پیشنهادهای صالح (٦٢٧)
سرزمین موج های آبی
مقایسه متقابل یا رو در رو ( چهره به چهره )
به سبک یا روش خود/خاص
اندازه/سایز بزرگ، بزرگ مقیاس
بی سر و صدا کاری انجام دادن
کار من تمومه
شوخی کردن
مردن، به کشتن دادن
حرف های خرافاتی ها
اعمال/کارهای بچگانه
کلاه گذاشتن سر کسی، حقه بازی کردن
تخریب شدن، خالی از سکنه شدن
خرخون، کسی همه اش سرش تو درس و مشقه
پیله ها، تخم ها
مواظب خودتون باشید
وحشتناک تر، عجیب تر
شوخ طبع، کسی که شخصیت شوخ طبعی داره
تور انداختن برای شکار/ماهیگیری
بردن به جایی برای مشاهده یک رویداد/چیزی
روایت
بیخیال شدن، در اصطلاح خودمونی "بکش بیرون".
میتواند مخفف موارد زیر باشد : Law Judge - > قاضی/مجری قانون. Law Journal - >مجله/روزنامه حقوقی. Lord Justice - > رئیس دادگستری، قاضی دادگاه استینا ...
کودن ها، اسکل ها
دهن کسی رو سرویس کردن، کسی رو شکست دادن
سرعت بخشیدن، تسریع کردن
ولگردها، دزدها
دیواری در خانه یا محل کار شما است که بر روی آن تمامی لوح های تقدیر، گواهینامه ها، جوایز، افتخارات و تصاویر خود را که در حال دست دادن با اشخاص مهم هست ...
فردی که شیفته تکنولوژی به خصوص کامپیوتر است
چسبیدن به کسی یا جایی
یک قرص مکیدنی با طعم نعناع برای خوش بو کردن نفس.
قلاده ای برای گربه یا سگ که برای کشتن یا جلوگیری از کک ها با حشره کش آغشته شده است.
محل سقوط/حادثه
کنار اومدن، علاقه مند شدن نسبت به یکدیگر
آدم یبس و نچسب
به زندان رفتن/افتادن
نیروهای اداره پلیس
صحبت کردن به شیوه ای فریبنده با یک نفر به منظور تلاش برای پنهان کردن حقیقت یک موقعیت یا احساسات شخصی.
فرار کردن، جستن، گریختن
هل دادن
آبراه ( سوراخ ) فاضلاب
در بیس بال به معنی زدن توپ به بیرون از زمین میباشد.
یه مشت ولگرد، اراذل و اوباش
احمق بزرگ
جر و بحث کردن، یکی به دو کردن
اضافه کار
با فندگی مثال : Machine Woven fabrics - > ماشین بافندگی
منحرف شدن از چیزی ( مثلاً : بحث )
جلسه شورا
خانه سالمندان
مشروب خواری