پیشنهادهای ایراندخت (١٤٨)
یک مقدار زمان آزاد کردن/باز کردن/ ( مثلا لا به لای برنامه هاتون برای یک کار و فعالیت دیگه یا یک شخص دیگر مقداری زمان تخصیص بدید ) Free up some time ...
: ساعات ( کاری ) را کاهش دادن Definition: To reduce the amount of time you spend working or doing something. Example: She decided to cut back on he ...
پایبند بودن به برنامه Definition: To follow the planned timetable or agenda. Example: It’s important to stick to the schedule to meet the deadline.
Alarm goes off Persian: زنگ هشدار به صدا درمی آید English Definition: Refers to the moment an alarm starts ringing. Example: They get up as soon as ...
کار های دقیقه نودی کارهایی گذاشتی لحظه آخر انجام بدی. مثال They are nearly finished but there are lots of last - minute things left to do
شکاف را ترمیم کردن، فاصله ها را پر کردن وقتی دو نفر روابطشون سرد میشه و قهر میکنن و سپس آشتی میکنن. میگیم التیام بخشیدن شکاف ( فاصله ) رابطه heal th ...
✔catfishing به عمل فریب و گول زدن دیگران در فضای مجازی. زمانیکه در فضای مجازی عکس فرد غیر از خودت را میذاری روی پروفایلت ( معمولا افراد خوشگل ) یا عک ...
✅catfishing به عمل فریب و گول زدن دیگران در فضای مجازی. زمانیکه در فضای مجازی عکس فرد غیر از خودت را میذاری روی پروفایلت ( معمولا افراد خوشگل ) یا عک ...
✅loss of blood عبارت اسمی هست: از دست دادن خون The animal was weak through loss of blood. حیوان به دلیل از دست دادن خون ضعیف بود. ✔lose blood عبار ...
✔loss of blood عبارت اسمی هست: از دست دادن خون The animal was weak through loss of blood. حیوان به دلیل از دست دادن خون ضعیف بود. ✅lose blood عبار ...
be covered in blood غرق خون بودن His face was covered in blood.
be covered in blood غرق خون بودن His face was covered in blood.
bad blood between میانه دو نفر/گروه شکراب است There has been bad blood between the two families for years. There'd been some bad blood between Jose ...
bad blood between میانه دو نفر/گروه شکراب است There has been bad blood between the two families for years. There'd been some bad blood between Jose ...
sweat blood برای چیزی رنج و زحمت زیاد کشیدن. مثال: Donald sweated blood to build up his business. We sweated blood to get the work finished on time. ...
sweat blood برای چیزی رنج و زحمت زیاد کشیدن. مثال: Donald sweated blood to build up his business. We sweated blood to get the work finished on time. ...
Unfortunately, not all love stories have a happy ending متاسفانه، همه ی داستان های عاشقانه پایان خوش ندارند.
✔have an affair with ( different person ) خیانت و رابطه جنسی با کسی غیر از همسرت ( برای متاهل ها ) ✅ cheat on s. b خیانت به پارتنر . فرقی نداره مت ...
✅have an affair with ( different person ) خیانت و رابطه جنسی با کسی غیر از همسرت ( برای متاهل ها ) ✔ cheat on s. b خیانت به پارتنر . فرقی نداره مت ...
✔love is returned عشق بازگشت داده شده است. / عشق دو سویه است. یعنی زمانی که شما به کسی ابراز علاقه می کنید و اون شخص هم به شما عشق میورزد. مثال: I ...
✔love is returned عشق بازگشت داده شده است. / عشق دو سویه است. یعنی زمانی که شما به کسی ابراز علاقه می کنید و اون شخص هم به شما عشق میورزد. مثال: I ...
✔love is returned عشق بازگشت داده شده است. / عشق دو سویه است. یعنی زمانی که شما به کسی ابراز علاقه می کنید و اون شخص هم به شما عشق میورزد. مثال: I ...
این عبارت اشتباهه . عبارت زیر صحیح است: ✅love is returned عشق بازگشت داده شده است. / عشق دو سویه است. یعنی زمانی که شما به کسی ابراز علاقه می کنید ...
عشق زندگی کسی He was the love of my life. او عشق زندگی من بود.
[آسمان، هوا] زودتر روشن میشه در نیمه ی اول سال مخصوصا فصل تابستان خورشید زودتر طلوع میکند بنابراین هوا زودتر روشن میشود نسبت به زمستان که تا ساعت های ...
