پیشنهادهای صالح (٤٥٧)
صدقه، کمک
کسی را سریع و ناگهانی به جایی بردن، برداشتن سریع
آدمی که بسیار صادق است
روابط نزدیک
خروج، بیرون آمدن
دوستان
اتاقی در شرکت که برای اطلاع رسانی به کارکنان در مورد مهارت ها و اطلاعات جدید مرتبط با کارشان استفاده می شود.
یواشکی رفتن، دزدکی رفتن
مزاحمان، متجاوزان
بستگی داشتن، وابسته بودن
گروگان گرفتن
تکان خوردن، جُم خوردن؛ مثال : i'm not budging from here. من از اینجا تکون نمیخورم.
جنگیدن، مبارزه کردن
تبدیل شدن
لباس ها
در رفتن، فرار کردن
اجساد، جسدها
خیانت کردن
تلاش بی دریغ برای انجام کاری ( برای کسی )
حمله کردن
واژه ای روسی ؛ به معنای : به امید دیدار مجدد، خدا نگهدار
دشمنان
چایی شیرین شده با عسل
مهمات جنگی
انتقاد کردن از کسی در قالب طنز و شوخی.
دوباره ظاهر شدن
شوالیه ها، نجیب زاده ها
خونریزی کردن/داشتن
دوباره ظاهر شدن
از کنترل خارج شدن، از خود بیخود شدن
سپردن، واگذار کردن؛ مثال : They are entrusting their lives to you آنها جانشان را به تو سپردن.
تلفات، کشته ها
تنزل رتبه پیدا کردن
مرکز نگهداری گونه های نادر گیاهی یا جانوری
دخالت کردن، مداخله کردن، اختلال ایجاد کردن
ضربه خوردن، آسیب دیدن
سرقت ها، دزدی ها
نفوذ کردن
خون آشام
کارمند دفتری، منشی
تلاش بسیار برای فکر کردن یا یادآوری چیزی
تبعیض قائل شدن
وکلای دادگستری
شیطون بلاها، ناقلاها
شاهد، تصدیق کننده، تأیید کننده
رهایی/خلاص شدن از مجازات یا جریمه، مجازات نشدن
خراب کاری ها، اهمال کاری ها
نصف شدن
کتک زده شدن توسط کسی
احمق ها، کودن ها