soft touch


(خودمانی) آدمی که سختگیر نیست و می شود زود از او پول قرض کرد، آدم ساده لوح، لقمه ی چرب و نرم

جمله های نمونه

1. Unfortunately, my father is no soft touch.
[ترجمه Meshkat] متاسفانه، پدرم ساده لوح نیست
|
[ترجمه ابوالفضل بگوند] متاسفانه پدرم ساده لوح نیست.
|
[ترجمه گوگل]متاسفانه، پدر من هیچ لمس نرم است
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، پدرم دست و پا چلفتی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Cool for Cats at Stennis Head - a soft touch E15b.
[ترجمه گوگل]خنک برای گربه ها در Stennis Head - لمسی نرم E15b
[ترجمه ترگمان]به خاطر گربه ها تو کله Stennis خوبه - یه تماس نرم و نرم -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The soft touch of a clean cotton shirt was comforting.
[ترجمه گوگل]لمس نرم یک پیراهن نخی تمیز آرامش بخش بود
[ترجمه ترگمان]لمس نرم یک پیراهن کتانی تمیز آرامش بخش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But Irina was no soft touch.
[ترجمه گوگل]اما ایرینا لمس نرمی نداشت
[ترجمه ترگمان]اما ایرینا هیچ تماسی با او نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Negotiators will need a soft touch and strong nerves.
[ترجمه گوگل]مذاکره کنندگان به لمس نرم و اعصاب قوی نیاز دارند
[ترجمه ترگمان]negotiators به یک تماس نرم و اعصاب قوی احتیاج دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Leeds are a soft touch when it comes to transfers.
[ترجمه گوگل]لیدز وقتی صحبت از نقل و انتقالات به میان می آید، یک لمس نرم است
[ترجمه ترگمان](لیدز)وقتی نوبت به نقل و نقل می رسد، لمس ملایمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She trembled, wanting the soft touch of his mouth and his adoration.
[ترجمه گوگل]او می‌لرزید، و می‌خواست لمس نرم دهان او و ستایش او شود
[ترجمه ترگمان]بر خود لرزید، می خواست دست نرم و نرم خود را از دهان و ستایش او بیرون بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. My client was a soft touch.
[ترجمه گوگل]مشتری من یک لمس نرم بود
[ترجمه ترگمان] موکل من یه تماس ملایم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And he knew I was a soft touch, that I did most of the housework so he could be free.
[ترجمه گوگل]و او می دانست که من یک لمس نرم هستم، که بیشتر کارهای خانه را انجام می دهم تا او آزاد باشد
[ترجمه ترگمان]و او می دانست که من یک لمس نرم هستم، که بیشتر کاره ای خانه را انجام دادم تا آزاد باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Terry was such a soft touch.
[ترجمه گوگل]تری خیلی نرم بود
[ترجمه ترگمان] تری خیلی مهربون بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Brad knew I was a soft touch.
[ترجمه ابوالفضل بگوند] براد می دانست که من ساده لوح بودم.
|
[ترجمه گوگل]برد می دانست که من یک لمس نرم هستم
[ترجمه ترگمان]به راد می دانست که من نرم و نرم هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Mr Wilson is no soft touch.
[ترجمه گوگل]آقای ویلسون لمس نرمی نیست
[ترجمه ترگمان]آقای ویلسون هیچ تماسی نرم و نرم ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Only soft touch, light sweet man with an atmosphere of.
[ترجمه گوگل]فقط لمس نرم، مرد سبک شیرین با فضایی از
[ترجمه ترگمان]فقط یک لمس لطیف، یک مرد شیرین با اتمسفر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• if you describe someone as a soft touch, you mean that they can easily be persuaded to lend you money or to do things for you; an informal expression.

پیشنهاد کاربران

دل رحم
انسانی که زود خر میشه
انسنی که زود سر کیسه میشه

بپرس