وقتی به یک جایی مهاجرت کرده بودی یا ترک کرده بودی و حالا دوباره برمیگردی به جای قبلی و اولیه خودت. مثال: Very soon we are all going to move back in t ...
وقتی به یک جایی مهاجرت کرده بودی یا ترک کرده بودی و حالا دوباره برمیگردی به جای قبلی و اولیه خودت. مثال: Very soon we are all going to move back in ...
بدن سفت و محکم و عضله ای گاهی برای بیان قدرت یک سازمان ، شرکت، یک رابطه هم به کار میره After she had her children she lost her firm build. He has a ...
مرحله ابتدایی ( یک چیزی ) صفت است early - stage adjective uk /ˌɜː. liˈsteɪdʒ/ us /ˌɝː. liˈsteɪdʒ/ used for describing something that has only recen ...
[آسمان، هوا] زودتر روشن میشه در نیمه ی اول سال مخصوصا فصل تابستان خورشید زودتر طلوع میکند بنابراین هوا زودتر روشن میشود نسبت به زمستان که تا ساعت ها ...
هم صفت است و هم فعل: صفت adjective محافظ کودک safe for children because of not being able to be opened, operated, reached, etc. by a child: مثال: Ins ...
keep in contact / touch در ارتباط بودن، ارتباط خود را با کسی حفظ کردن ✅keep in touch بیشتر غیررسمی و دوستانه Let's keep in touch after you move away ...
keep in contact / touch در ارتباط بودن، ارتباط خود را با کسی حفظ کردن ✔keep in touch بیشتر غیررسمی و دوستانه Let's keep in touch after you move away ...
کالوکیشن های مرتبط با دوست یابی: ✔make a friend دوست یافتن At the start of the school year, Jack made a friend in his new class. ✔strike up a frien ...
کالوکیشن های مرتبط با دوست یابی: ✔make a friend دوست یافتن At the start of the school year, Jack made a friend in his new class. ✔strike up a frien ...
کالوکیشن های مرتبط با دوست یابی: ✔make a friend دوست یافتن At the start of the school year, Jack made a friend in his new class. ✔strike up a frien ...
کالوکیشن های مرتبط با دوست یابی: ✔make a friend دوست یافتن At the start of the school year, Jack made a friend in his new class. ✔strike up a frien ...
کالوکیشن های مرتبط با دوست یابی: ✔make a friend دوست یافتن At the start of the school year, Jack made a friend in his new class. ✅strike up a frien ...
کالوکیشن های مرتبط با دوست یابی: ✅make a friend دوست یافتن At the start of the school year, Jack made a friend in his new class. ✔strike up a frien ...
✅ give a child time outs give time - outs / give a time - out به کودک تنبیه زمانی دادن ( بیشتر برای خردسالان. میگن برو گوشه دیوار باایست به کار بدت ...
✔ ground a child کودک را از بیرون رفتن محدود کردن ( مثلا تو اتاق خودش بمونه چند ساعت یا چند روز. یا کلا از خونه بیرون نره ) مثال: I got home at 2 a ...
✔ ground a child کودک را از بیرون رفتن محدود کردن ( مثلا تو اتاق خودش بمونه چند ساعت یا چند روز. یا کلا از خونه بیرون نره ) مثال: I got home at 2 am ...
✔ ground a child کودک را از بیرون رفتن محدود کردن ( مثلا تو اتاق خودش بمونه چند ساعت یا چند روز. یا کلا از خونه بیرون نره ) مثال: I got home at 2 am ...
✔ ground a child کودک را از بیرون رفتن محدود کردن ( مثلا تو اتاق خودش بمونه چند ساعت یا چند روز. یا کلا از خونه بیرون نره ) مثال: I got home at 2 am ...
✔ ground a child کودک را از بیرون رفتن محدود کردن ( مثلا تو اتاق خودش بمونه چند ساعت یا چند روز. یا کلا از خونه بیرون نره ) مثال: I got home at 2 am ...
✔ ground a child کودک را از بیرون رفتن محدود کردن ( مثلا تو اتاق خودش بمونه چند ساعت یا چند روز. یا کلا از خونه بیرون نره ) مثال: I got home at 2 am ...
