پیشنهاد
٠

- دو تاش میشه یک دلار - یک دلار برای دوتاش “That’s two for a dollar” is a common phrase used to indicate that two items can be purchased for one do ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

بازم یک واژه اشتباه در آبادیس. مجیییید دلبندم اون ✅construct نه ❌constract عوامل آبادیس نمیخواهید یکم دقیقتر نظارت کنید عزیزان؟؟؟!!

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برنامه اجرا کردن ( در تیوی ) مثال از کتاب اکتیو ریدینگ اینترو I can work in a restaurant or hotel. I can also write for food magazines or even do a ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

آقااا نکنید خواهشا. لطفا موقع اضافه کردن یک واژه به املا اون دقت کنید. ❌ institue چیه دیگه . . !!!! بعدش بدتر ازون اینه که آبادیس همینطور فله ای تای ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

کلا کسی که خیلی وراج هست و زیاد حرف میزنه اما اهل عمل نیست. معنی این اصطلاح رو از دوست نیتیوَم پرسیدم و این جوابش: This idiom is a personal favouri ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

well - paid adj. پول خوب/زیادی دریافت کردن so how do you like your job? It's boring. But I'm well - paid. I like the money!

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

well - paid adj. پول خوب/زیادی دریافت کردن so how do you like your job? It's boring. But I'm well - paid. I like the money!

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

cookie vs biscuit 🍪cookies کوکی ها نرم تر، سنگین تر و پر تر هستن. شکر بیشتری دارن و چاق کننده می باشند. در حالیکه 🍪biscuit بیسکوییت ها سفت تر، سب ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

cookie vs biscuit 🍪cookies کوکی ها نرم تر، سنگین تر و پر تر هستن. شکر بیشتری دارن و چاق کننده می باشند. در حالیکه 🍪biscuit بیسکوییت ها سفت تر، سب ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

Barbeque vs Grill 🥩BBQ کباب کردن مناسب غذاهای دیرپز مثل گوشت سردست، ران، دنده و . . خیلی دیر آماده میشوند میانگین حدودا ۲ ساعت و نیم معمولا در می ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Barbeque vs Grill 🥩BBQ کباب کردن مناسب غذاهای دیرپز مثل گوشت سردست، ران، دنده و . . خیلی دیر آماده میشوند میانگین حدودا ۲ ساعت و نیم معمولا در می ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

to have a barbecue کلا به معنی مهمونی دادن و کباب/بریان کردن در فضای باز مثال “We’re planning to have a barbecue this weekend to celebrate my dad’s b ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

تفاوت for me vs ❓ to me❓ *هر دو گاهی برای ( نظر دادن و بیان ایده ) به کار میرود اما با یک تفاوت 1️⃣ for me برای من ( چیزی که برای من . . تاثیر یا کا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

تفاوت for me vs ❓ to me❓ *هر دو گاهی برای ( نظر دادن و بیان ایده ) به کار میرود اما با یک تفاوت 1️⃣ for me برای من ( چیزی که برای من . . تاثیر یا کا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

این حرف اضافه forبرای معانی مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. که معنی هر کدام را با مثال در اینجا آورده ام. ( ( پیشنهاد می کنم حتما واژه to را هم جس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

این حرف اضافه to برای معانی مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. که معنی هر کدام را با مثال در اینجا آورده ام. ( ( پیشنهاد می کنم حتما واژه for را هم ج ...

پیشنهاد
٠

دو عبارت اول به معنی ( چیزی را برای کسی خواندن ) است: ✅read something to someone تاکیید روی کسی است که برایش می خوانیم، مثال I read a story to my son ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دو عبارت اول به معنی ( چیزی را برای کسی خواندن ) است: ✅read something to someone تاکیید روی کسی است که برایش می خوانیم، مثال I read a story to my son ...

پیشنهاد
٢

دو عبارت اول به معنی ( چیزی را برای کسی خواندن ) است: ✅read something to someone تاکیید روی کسی است که برایش می خوانیم، مثال I read a story to my son ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

get dressed✅ لباس پوشیدن ( مناسب یک موقعیت خاص مثل محل کار، عروسی . . ) I need to get dressed for work. get ready ✅ آماده شدن ( برای هر اقدامی چه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

get dressed✅ لباس پوشیدن ( مناسب یک موقعیت خاص مثل محل کار، عروسی . . ) I need to get dressed for work. get ready ✅ آماده شدن ( برای هر اقدامی چه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

get dressed✅ لباس پوشیدن ( مناسب یک موقعیت خاص مثل محل کار، عروسی . . ) I need to get dressed for work. get ready ✅ آماده شدن ( برای هر اقدامی چه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

