پیشنهادهای Bryan Fury (٩,٣٩٨)
چاپلوس، متملق، پاچه خوار - Noun He is known as the office bootlicker کاسه لیس - Noun That bootlicker will do anything the manager asks خایه مال، گه ...
چاپلوس، متملق - Noun He is such an ass kisser always praising the boss پاچه خوار - Noun Nobody likes an ass kisser in the office کون لیس - Noun She ...
دست از چرت وپرت گفتن بردار، مزخرف تحویلم نده - Imperative Phrase Stop bullshitting me and tell the truth شِر و وِر نگو، چرت نگو - Imperative Phrase ...
اصلاً برام مهم نیست، ذره ای اهمیت نمیدم - Phrase / Clause He couldn't give a rat's ass about the rules پشیزی برام ارزش نداره، کوچکترین اهمیتی نداره ...
اصلاً برام مهم نیست، هیچ اهمیتی نمیدم - Phrase / Interjection I don't give a flying fuck what you think پشیزی برام ارزش نداره، به هیچ وجه برام مهم ن ...
تمرکز، تمرکز حواس - Noun Deep concentration is required for this task تجمع، تراکم ( افراد یا اشیاء در یک مکان ) - Noun There is a high concentration ...
تعمیم افراطی، تعمیم بیش از حد ( نتیجه گیری کلی بر اساس یک یا چند مورد محدود ) - Noun Overgeneralization is a common cognitive distortion بیش تعمیم د ...
آستانه تحمل پایین در برابر ناکامی، کم طاقتی در مقابل سختی ها - Noun Phrase Low frustration tolerance often leads to quitting easily کم تحملی در براب ...
سوگیری لذت آنی، تمایل به خشنودی فوری - Noun Phrase The instant gratification bias makes saving money difficult گرایش به پاداش فوری ( ترجیح دادن نتای ...
ترس از شکست - Noun Phrase Fear of failure can paralyze you ترس از موفق نشدن - Noun Phrase Many entrepreneurs overcome their fear of failure نگرانی ...
به تعویق انداختن کار، کار امروز رو به فردا انداختن - Noun Procrastination is his biggest weakness اهمال کاری، تنبلی در انجام کار - Noun He blamed hi ...
رفتار اجتنابی ( پرهیز کردن از موقعیت ها، افراد، یا فعالیت هایی که باعث ناراحتی یا اضطراب می شن ) - Noun Phrase Avoidance behavior is a key feature of ...
هوشیاری، آگاهی، ذهن آگاهی ( آگاه بودن از لحظه حال بدون قضاوت ) - Noun Mindfulness helps reduce stress and anxiety توجه آگاهی ( تمرکز بر افکار، احساس ...
تکنیک پومودورو ( روشی برای مدیریت زمان با تقسیم کار به بازه های زمانی معمولا ۲۵ دقیقه ای و استراحت های کوتاه ) - Noun Phrase The Pomodoro Technique h ...
گیجی ذهنی، منگی مغز، مه مغزی - Noun Phrase Lack of sleep often causes brain fog عدم تمرکز، حواس پرتی، عدم شفافیت ذهنی - Noun Phrase He felt a persis ...
ذهن بی قرار، ذهن آشفته، ذهن ناآرام، ذهن میمونی ( ذهنی که مدام از شاخه ای به شاخه دیگر می پرد ) - Noun Phrase Meditation can help quiet the monkey min ...
سندروم گشادی مزمن - اسم عبارتی / اصطلاح He claims he suffers from chronic lazy ass syndrome مرض تنبلی حاد - اسم عبارتی / اصطلاح My roommate definite ...
آدم درست و حسابی / آدم با شرف و با شخصیت - اسم He is a real mensch always helping others آدم خوب و قابل احترام - اسم Try to be a mensch in life مرد ...
آدم پرخاشگر و سرسخت - اسم مرکب He plays defense like a junkyard dog آدم سمج و پاپیچ ( در رقابت یا دعوا ) - اسم مرکب The lawyer was a real junkyard d ...
استعداد سه گانه / آدم سه کاره - اسم مرکب She is a true triple threat singing dancing and acting تهدید سه جانبه - اسم مرکب Pollution poverty and dise ...
چراغ راهنما - اسم مرکب She was a beacon of light for the community مشعل هدایت - اسم مرکب His leadership served as a beacon of light مایه امید / منب ...
راه خود را رفتن - فعل عبارتی He decided to strike out on his own after college مستقل شدن ( در کار یا زندگی ) - فعل عبارتی She wanted to strike out o ...
پی پی - اسم The baby did a poopoo گُه ( بچگانه ) - اسم He stepped in dog poopoo چیز بی ارزش - اسم Dont listen to that poopoo مزخرف - اسم His opini ...
کم تحریکی - اسم Understimulation can be a problem for gifted students تحریک ناکافی - اسم Symptoms of understimulation include boredom and restlessne ...
داغ تر از روباه تازه گاییده شده تو آتیش سوزی جنگل ( برای توصیف گرمای بسیار شدید هوا یا چیزی ) - عبارت وصفی This engine block is hotter than a fresh f ...