✔acquaintance کسی که صرفا یک سلام علیکی باهاش داریم. خیلی صمیمی نیستیم. یک آشنایی ساده داریم باهاش. کالوکیشن های این کلمه : آشنای معمولی ✅casual acq ...
✔acquaintance کسی که صرفا یک سلام علیکی باهاش داریم. خیلی صمیمی نیستیم. یک آشنایی ساده داریم باهاش. کالوکیشن های این کلمه : آشنای معمولی ✔casual acq ...
✅acquaintance کسی که صرفا یک سلام علیکی باهاش داریم. خیلی صمیمی نیستیم. یک آشنایی ساده داریم باهاش. کالوکیشن های این کلمه : آشنای معمولی ✔casual acq ...
extol vs praise ✔extol تعریف و تمجید . ستایش ( خیلی خیلییی رسمی و رایج نیست ) Example: The critics extolled the artist’s work as a masterpiece ✅ pr ...
extol vs praise ✅extol تعریف و تمجید . ستایش ( خیلی خیلییی رسمی و رایج نیست ) Example: The critics extolled the artist’s work as a masterpiece ✔ pr ...
raise vs foster vs bring up ✔raise بیشتر امریکن. بزرگ کردن یک کودک Stan’s dad died, leaving his mother to raise three sons alone. ✔foster بزرگ کردن ...
raise vs foster vs bring up ✅raise بیشتر امریکن. بزرگ کردن یک کودک Stan’s dad died, leaving his mother to raise three sons alone. ✔foster بزرگ کردن ...
raise vs foster vs bring up ✔raise بیشتر امریکن. بزرگ کردن یک کودک Stan’s dad died, leaving his mother to raise three sons alone. ✅foster بزرگ کردن ...
✅ ground a child کودک را از بیرون رفتن محدود کردن ( مثلا تو اتاق خودش بمونه چند ساعت یا چند روز. یا کلا از خونه بیرون نره ) مثال: I got home at 2 am ...
sheltered upbringing لای پر قو بزرگ شدن آب تو دل کسی تکون نخوردن خلاصه وقتی که بچه هاتون رو خیلی سوسول بار میارید و نمیذارید یک ذره سختی بکشه ازین صف ...
sheltered upbringing لای پر قو بزرگ شدن آب تو دل کسی تکون نخوردن خلاصه وقتی که بچه هاتون رو خیلی سوسول بار میارید و نمیذارید یک ذره سختی بکشه ازین صف ...
به بقال سر کوچه که نرفته وقتی یک بچه مثل پدر مادرش هست ( چه از لحاظ چهره چه رفتار ) این رو میگیم: apple doesn't fall far from the tree و همچنین li ...
به بقال سر کوچه که نرفته وقتی یک بچه مثل پدر مادرش هست ( چه از لحاظ چهره چه رفتار ) این رو میگیم: apple doesn't fall far from the tree و همچنین li ...
= the apple doesn't fall far from the tree
هالیوودی، مثل فیلم های هالیوود، به سبک هالیوود It is an informal adjective derived from "Hollywood" and the suffix " - esque, " which means "in the s ...
spoon - feed verb ( past tense and past participle spoon - fed ) [transitive] لقمه آماده به کسی دادن در حوزه تدریس و کمک به کار میرود. مثلا به جای ا ...
spoon - feed verb ( past tense and past participle spoon - fed ) [transitive] لقمه آماده به کسی دادن در حوزه تدریس و کمک به کار میرود. مثلا به جای ا ...
name after name someone/something for someone/something بعد از چیزی یا کسی اسمی رو روی کسی گذاشتن مثال: 1. The woman named her baby after her grandmo ...
name someone/something for someone/something بعد از چیزی یا کسی اسمی رو روی کسی گذاشتن مثال: 1. The woman named her baby after her grandmother to hon ...
name someone/something for someone/something بعد از چیزی یا کسی اسمی رو روی کسی گذاشتن مثال: 1. The woman named her baby after her grandmother to hon ...
rivalry N countable/uncountable به معنای رقابت و چشم و هم چشمی است. در اینجا یعنی رقابت خواهربرادری
❌sibling rivarly اشتباه تایپی داره. به صفحه ی زیر مراجعه کنید: ✅sibling rivalry rivalry N countable/uncountable به معنای رقابت و چشم و هم چشمی است. ...
something runs in the family وقتی یک صفتی ( استعداد هنری، بیماری، خصوصیت اخلاقی . . ) در خانواده رایجه و یک جورایی ارثیه میگن اون چیز در خانواده جریا ...
