تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

Aedicula

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

- دوباره امتحان کردن چیزی - تلاش دوباره برای انجام دادن چیزی

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

- تلاش دوباره ( برای انجام کاری )

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

true to form

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

Oh, shoot! ای وای!

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
١

- ای وای

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

- تازه آن روز صبح . . . - همان صبح . . .

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

- از کنترل خارج کردن - از خود بی خود کردن - دیوانه کردن

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

to become emotional

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

چه اتفاقی می افتد؟ چی می شه؟

پیشنهاد
٠

i am finished with you

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

- دیگر کاری با تو ندارم

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

- دیگر کاری باهات ندارم

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

- با حقیقت کنار بیا

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

- ( رفتن ) به مغازه

پیشنهاد
٠

- حقیقتی بیش نیست - عین حقیقت است - حقیقت دارد - حقیقت محض است

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

- حقیقتی بیش نیست - عین حقیقت است - حقیقت دارد - حقیقت محض است

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

rapid قلمی که برای رسم فنی استفاده می شود

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

- قلم فنی ( قلمی که برای رسم فنی استفاده می شود ) rapid

پیشنهاد
٠

feel like a million bucks feel like a million dollars

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

- در اصطلاح عامیه معنی �ضدحال� هم می دهد

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

- می دانم که از زیر بته درنیامده ام

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

- دانستن این که از زیر بته درنیامده ای

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

- ندانستن این که از زیر بته درنیامدی

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

باورکردنی و عین اصل چیزی

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

سقف مسطح

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

- ولی باز هم

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

leaf cigarette

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

- سیگار برگ

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

- زاویه تقریب

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

- درخت سایه دار

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

- صدای خوردن به جایی

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

come off it

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

کوتاه بیا!

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

come off it

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

پاپِی شدن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

( of a person ) become afraid or anxious. "at his age, I guess he doesn't frighten any more" این لغت در مورد شخص، می تواند مفهوم ترسیدن و ترسو بودن ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

- لبخند تلخ

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

- حرف خود را به کرسی نشاندن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

- تا آخرِ . . . - ظرفِ - در کمتر از . . .

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

- خیلی سریع، خیلی زود

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

- کلاس سه زنگه

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

- کلاس دوجلسه ای ( یعنی دو جلسه یا دو زنگ به هم می پیوندد و در یک وهله برگذار می شود ) - کلاس دوزنگه

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

- دل و جرأت - بی باکی - رشادت

پیشنهاد
٠

- آن هم همین طور

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

- او هم همین طور

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

- آن هم همین طور

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

- کی بیشتر ضرر می کند - کسی که از . . . ضرر می کند

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

To be knowledgeable about how best to do or deal with something لم کاری را بلد بودن قلق کاری را بلد بودن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

poke