پیشنهادهای سارا تکلو (٣٥٧)
۱. لعنتی/قید و صفت میتونه تو جمله مثبت و منفی هر دو همراه شه مثل لعنتی خیلی خوشمزس. . . لعنتی خیلی احمقه. . . لعنتی خیلی خوشگله ولی در موقعیت های رسم ...
۱. سفر کردن/فعل He travels for work a lot ۲. حرکت سریع ( شی یا مفهوم ) /فعل Sound travels at a speed of 343 meters per second Panic traveled through ...
۱. زباله/اسم Food waste is a serious issue ۲. هدر دادن/ فعل Don't waste water while brushing your teeth ۳. اتلاف/اسم It's a waste of time to argue ...
۱. شکل یا ظاهر /اسم The form of the building is unique and beautiful ۲. فرم هایی که در کار های اداری استفاده میشه مثل فرم مالیات. . . فرم بانکی و. . ...
۱. برای انتخاب بین چند گزینه/حرف ربط She is deciding whether to travel by train or plane ۲. وقتی با or not همراه بشه یعنی هر دو احتمال در نظر گرفته م ...
۱. مسابقه/ اسم ( در زمینه ها یی مثل دویدن رانندگی یا دوچرخه سواری و. . . ) The cyclists raced past us at incredible speeds ۲. قوم یا نژاد/ اسم Peopl ...
1. خستگی به علت کار فیزیکی یا ورزش The hike through the mountains really tired me out 2. از دست دادن علاقه یا احساس نسبت به چیزی ( اغلب مربوط به موق ...
معمولاً هنگام مقایسه دو یا چند مورد از آن استفاده می شود تا مشخص کنید کدام یک کمتر اتفاق می افتد. مثال: ما کمتر در رستوران ها غذا می خوریم و به جای آ ...
1. بازیگر ۲. طرفین دعوی در دادگاه ۳. در فناوری به معنی عامل می باشد System actor Software actor Network actor
۱. بر، روی، بالای ۲. نشان دهنده چیزی غیر منتظره یا تصادفی I happened upon an old friend at the market today ۳. به محض، بلافاصله، به مجرد Upon her arr ...
۱. فشار دادن هل دادن ۲. عزم قوی برای انجام کاری ۳. تلاش زیاد ۴. در فناوری به روز رسانی نرم افزار و داده ها ۵. در ورزش خطا کردن بر روی حریف
۱. وضعیت و حالت/اسم Her state of serenity was evident to everyone ۲. ایالت/اسم The state of Victoria is part of Australia ۳. گفتن و بیان کردن و یا نو ...
به معنی فرقه های مذهبی و معنوی هم هست He joined the Franciscan order
به معنی غیر تخصصی و غیر فنی هم هست He is the lay person یا مثلا lay opinion به معنی نظر غیر حرفه ایی یا غیر تخصصی . . . همین طور میتونه به معنی ارائ ...
کلا به معنی پایینه مثلا انرژی پایین سقف پایین و . . . اما به عنوان اسم میتونه به معنی بدترین یا سخت ترین قسمت یک تجربه باشه Losing her job was the l ...
شرایط و ضوابط و یا اطلاعات مهمی در یک قرار داد که در بدنه ی اصلی قرار داد نوشته نمیشه و در پاورقی یا سند تکمیلی قرار میگیره
1. به نظر میرسه . . . به قیافش میخوره ❝ He's so young looking, he could pass for a student. 2. نقش بازی کردن ❝ She's not a doctor, but she managed t ...
1. شروع یک فعالیت کار ❝ He decided to start something new after moving to the city 2. شروع کردن دعوا یا مشاجره با کسی ❝ If you start something with ...
1. از یه چیزی عقب بمانی بعد سعی کنی جبران کنی ❝ I missed a week of classes and am trying to catch up 2. یکی رو که چند وقته ندیدی ببینی و باهاش وقت بگ ...