وقتی یک صفتی ( استعداد هنری، بیماری، خصوصیت اخلاقی . . ) در خانواده رایجه و یک جورایی ارثیه میگن اون چیز در خانواده جریان داره یا رایجه. If a qualit ...
وقتی یک صفتی ( استعداد هنری، بیماری، خصوصیت اخلاقی . . ) در خانواده رایجه و یک جورایی ارثیه میگن اون چیز در خانواده جریان داره یا رایجه. If a qualit ...
وقتی یک صفتی ( استعداد هنری، بیماری، خصوصیت اخلاقی . . ) در خانواده رایجه و یک جورایی ارثیه میگن اون چیز در خانواده جریان داره یا رایجه. If a qualit ...
پا جا پای کسی گذاشتن مثال She's following her father's footsteps. او دارد پا جای پدرش میگذارد. یعنی دقیقا رفتار و اعمالش شبیه پدرش است.
به انگلیسی follow in someone's footsteps مثال She's following her father's footsteps. او دارد پا جای پدرش میگذارد. یعنی دقیقا رفتار و اعمالش شبیه پ ...
✔nuclear family هسته اصلی خانواده/خانواده اصلی، مرکزی شامل فقط والدین و فرزندان ✔immediate/close family خانواده و فامیل درجه یک ( مادرپدر، همسر و فرز ...
✔nuclear family هسته اصلی خانواده/خانواده اصلی، مرکزی شامل فقط والدین و فرزندان ✔immediate/close family خانواده و فامیل درجه یک ( مادرپدر، همسر و فرز ...
✔nuclear family هسته اصلی خانواده/خانواده اصلی، مرکزی شامل فقط والدین و فرزندان ✔immediate/close family خانواده و فامیل درجه یک ( مادرپدر، همسر و فرز ...
✔nuclear family هسته اصلی خانواده/خانواده اصلی، مرکزی شامل فقط والدین و فرزندان ✔immediate/close family خانواده و فامیل درجه یک ( مادرپدر، همسر و فرز ...
✔nuclear family هسته اصلی خانواده/خانواده اصلی، مرکزی شامل فقط والدین و فرزندان ✔immediate/close family خانواده و فامیل درجه یک ( مادرپدر، همسر و فرز ...
✔nuclear family هسته اصلی خانواده/خانواده اصلی، مرکزی شامل فقط والدین و فرزندان ✔immediate/close family خانواده و فامیل درجه یک ( مادرپدر، همسر و فرز ...
✔nuclear family هسته اصلی خانواده/خانواده اصلی، مرکزی شامل فقط والدین و فرزندان ✅immediate/close family خانواده و فامیل درجه یک ( مادرپدر، همسر و فرز ...
✔nuclear family هسته اصلی خانواده/خانواده اصلی، مرکزی شامل فقط والدین و فرزندان ✅immediate/close family خانواده و فامیل درجه یک ( مادرپدر، همسر و فرز ...
✅nuclear family هسته اصلی خانواده/خانواده اصلی، مرکزی شامل فقط والدین و فرزندان ✔immediate/close family خانواده و فامیل درجه یک ( مادرپدر، همسر و فرز ...
همسر ( ازدواج/زندگی مشترک ) ۲۰ ساله اش اینجا منظور مدت زندگی مشترک است نه سن یکی از زوجین. مثال: After a bitter divorce from his wife of 20 years, t ...
پدر /مادر خوانده ( والدینی که فرزند دیگران رو به سرپرستی میگیرن ) An adoptive parent is one who has adopted a child. When he was 7 months old, hi ...
پدر مادر خوانده ( والدینی که فرزند دیگران رو به سرپرستی میگیرن ) An adoptive parent is one who has adopted a child. مثال: When he was 7 months old ...
تسویه قضایی طلاق مثال: After months of negotiations, they finally reached a divorce settlement that included the division of their assets and custody ...
hang out ✔ در جایی یا با کسی وقت گذراندن مثال:Who is he hanging out with these days? او این روزها با کی وقت میگذرونه/میچرخه؟؟ hang around✔ الکی یک ج ...
hang out ✔ در جایی یا با کسی وقت گذراندن مثال:Who is he hanging out with these days? او این روزها با کی وقت میگذرونه/میچرخه؟؟ hang around✅ الکی یک ج ...
hang out ✅ در جایی یا با کسی وقت گذراندن مثال:Who is he hanging out with these days? او این روزها با کی وقت میگذرونه/میچرخه؟؟ hang around✔ الکی یک ج ...
