تاریخ
١٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

غم و غصه ها را : از یاد بردن، دور کردن، شستن.

تاریخ
١٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

عجب فکری/ایده ای.

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

معادل : قیافه نگیر برا ما، پیش و افاده بازی رو بذار کنار.

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

در بعضی جاها به معنی - > کراوات.

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

جاسوسی صنعتی.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جدی شدن، هیجان انگیز شدن. مثال : Things are heating up.

پیشنهاد
٠

فقط سر و صدا داره اما کاری از دستش بر نمیاد، حرف هاش بیشتر از عملش هست.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مأمور دولت، مأمور خزانه داری.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پروانه/مجوز ( فروشگاه ) مشروب فروشی.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فکر کنید، معما رو حل کنید، آماده باشید، حواستون رو جمع کنید.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آماده شدن، رو به راه شدن، راه افتادن.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

محض اطلاع، یا برای اطلاع بیشتر.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گروه کُر موسیقی مذهبی مسیحی.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

صدمه دیدن، آسیب دیدن.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ترسوندن کسی، دادن حس ناخوشایند به یه نفر، معذب کردن یه نفر.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلاه برداری کردن، به جیب زدن، اختلاس کردن، دزدیدن.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نوعی قایق ماهیگیری.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به منظور اشاره به "کلاهبرداری مالی".

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عبور از یک تگنا/فاجعه/مرحله/مسیر/روند.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گلویم خشک شده بود، صدام گرفته بود.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اختلاس کردن، بالا کشیدن پول، برداشت کردن پول بدون اجازه.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

عمراً، اصلاً، نه بابا، به هیچ وجه.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در اصطلاح به معنی :سلام برسون، سلام منو برسونید.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حال وخیم، وضعیت ( مالی ) بد.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یه دسته/توده/انبوه آدم که روی هم افتادن.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

افسرده/غمگین/ناراحت به نظر می رسی.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

من آن موجود ( هیولا ) هستم.

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

این یکی دیگه آخرشه، حرف نداره، عالیه، خیلی خفنه.

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مراسم کلنگ زنی یک پروژه، آغاز عملیات ساخت و ساز.

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

همانطور که دستور داده شد، حاضر شدم؛ طبق دستور حاضرم.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسکیت باز، اسکیت سوار.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خودستایی، تعریف از خود.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوعی حس مرموز، حدس و گمان، دلشوره، حس بد و عجیب.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سوابق بیماران.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میخانه، عرق فروشی.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در مورد نوزاد : جیش کردن.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هرگز چشمم بهش نخورده بود، تا حالا هرگز ندیده بودمش.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پروژه، کار، منافع تجاری.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دور زدن کسی، ردشدن/ عبور کردن از کسی.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کنایه از : رسیدیم، عملیات با موفقیت به پایان رسید.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به جون خودمون قسم، راست میگیم به خدا، قلبمون گواهی میده.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

داری نخ میدی؟، داری تیکه میندازی؟

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جور کردن، درست کردن، جعل کردن. مثال : You dummy up a fake paper.

پیشنهاد
٠

معادل ضرب المثل : شتر دیدی، ندیدی.

پیشنهاد
٠

معادل ضرب المثل : گذشته ها گذشته. و به بیانی دیگر : این مسائل مال گذشته است و دیگه تموم شده و رفته.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دستگیر شدن، زندان رفتن، تمامی تقصیرها گردن یک نفر افتادن.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

2 نفر که به صورت همزمان و با همکاری هم مسئولیت مدیریت جایی را برعهده دارند، معاون مدیر، همکار مدیر، سرپرست مشترک.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برگ برنده، مهره کلیدی.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خبر فوری، خبر ویژه.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کنایه از اینکه : متوجه حرفات نمیشم، منظورت رو نمی فهمم.