get dressed✅ لباس پوشیدن ( مناسب یک موقعیت خاص مثل محل کار، عروسی . . ) I need to get dressed for work. get ready ✅ آماده شدن ( برای هر اقدامی چه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

get dressed✅ لباس پوشیدن ( مناسب یک موقعیت خاص مثل محل کار، عروسی . . ) I need to get dressed for work. get ready ✅ آماده شدن ( برای هر اقدامی چه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

teletubbies یک سریال بریتیشی عروسکی مخصوص کودکان، ترجمه شده ی این اسم به فارسی" تپلوها" است. این عروسک های تپل Tubby یک صفحه تلویزیون روی شکم و یک آ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

do something the night sway کاری را کل شب انجام دادن ( همراه با یک فعل به کار می رود ) مثال کل شب را رقصیدن dance the night away کل شب را حرف زدن t ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کاری را کل شب انجام دادن ( همراه با یک فعل به کار می رود ) مثال کل شب را رقصیدن dance the night away کل شب را حرف زدن talk the night away کل شب را ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

click=snap معادل بشکن زدن با انگشت. حتی برای جلب توجه شخصی در مکانی استفاده میشود. crack شکستن غضروف های انگشتان کامنت های اول ( کاربر فیض و لیلی ) ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

trash vs garbage vs rubbish trash ( AmE ) : امریکایی. آشغال خشک مثل قوطی کنسرو و جعبه و کاغذ garbage ( AmE ) : امریکایی. آشغال تر مثل دور ریز غذا و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

trash vs garbage vs rubbish trash ( AmE ) : امریکایی. آشغال خشک مثل قوطی کنسرو و جعبه و کاغذ garbage ( AmE ) : امریکایی. آشغال تر مثل دور ریز غذا و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

trash vs garbage vs rubbish trash ( AmE ) : امریکایی. آشغال خشک مثل قوطی کنسرو و جعبه و کاغذ garbage ( AmE ) : امریکایی. آشغال تر مثل دور ریز غذا و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

step 🆚steps 🆚stairs ✔step: به هر یکی از پله های پلکان گویند، سطح، پلکان، قدم برداشتن. ✔steps: به پله های بیرونی ساختمان میگویند ✅stairs: به راه پ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

step 🆚steps 🆚stairs ✔step: به هر یکی از پله های پلکان گویند، سطح، پلکان، قدم برداشتن. ✅steps: به پله های بیرونی ساختمان میگویند ✔stairs: به راه پ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

در طبقه همکف ( پایین طبقه ساختمان ) در مقابل: on the top floor به معنی: در بالاترین طبقه ( یک مجتمع/ساختمان ) ⚠️توجه: on the first floor که به م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

در بالاترین طبقه ( یک مجتمع/ساختمان ) در مقابل: on the ground floor به معنی: در طبقه همکف ( پایین طبقه ساختمان ) ⚠️توجه: on the first floor که ب ...

پیشنهاد
٨

Speak of the devil and he shall apear حلال زاده حالت مختصر و کوتاه شده این اصطلاح به صورت زیر است: speak of the devil Nowadays it is used when someo ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

Speak of the devil and he shall apear حلال زاده حالت مختصر و کوتاه شده این اصطلاح به صورت زیر است: speak of the devil Nowadays it is used when someo ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

اینها صفت هستند adj. Small - sized: کوچک اندازه، ریز اندام، Medium - sized: متوسط اندام، متوسط اندازه Large - sized: بزرگ اندام، بزرگ جثه مثال: 1 ) ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

اینها صفت هستند adj. Small - sized: کوچک اندازه، ریز اندام، Medium - sized: متوسط اندام، متوسط اندازه Large - sized: بزرگ اندام، بزرگ جثه مثال: 1 ) ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اینها صفت هستند adj. Small - sized: کوچک اندازه، ریز اندام، Medium - sized: متوسط اندام، متوسط اندازه Large - sized: بزرگ اندام، بزرگ جثه مثال: 1 ) ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

stop 🆚 station *برای وسایل نقلیه ✔Stop = توقفگاه ( ایستگاه های بین راهی که مسافر سوار و پیاده می شود ) ✅Station= ایستگاه/ پایگاه/پایانه ( جایی که م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

stop 🆚 station *برای وسایل نقلیه ✅Stop = توقفگاه ( ایستگاه های بین راهی که مسافر سوار و پیاده می شود ) ✔Station= ایستگاه/ پایگاه/پایانه ( جایی که م ...