ویکی پدیا فارسی: نوک خنجری یک پرنده با پاهای بلند، پرهای سفید و سیاه و نوک باریک و بلند که نزدیک آب زندگی می کند. 📑دیکشنری آکسفورد: a bird that li ...
- arch پسوند. به معنای حکمرانی کردن، پادشاهی Mon - پیشوند. به معنای مطلق، تنها، فقط An - پیشوند. به معنای بدون، بی ✅Monarchy پادشاهی مطلق ( دیکتاتو ...
- arch پسوند. به معنای حکمرانی کردن، پادشاهی Mon - پیشوند. به معنای مطلق، تنها، فقط An - پیشوند. به معنای بدون، بی ✔Monarchy پادشاهی مطلق ( دیکتاتو ...
- arch پسوند. به معنای حکمرانی کردن، پادشاهی Mon - پیشوند. به معنای مطلق، تنها، فقط An - پیشوند. به معنای بدون، بی ✔Monarchy پادشاهی مطلق ( دیکتاتو ...
- arch پسوند. به معنای حکمرانی کردن، پادشاهی Mon - پیشوند. به معنای مطلق، تنها، فقط An - پیشوند. به معنای بدون، بی ✔Monarchy پادشاهی مطلق ( دیکتاتو ...
- arch پسوند. به معنای حکمرانی کردن، پادشاهی Mon - پیشوند. به معنای مطلق، تنها، فقط An - پیشوند. به معنای بدون، بی ✔Monarchy پادشاهی مطلق ( دیکت ...
- arch پسوند. به معنای حکمرانی کردن، پادشاهی Mon - پیشوند. به معنای مطلق، تنها، فقط An - پیشوند. به معنای بدون، بی ✔Monarchy پادشاهی مطلق ( دیکت ...
- arch پسوند. به معنای حکمرانی کردن، پادشاهی Mon - پیشوند. به معنای مطلق، تنها، فقط An - پیشوند. به معنای بدون، بی ✔Monarchy پادشاهی مطلق ( دیکت ...
- arch پسوند. به معنای حکمرانی کردن، پادشاهی Mon - پیشوند. به معنای مطلق، تنها، فقط An - پیشوند. به معنای بدون، بی Monarchy پادشاهی مطلق ( دیکتا ...
- arch پسوند. به معنای حکمرانی کردن، پادشاهی Mon - پیشوند. به معنای مطلق، تنها، فقط An - پیشوند. به معنای بدون، بی Monarchy پادشاهی مطلق ( دیکتا ...
پرنده سار
چین چیلا نه گربه ی سفید نه موش!!!! اما مثل موش در راسته ی جوندگان قرار میگیره ویکی پدیا: چینچیلا ( نام علمی: Clinlilla laniger ) پستاندار جونده کوچکی ...
یعنی چی برابر پارسی تخم ماهی؟!!!! خب خاویار خودش پارسی هست دیگه. ازین پارسی تر کاربر کشاورز هم کامل توضیح دادند. در سایت etymonline هم این رو گفته: ...
✅afford یعنی از پس کاری برامدن ، از عهده ی مخارج برآمدن. مثال: Many smaller companies simply can not afford to buy health insurance for employees an ...
✅afford یعنی از پس کاری برامدن ، از عهده ی مخارج برآمدن. مثال: Many smaller companies simply can not afford to buy health insurance for employees an ...
❌affort باز هم یک واژه ی اشتباه دیگه. مجید دلبندم شما ها دو تا لغت رو باهم قاطی کردید. ✅afford یعنی از پس کاری برامدن ، از عهده ی مخارج برآمدن. مثا ...
- دو تاش میشه یک دلار - یک دلار برای دوتاش “That’s two for a dollar” is a common phrase used to indicate that two items can be purchased for one do ...
بازم یک واژه اشتباه در آبادیس. مجیییید دلبندم اون ✅construct نه ❌constract عوامل آبادیس نمیخواهید یکم دقیقتر نظارت کنید عزیزان؟؟؟!!
