پیشنهادهای نعیمه (٥٣٢)
- انگاشتن - به چشم . . . ( چیزی ) . . . دیدن
مخالف استعمارگرایی
مخالف استعمارگرایی
رشته کلام را گم کردن
رشته کلام از دستش رفت
رشته کلام
pounded earth rammed earth
pounded earth
خاک کوبیده شده
نورانی
همه جوره
- کرور کرور
- خود را باختن
اوقات خوش
بی زحمت
- ورزش فکری - ورزش ذهنی
then and later
- از آن موقع به بعد
با خود بردن
- نقاب پوش - بالماسکه پوش
- دل و دماغ را از دست دادن
ولادیمیر لنین، سیاست مدار انقلابی و نظریه پرداز سیاسی روس
روز به روز . . . تر
رده بالا
- شرکت هند شرقی بریتانیا - کمپانی هند شرقی بریتانیا
soft bodied
Dosa
سمبوسه
- ته قلب
- آدم حساب نشدن
- گره افتادن در کار
- منطقه کارائیب
post - colonialism
post colonial
post colonial
- در قید حیات
- من درآوردی
- از کوره در رفتن
squat
گرانمایه، گران قدر، محترم، ارجمند ( لغت serious در مورد صفت انسان، شامل این معنای هم می شود )
دلچسب
- آفریقای خاوریِ آلمان ( نام مستمره پیشین امپراتوری آلمان در شرق آفریقا )
- ولنگار و لاابالی بودن
روی دور کند
- این لغت به صورت استعاری معنی �توقع� هم می دهد.
- نفوذ داشتن - بانفوذ بودن
- دست و پا کردن
- چین چین
- خیلی راحت
- دور - جای پرتی بودن