تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلام علیک زورکی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- نژاد اصیل

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٥

- با خود گفتن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- مقتدرانه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

- بلعیدن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

- یک جورهایی - انگار حتی در برخی بافت های لغوی می تواند معنی "خب" بدهد، مثال: but somehow I couldn't = ولی خب نمی توانستم/ ولی انگار نمی توانستم

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- به هم ریختن فکر

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- قول شرف

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

- با پرروئی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- با لحنی . . .

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- با لحنی ( غرورآمیز ) ، با غرور

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٥

- رفته رفته

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- های و هوی - شلوغش کردن - قشقرق - داد و قال

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- شهروند وظیفه شناس

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

- راحت - فرت و فرت - راه به راه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- دست و پا گیر - منقبض کننده

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- خودروی سازمانی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- تحریف واقعیت - اغراق، غلو

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- از یاری بخت

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

( اگر به عنوان صفتی در مورد شخص به کار رود ) - کارکشته - کاربلد - خبره - کارآمد "effective spy = جاسوس کارکشته"

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- چه خوب که - اقبال ( شانس ) یار بود

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- خوشبختانه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

- بلاتشبیه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- درب و داغان

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- داغان - خراب ( در معانی عامیانه )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

- به فکر بودن - با ملاحظه بودن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

- در جا

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- به بهترین نحو . . . ( توانستن ) - بهتر از همه . . . ( توانستن ) as best I could / as I could best / I could best

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- منظور کسی را فهمیدن - منظور کسی را متوجه شدن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- شاید حتی نه - لابد حتی نه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- از نیاز محض - از سر ناچاری

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نهادینه شده

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

- همه ی فکر و ذکر شدن "a musician who completely loses herself in the music" "موسیقی دانی که فکر و ذکرش می شود موسیقی"

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- گم و گور شدن - پرت شدن حواس - راه گم کردن - همه ی فکر و ذکر شدن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

- وقف کاری شدن - فکر و ذکر را وقف کاری کردن - همه ی فکر و ذکر شدن "a musician who completely loses herself in the music" "موسیقی دانی که خودش را ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- بالا کشیدن - بالابری ( اصلاحی در ساختمان سازی، مکانیک و کارهای فنی و مهندسی؛ مثل بالا کشیدن فرغون، استانبولی، موتور ماشین، مصالح و غیره )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- پوشیدن چیزی - به تن کردن چیزی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خانه داری

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شروع ناغافل

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

بی باکانه بی پروا با دل قرص

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

بی باکانه بی پروا

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

همین جوری الکی عجالتاً

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

رواج یافته بارها نقل قول شده دهان به دهان بازگو شده دهان به دهان چرخیده

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ابهت

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تحکیم

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

جسارت کردن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گر گرفتن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کودکِ درون

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای خداحافظی دست تکان دادن به خداحافظی دست تکان دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دست و پا کردن