برنامه اجرا کردن ( در تیوی ) مثال از کتاب اکتیو ریدینگ اینترو I can work in a restaurant or hotel. I can also write for food magazines or even do a ...
آقااا نکنید خواهشا. لطفا موقع اضافه کردن یک واژه به املا اون دقت کنید. ❌ institue چیه دیگه . . !!!! بعدش بدتر ازون اینه که آبادیس همینطور فله ای تای ...
کلا کسی که خیلی وراج هست و زیاد حرف میزنه اما اهل عمل نیست. معنی این اصطلاح رو از دوست نیتیوَم پرسیدم و این جوابش: This idiom is a personal favouri ...
well - paid adj. پول خوب/زیادی دریافت کردن so how do you like your job? It's boring. But I'm well - paid. I like the money!
well - paid adj. پول خوب/زیادی دریافت کردن so how do you like your job? It's boring. But I'm well - paid. I like the money!
cookie vs biscuit 🍪cookies کوکی ها نرم تر، سنگین تر و پر تر هستن. شکر بیشتری دارن و چاق کننده می باشند. در حالیکه 🍪biscuit بیسکوییت ها سفت تر، سب ...
cookie vs biscuit 🍪cookies کوکی ها نرم تر، سنگین تر و پر تر هستن. شکر بیشتری دارن و چاق کننده می باشند. در حالیکه 🍪biscuit بیسکوییت ها سفت تر، سب ...
Barbeque vs Grill 🥩BBQ کباب کردن مناسب غذاهای دیرپز مثل گوشت سردست، ران، دنده و . . خیلی دیر آماده میشوند میانگین حدودا ۲ ساعت و نیم معمولا در می ...
Barbeque vs Grill 🥩BBQ کباب کردن مناسب غذاهای دیرپز مثل گوشت سردست، ران، دنده و . . خیلی دیر آماده میشوند میانگین حدودا ۲ ساعت و نیم معمولا در می ...
to have a barbecue کلا به معنی مهمونی دادن و کباب/بریان کردن در فضای باز مثال “We’re planning to have a barbecue this weekend to celebrate my dad’s b ...
تفاوت for me vs ❓ to me❓ *هر دو گاهی برای ( نظر دادن و بیان ایده ) به کار میرود اما با یک تفاوت 1️⃣ for me برای من ( چیزی که برای من . . تاثیر یا کا ...
تفاوت for me vs ❓ to me❓ *هر دو گاهی برای ( نظر دادن و بیان ایده ) به کار میرود اما با یک تفاوت 1️⃣ for me برای من ( چیزی که برای من . . تاثیر یا کا ...
این حرف اضافه forبرای معانی مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. که معنی هر کدام را با مثال در اینجا آورده ام. ( ( پیشنهاد می کنم حتما واژه to را هم جس ...
این حرف اضافه to برای معانی مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. که معنی هر کدام را با مثال در اینجا آورده ام. ( ( پیشنهاد می کنم حتما واژه for را هم ج ...
دو عبارت اول به معنی ( چیزی را برای کسی خواندن ) است: ✅read something to someone تاکیید روی کسی است که برایش می خوانیم، مثال I read a story to my son ...
دو عبارت اول به معنی ( چیزی را برای کسی خواندن ) است: ✅read something to someone تاکیید روی کسی است که برایش می خوانیم، مثال I read a story to my son ...
دو عبارت اول به معنی ( چیزی را برای کسی خواندن ) است: ✅read something to someone تاکیید روی کسی است که برایش می خوانیم، مثال I read a story to my son ...
get dressed✅ لباس پوشیدن ( مناسب یک موقعیت خاص مثل محل کار، عروسی . . ) I need to get dressed for work. get ready ✅ آماده شدن ( برای هر اقدامی چه ...
get dressed✅ لباس پوشیدن ( مناسب یک موقعیت خاص مثل محل کار، عروسی . . ) I need to get dressed for work. get ready ✅ آماده شدن ( برای هر اقدامی چه ...
get dressed✅ لباس پوشیدن ( مناسب یک موقعیت خاص مثل محل کار، عروسی . . ) I need to get dressed for work. get ready ✅ آماده شدن ( برای هر اقدامی چه ...
get dressed✅ لباس پوشیدن ( مناسب یک موقعیت خاص مثل محل کار، عروسی . . ) I need to get dressed for work. get ready ✅ آماده شدن ( برای هر اقدامی چه ...