Drinking a few alcohol drinks ❝ He doesn't drive if he's have had a few at the party . ❝ have had a few drinks ❝ have had a few beers
start with something. "the news on the radio led with the murder
لوله ی سربی
۱. ذات و سرشت ۲. طبیعت مواد /کاربرد در زمینه علمی/ ۳. کوک کردن آلات موسیقی
او با یک اتهام دزدی روبرو شد He faced a bring a charge
رنگ مکمل جفت رنگ هایی هستند که بیش از هر رنگ دیگری با یکدیگر تضاد دارند و وقتی کنار هم قرار می گیرند، همدیگر را درخشان تر نشان می دهند
اورژانس بیمارستان
اورژانس بیمارستان
تاثیر یا اثر خیلی بد و خیلی شدید و خیلی عمیق
تأسیساتی در کرانه جنوبی رودخانه تیمز در وولویچ در جنوب شرقی لندن، انگلستان است که برای ساخت تسلیحات و مهمات، تصحیح و تحقیقات مواد منفجره برای نیروهای ...
فهرستی که مشخصات یک محصول یا دارایی را برای فروش توصیف می کند.
دستور یا قاعده ای که بسیار دقیق و واضح و صریح است و باید به طور کامل از آن پیروی یا اطاعت کرد /صفت/
۱. اژدر که برای نابود کردن زیر دریایی ها یا اکتشافات در زیر آب استفاده میشه ۲. نابود کردن از بین بردن ۳. یک نوع سیگار که از وسط ضخیم و در انتها باریک ...
1. فرآیند سخت وسفت شدن چیزی مثل یخ زدن آب ۲. بی احساس و سنگ دل شدن ۳. مقاوم و محکم کردن فلزات مثل مقاوم کردن استیل با سرد و گرم کردن اون ۴. عزم و ار ...
صفت به معنی قابل پیوند
انجام دادن کاری با انرژی و شور و شوق کسی که همه تلاشش رو میکنه تا به یک هدف برسه
1. تمام و کمال. . . . همه ی یک چیزی . . . سراسر ۲. آبجو ۳. اسب نری که عقیم نشده
۱. یک موجود افسانه ای با گوش نوک تیز و قدرت جادویی ۲. شخصی که خیلی جذاب و دلفریب باشه ۳. برنامه نویسی در کامپیوتر
سپری شدن یک دوره زمانی، روند گذر زمان
بیشتر برای شستن آبکشی داخل یه چیزی استفاده میشه مثل لیوان ، کاسه و . . . I will rinse glasses out
پنجره ای که تو باجه ها میزارن مثل بانک و دفاتر پیشخوان و . . .
چیزی که به تدریج اتفاق می افته یا یک دوره زمانی قابل توجه رو شامل میشه over a period of time" is correct and usable in written English. You can use ...
۱. شروع یک کار جدید یا شروع یادگیری یک چیز جدید ۲. اشغال کردن فضا یا گرفتن وقت و زمان ۳. قبول کردن یک پیشنهاد ۴. ادامه دادن یک کاری بعد از یک وقفه
Collaborative describes something that involves working together with others to achieve a common goal or outcome. It can be used in many different ...
بالاترین درجه در جایگاه یا اهمیت . . . میتونه به مکان یک شی یا فرد اشاره کنه یا اهمیتش ) صفت ( at an elevated level in rank or importance If you ha ...
علنا اعلام کردن To state publicly that you reject a belief or way of behaving
صفت به معنای غیر نظامی
انجام دادن کاری در لحظات آخر . . . بیشتر در ورزش کاربرد داره ❝ He made the winning shot at the buzzer .
در حالتی که
Odd, strange, or unusual عجیب Poor in quality or performance ضعیف در کیفیت یا عملکرد To hit hard, or to strike ضربه محکم A crazy or eccentric person ...
۱. خارش آور ، خارش دار ❝ These wool sweaters are too itchy to wear. ۲. بی قرار بی تاب مشتاق ❝ He is itchy to start his new project. ۳. وسوسه شدن ❝ ...