرکت / کارگرِ بی هویتِ سازمانی ( کسی که تو یه شرکت بزرگ، کار تکراری و بی معنی می کنه و مثل یه پیچ ومهره بی اراده تو سیستم به نظر می ر ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زامبیِ اداره / کارمندِ مُرده متحرک ( کسی که خیلی خسته، بی روح، بی انگیزه یا بی تفاوت تو محیط کار به نظر می رسه ) - Noun Phrase He stares at his scree ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جادوگرِ زیرزمین / متخصصِ کامپیوتر یا بازی که تو زیرزمین کار می کنه ( یا زیاد اونجاست، معمولاً با بار مثبت یا خنثی در مورد مهارت ) - Noun Phrase He is ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مردِ نوپا ( لقب تحقیرآمیز برای مردی که از نظر احساسی و رفتاری شدیداً نابالغه، مثل یه بچه نوپا کج خلق، بی مسئولیت و نیازمند مراقبته ) - Noun He acts l ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پادری ( جلوی در برای تمیز کردن کفش ) - Noun Wipe your shoes on the doormat please آدم توسری خور / آدم بی عرضه / پخمه / کسی که هر کی از راه می رسه از ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آدم شُل و وِل / بی اراده / بی عرضه ( کسی که قدرت، عزم یا شخصیت محکمی نداره، خیلی ضعیفه ) - Noun He collapsed under pressure what a wet noodle دست دا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مردِ نابالغ / کسی که بزرگ نشده / مردی که مثل بچه ها رفتار می کنه ( کسی که از نظر سنی بزرگساله ولی رفتار، علایق یا مسئولیت پذیری یه بچه رو داره ) - No ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مایه عذابِ حسابی / آدم یا چیزِ خیلی رو مُخ و آزاردهنده ( عامیانه ) - Noun Phrase My neighbor playing loud music all night is the royal pain یه دردسر ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرد مرموز / آدم اسرارآمیز ( کسی که شناخته شده نیست یا رفتار و انگیزه هاش معلوم نیست ) - Noun Phrase She was known as the mysterious one in the office ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آدمی که الکی خودش رو آدم مهم جا می زنه / وی آی پیِ قلابی ( کسی که وانمود می کنه شخص خیلی مهمیه تا توجه یا مزایا بگیره ) - Noun Phrase The bouncer eas ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قهرمانِ نامرئی / قهرمانِ نادیدنی ( کسی که دیده نمیشه ولی کارای قهرمانانه می کنه ) - Noun Phrase The comic book featured the invisible hero saving the ...

پیشنهاد
٠

پادشاهِ خودخوانده / کسی که خودش رو پادشاه اعلام کرده ( بدون اینکه واقعاً باشه، معمولاً با بار منفی یا تمسخرآمیز ) - Noun Phrase The self proclaimed k ...

پیشنهاد
٠

ببرِ بدخلق / ببرِ کم حوصله ( کسی که قدرتمند یا خطرناکه ولی زود از کوره در میره ) - Noun Phrase The boss is like a tiger with a short temper so be car ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آدم غیرقابل پیش بینی و خطرناک / مهارنشدنی ( کسی که نمیشه رفتارش رو کنترل کرد و ممکنه باعث آسیب یا دردسر بشه ) - Noun He is a loose cannon you never k ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"Barking dog syndrome" یه عبارت غیر رسمی و مصطلحه و معنی پزشکی یا روانشناسی استاندارد نداره. معنی هاش بر اساس استعاره "سگی که پارس می کنه گاز نمی گیر ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انرژی چی واوا / حس و حال سگ چی واوا ( یعنی کسی که مثل سگ چی واوا کوچیکه ولی پرسروصدا، عصبی، یا بی دلیل پرخاشگره ) - Noun Phrase That small kid has se ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برده ی ماتریکس / برده ی سیستم ( کسی که ناآگاهانه یا آگاهانه در سیستمی که به نظر ساختگی یا کنترل کننده است، گیر افتاده و طبق قواعد اون زندگی می کنه - ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آدمی که الکی ادای آلفاها رو درمیاره / کسی که میخواد آلفا باشه ولی نیست ( توهین آمیز، عامیانه ) - Noun Phrase He tries too hard hes just an alpha wann ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مرد زن صفت / مرد سوسول / مرد بی غیرت ( کسی که بیش از حد به زنا باج میده یا زیادی احساساتی و ضعیفه، از نظر گوینده مردونگی نداره، خیلی توهین آمیز و رکی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یه ترکیب اسلنگ اینترنتی و بدون معنی رسمی و استاندارد هست. معنی هاش بر اساس ترکیب "Redpill" ( ایدئولوژی ردپیل ) و "Theater" ( نمایش، تئاتر، صحنه سازی ...

پیشنهاد
٠

نصیحت یا پند و اندرز ناخواسته بر اساس تفکرات ردپیل ( که معمولاً کسی نخواسته بشنوه و آزاردهنده اس ) - Noun Phrase He keeps sending me unsolicited redp ...