تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوعی ویروس که توسط موش ها منتقل می شود و باعث تب، خونریزی و ذات الریه می شود.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مختل کردن، مانع شدن، گند زدن.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جواب لطف، جبران لطف، لطف متقابل.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اتمام جلسه، ختم جلسه.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ختم جلسه، اتمام جلسه.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیشنهاد تصویب نشد/رأی نیاورد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کیا مخالف ان؟

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کیا موافق ان ؟

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اتفاقاً. مثال : I happen to know - > اتفاقاً من خبردارم. . .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آیین نامه مجلس/جلسات، قواعد/رویه پارلمانی.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رأی گیری می کنیم، پیشنهاد میکنم رأی گیری کنیم، بحث کافیه رأی گیری میکنیم، به رأی میگذاریم.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با کاری آشنا شدن، کسب تجربه کردن، گوشه ای از کار را به عهده گرفتن.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت اسپانیایی معادل : از آشنایی با شما خوشوقتم، باعث افتخاره.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در جمله : I thought I was spacing - > به معنی : توهم زدن، تو فضا سیر کردن.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

من گول/بازی نمیخورم.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معادل ضرب المثل : آب در هاون کوبیدن، تلاش بیهوده، کار بیهوده.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دست مایه تمسخر یا خنده ( کسی ) بودن.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ابزاری برای آشکارسازی و اندازه گیری میدان های انرژی ظریف مانند هاله ها، میدان های الکترومغناطیسی و انرژی های زمینی استفاده می شود.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اتفاقی/همینجوری/یهویی از جایی رد شدن، سر زدن، گذر کسی به جایی افتادن.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دنبال کسی بودن، کسی رو ول نکردن، دست از سر کسی برنداشتن.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به زور در رو باز کردن، در را از جا در آوردن، در را شکستن.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در فوتبال آمریکایی به معنی : بازیکن ضربه زن.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کتک خوردن، مشت خوردن.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خش انداختن، ضربه زدن، آسیب رسوندن.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باید به صورت فشرده بخونم، شب امتحانی بخونم، کلی مطالعه کنم.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در وصف شوق و هیجان و خوشحالی و به معنای : دارم پرواز میکنم، رو هوا ( ابر ) ا هستم.

پیشنهاد
٠

دست از پا خطا نکن، فکرهای بامزه/هوشمندانه به سرت نزنه.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناراحت شدن ( از کسی یا چیزی ) .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از کوره در رفتن، عصبانی شدن.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در موقع خرید : کلاه سرت رفت، گولت زدن.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در افتادن با، با کسی طرف بودن.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوردن، بلعیدن.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استفاده از زور، خشونت.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

در زبان آلمانی به معنی : درود مانند : Heil Hitler.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تابلوها، علائم، نشانه ها.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هنوز نه، نه به این زودی.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رفیق، آقا.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میخوای برسونمت ؟

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت روسی به معنای : بدرود، خدانگهدار، خداحافظ.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تحلیل گر، کسی که خوب حساب و کتاب میکنه، در محاسبه کردن ماهره.

پیشنهاد
٠

تا اوضاع بدتر نشده ( بیشتر ضرر نکردی ) ، بس کن.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این عبارت در توصیف شهر "شیکاگو" در کشور آمریکا بیان می شود.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چی شده ؟ چه خبره؟

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در انتهای جمله و به معنی : تمام، آماده است. مثال : جمله زیر در مورد تهیه دسر تدوین شده است و اشاره به این دارد که یه کمی پودر و شکر و با هم مخلوط می ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی خیال، اشکالی نداره، عیبی نداره، مهم نیست.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در ورزش بسکتبال به معنی : خطا.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در ورزش بسکتبال به معنی : خطا.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منو از مخمصه نجات دادی، نجاتم دادی، کمکم کردی، گلیم منو از آب کشیدی بیرون.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در توصیف اشخاص : دارم منفجر میشم، از خشم لبریزم ( در آستانه فوران ) ، دارم از عصبانیت آتیش میگیرم.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عجب آدم : مارمولکی، نامردی، پستی، دو رویی.