get dressed✅ لباس پوشیدن ( مناسب یک موقعیت خاص مثل محل کار، عروسی . . ) I need to get dressed for work. get ready ✅ آماده شدن ( برای هر اقدامی چه ...
teletubbies یک سریال بریتیشی عروسکی مخصوص کودکان، ترجمه شده ی این اسم به فارسی" تپلوها" است. این عروسک های تپل Tubby یک صفحه تلویزیون روی شکم و یک آ ...
do something the night sway کاری را کل شب انجام دادن ( همراه با یک فعل به کار می رود ) مثال کل شب را رقصیدن dance the night away کل شب را حرف زدن t ...
کاری را کل شب انجام دادن ( همراه با یک فعل به کار می رود ) مثال کل شب را رقصیدن dance the night away کل شب را حرف زدن talk the night away کل شب را ...
click=snap معادل بشکن زدن با انگشت. حتی برای جلب توجه شخصی در مکانی استفاده میشود. crack شکستن غضروف های انگشتان کامنت های اول ( کاربر فیض و لیلی ) ...
trash vs garbage vs rubbish trash ( AmE ) : امریکایی. آشغال خشک مثل قوطی کنسرو و جعبه و کاغذ garbage ( AmE ) : امریکایی. آشغال تر مثل دور ریز غذا و ...
trash vs garbage vs rubbish trash ( AmE ) : امریکایی. آشغال خشک مثل قوطی کنسرو و جعبه و کاغذ garbage ( AmE ) : امریکایی. آشغال تر مثل دور ریز غذا و ...
trash vs garbage vs rubbish trash ( AmE ) : امریکایی. آشغال خشک مثل قوطی کنسرو و جعبه و کاغذ garbage ( AmE ) : امریکایی. آشغال تر مثل دور ریز غذا و ...
step 🆚steps 🆚stairs ✔step: به هر یکی از پله های پلکان گویند، سطح، پلکان، قدم برداشتن. ✔steps: به پله های بیرونی ساختمان میگویند ✅stairs: به راه پ ...
step 🆚steps 🆚stairs ✔step: به هر یکی از پله های پلکان گویند، سطح، پلکان، قدم برداشتن. ✅steps: به پله های بیرونی ساختمان میگویند ✔stairs: به راه پ ...
در طبقه همکف ( پایین طبقه ساختمان ) در مقابل: on the top floor به معنی: در بالاترین طبقه ( یک مجتمع/ساختمان ) ⚠️توجه: on the first floor که به م ...
در بالاترین طبقه ( یک مجتمع/ساختمان ) در مقابل: on the ground floor به معنی: در طبقه همکف ( پایین طبقه ساختمان ) ⚠️توجه: on the first floor که ب ...
Speak of the devil and he shall apear حلال زاده حالت مختصر و کوتاه شده این اصطلاح به صورت زیر است: speak of the devil Nowadays it is used when someo ...
Speak of the devil and he shall apear حلال زاده حالت مختصر و کوتاه شده این اصطلاح به صورت زیر است: speak of the devil Nowadays it is used when someo ...
اینها صفت هستند adj. Small - sized: کوچک اندازه، ریز اندام، Medium - sized: متوسط اندام، متوسط اندازه Large - sized: بزرگ اندام، بزرگ جثه مثال: 1 ) ...
اینها صفت هستند adj. Small - sized: کوچک اندازه، ریز اندام، Medium - sized: متوسط اندام، متوسط اندازه Large - sized: بزرگ اندام، بزرگ جثه مثال: 1 ) ...
اینها صفت هستند adj. Small - sized: کوچک اندازه، ریز اندام، Medium - sized: متوسط اندام، متوسط اندازه Large - sized: بزرگ اندام، بزرگ جثه مثال: 1 ) ...
stop 🆚 station *برای وسایل نقلیه ✔Stop = توقفگاه ( ایستگاه های بین راهی که مسافر سوار و پیاده می شود ) ✅Station= ایستگاه/ پایگاه/پایانه ( جایی که م ...
stop 🆚 station *برای وسایل نقلیه ✅Stop = توقفگاه ( ایستگاه های بین راهی که مسافر سوار و پیاده می شود ) ✔Station= ایستگاه/ پایگاه/پایانه ( جایی که م ...