پیشنهادهای صالح (٤٥٧)
زخم ها، خراش ها، لکه ها
کپک زده، بو گندو
تو باغ نبودن، تو هپروت بودن، حواس جمع نبودن
رد کسی رو زدن، کسی رو ردیابی کردن
چاق، شخصی که اضافه وزن دارد
به این طرف و آن طرف کشاندن
گیر انداختن، گرفتن
ابتلا ( به بیماری )
چیزی را از سر وا کردن، دست به سر کردن
مالیدن، مالوندن ( مثلاً ماشین )
مدرک غیرقابل انکار
دست و پا چلفتی، احمق
پنجه ها
جوگیر بودن، اعتماد به نفس کاذب داشتن
عقل ( هوش ) از سر کسی پریدن
خیلی عصبانی شدن، جوش آوردن
چرت و پرت گفتن، دری و وری گفتن
( باید ) میدونستم که اینطوری میشه
کلاهک خوشه ای، بمب خوشه ای
غرغرو
جنگنده تک سرنشین
فحش به معنی : بی ارزش، بی مقدار، آشغال
الهه، استاد، خبره
استقبال گرم و صمیمی
رُس طرف رو کشیدن، مثل خر از کسی کار کشیدن
از سر راهم برو کنار
بی پول شدن
کسی رو کت بسته تحویل ( پلیس ) دادن
پول داشتن
گرفتن، ربودن
یه اصطلاحه به معنی این که دیگه ادامه این کار فایده نداره و به جاش میشه از عبارات زیر استفاده کرد : - دست بردار - تسلیم شو - دیگه فایده نداره - بس ...
پشت، عقب
گروه، دسته
ایرادی نداره، مشکلی نیست، اعتراضی وجود نداره
مست کردن
دورگه
دردسر بزرگ
چرب کردن
پا زدن در هنگام شنا کردن
در زندان ها به "سلول بغلی" گفته میشود.
خسته از نظر جسمی یا روانی، ضعیف، آدم نئشه
آدم ترسو، بزدل
هجوم بردن، حمله کردن
موانع
کندن پوست ( جانوران )
کنایه به کسی که موهای فر بلندی دارد. مثال : Hey, Bush - head معنی : آهای، کلم بروکلی : )
عجب آدمای مزاحمی، عجب آدمای دردسرسازی
کتک زدن
یه ذره، یه کم مثال : I am not even able to help in a small way. معنی : من قادر نیستم حتی ذره ای بهت کمک کنم.
بریدن، قطع کردن