پشمام! / برگام! - عبارت تعجبی / صوت Holy fuck did you see that car یا خدا! / عجب! - عبارت تعجبی / صوت Holy fuck this view is amazing لعنتی! - عبارت ...
چکمه های سکسی ( معمولا چکمه های زنانه بلند و پاشنه بلند که تحریک کننده جنسی تلقی میشن ) - اسم She strutted in wearing her new fuck me boots
عروسک جنسی - اسم She refused to be his fuck puppet آلت دست / بازیچه ( برای تحقیر شدید ) - اسم He was just a fuck puppet for the corporation
لعنت به این زندگی / گند بزنن به این زندگی / ریدم تو این زندگی - عبارت I forgot my keys inside fuck my life Fuck my life I failed the exam again
با شور و شوق - قید He enthusiastically accepted the job offer مشتاقانه - قید She enthusiastically agreed to join the project با حرارت - قید They en ...
مثل خر سکس کردن / خیلی زیاد و پرانرژی سکس کردن - عبارت Those two fuck like minks every night
اصلا نمیدونم / به تخمم اگه بدونم - عبارت Fuck if I know what happened to him
دیوانه سکس / کسی که به شدت شهوتی است / حشری ( رکیک ) - اسم He called her a fuck freak behind her back
جنده / کسی ( اغلب زن ) که فقط برای رابطه جنسی بدون تعهد در نظر گرفته می شود / شریک جنسی تفننی ( معنی بسیار عامیانه و توهین آمیز ) - اسم They treated ...
وقت تلف کردن / مسخره بازی درآوردن / بی مسئولیتی کردن - فعل عبارتی Stop fucking around and get back to work هرز پریدن / خیانت کردن ( جنسی ) - فعل عبا ...
لعنتی! / گندش بزنن! / عجب! ( برای بیان تعجب، ناباوری، کلافگی یا آزردگی شدید ) - حرف ندا / عبارت تعجبی Well fuck a duck I locked my keys in the car
محض رضای خدا ( با لحن بسیار عصبانی، بی حوصله یا کلافه ) / لعنتی - عبارت/اصطلاح ندایی ( عامیانه، رکیک ) Oh for fuck's sake cant you do anything right ...
اهمیت ندادن ( اصلاً و ابداً ) / به هیچ وجه اهمیت ندادن ( معمولا در جملات منفی برای تاکید زیاد ) - عبارت اسمی ( عامیانه، رکیک ) I don't give a flying ...
آماده برای سکس / پایه برای سکس بودن / خواستن سکس - عبارت وصفی ( عامیانه، رکیک، جنسی ) He asked if she was down to fuck تمایل به رابطه جنسی داشتن / ...
افتضاح کامل / گندکاری دسته جمعی / به هم ریختگی کامل ( ناشی از بی کفایتی یا اشتباهات متعدد ) - عبارت اسمی ( عامیانه، رکیک ) The entire operation was ...
به هیچ وجه اهمیت ندادن / اصلا مهم نبودن ( برای بیان بی اهمیتی کامل ) - عبارت فعلی ( عامیانه، رکیک ) He doesn't care a fuck about your opinion کک کس ...
ناکجا آباد / یک جای خیلی دورافتاده و پرت - عبارت اسمی ( عامیانه، رکیک، توهین آمیز ) His car broke down in buttfuck nowhere وسط هیچ کجا / منطقه بی ن ...
بدشانس / بی پول و بی چاره / از شانس تهی - عبارت وصفی ( عامیانه، رکیک ) If you missed the last train you are shit out of luck هیچ شانسی نداشتن / به ...
جدی میگم / بهت دروغ نمیگم ( برای تاکید شدید بر صحت حرف ) - عبارت/اصطلاح ( عامیانه، رکیک ) I saw him fly I shit you not شوخی نمی کنم / باور کن - عبا ...
عصبانیت شدید کردن / از کوره در رفتن / قاطی کردن شدید - عبارت فعلی ( عامیانه، رکیک ) He'll have a shit fit if you scratch his car وحشت کردن / به شدت ...
بیخیالش، اتفاقه دیگه، ادامه بده / گور باباش، پیش میاد دیگه، برو جلو ( بیانگر بی اهمیت دانستن مشکل، پذیرش اتفاقات بد و ادامه دادن ) - عبارت/اصطلاح ( ع ...
اتفاقات بد / چیزهای ناخوشایند / مشکلات جدی - عبارت اسمی ( عامیانه، رکیک ) Some real bad shit happened last night مواد مخدر بد یا بی کیفیت - عبارت ا ...
یه عالمه / خیلی زیاد / یک خروار ( معمولا برای تأکید زیاد ) - عبارت/اصطلاح اسمی ( عامیانه، رکیک ) He owes a metric shitload of money مقدار بسیار زیا ...
چرندیات محض / مزخرفات / حرف مفت - عبارت/اصطلاح اسمی ( عامیانه، رکیک ) His explanation was just a crock of shit دروغ محض / کاملاً نادرست - عبارت/اصط ...
( دوباره ) رنگ به رخسار کسی آوردن / باعث شدن کسی دوباره سالم و شاداب به نظر برسد - عبارت/اصطلاح A vacation will put the roses back in your cheeks با ...