تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نگهبانان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

توطئه گران، توطئه چین ها، دسیسه گران/چین ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جرم ها، خطاها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بال و پر دادن، آتیش چیزی رو زیاد کردن، پیاز داغش رو زیاد کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شاخص بورس اوراق بهادار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گروه گذاشتن وثیقه در بانک به منظور ضمانت باز پرداخت وام بانکی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گرفتن وام از یک موسسه اعتباری بدون گرو گذاشتن وثیقه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در نظام بانکی مخفف ( Portfolio Management Service ) میباشد به معنی : خدمات مدیریت اسناد و اوراق دولتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مغلوب کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پول پارو کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در بورس به معنی کارگزاران هستش.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کارگران

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مسخره کردن، تیکه انداختن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در بازی کریکت : 1 ) پرتاب کننده توپ ) معنای دقیقتر : به معنای چرخشی است که پرتاب کننده توپ به بدن/دست خود میدهد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در بانکداری به معنای : 1 ) اداره بدهی های عمومی 2 ) یا دفتر وام های مردمی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در حسابداری به معنای دفتر کل فرعی ( معین ) هستش.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رسید بانکی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بد عمل کردن، درست کار نکردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کشته شدن توسط گروهی از آدم کش های استخدام شده ( به صورت حلق آویز شدن ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دره ها ( جمع Gorge ) Gorge : دره ای باریک بین تپه ها یا کوه ها که دارای دیواره های سنگی شیب دار و به همراه نهری که از میان آن می گذرد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به هم رسیدن مثال : Golden dreams and great heartache . churn in the depth of the soul of this river. . . called life رویاهای طلایی و اندوه های عظیم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بازی دادن کسی، دست انداختن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تنش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حقایق

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

عزل شدن، به پایین کشیده شدن از قدرت، به زمین زدن، سرنگون کردن، از بین بردن، از پای در آوردن ( کشتن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زمین زدن، از پا در آوردن، عزل کردن، شکست دادن، از بین بردن، کشتن، حذف کردن، پایین آوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مخالفان، کسانی که مخالف سیاست رسمی، به ویژه سیاست یک دولت استبدادی هستند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از بین رفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به زور بردن، به زور به ( زن ) تجاوز کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درست کردن، مخلوط کردن، یا پختن ( یک نوشیدنی یا غذا، به ویژه آنهایی که حاوی مواد غیرمعمول یا اندازه گیری نشده هستند ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

متوجه شدن یا فهمیدن ( حقیقتی که شخص قصد پنهان کردن آن را دارد )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صحبت کردن ( در مورد مسائل بی اهمیت )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بی اهمیت، غیر مهم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نوعی پنکیک روسی که با مخمر و آرد گندم سیاه درست میشود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

درخت بلوط

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

اردوگاه، پادگان مثال : military compound اردوگاه ارتشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سربازی، کسی رو به عنوان سرباز به خدمت گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با عرضه، با جنم، شجاع، نترس مثال : I love gals with spirit از دخترای با عرضه خوشم میاد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گنجینه ها مثال : Barbarians have stolen my past two shipments. راهزنا تا حالا دو تا از گنجینه های منو دزدیدن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

فرار کردن، در رفتن، بدون سر و صدا و خداحافظی جایی رو ترک کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ردا، لباس بلند زنانه، حوله تن پوش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زوزه، زوزه کشیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جلادها، مأمورین اعدام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بالابردن، برافراشتن، به اهتزاز در آوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شور، شوق ، هیجان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سخت بودن، دشوار بودن مثال : How long do you think talking to Mako is going to be like pulling teeth. فکر میکنی تا کی قراره حرف زدن با "ماکو" این قد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رشد کردن، رشد کردن، یا بیرون آمدن به عنوان یک جوانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آدم آهنی ها، ربات ها، ماشین های خودکار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عطسه کردن، فین فین کردن، آب بینی را بالا کشیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

انباشته شدن، جمع شدن، تلنبار شدن