پیشنهادهای صالح (٦٢٧)
دوباره ظاهر شدن
از کنترل خارج شدن، از خود بیخود شدن
سپردن، واگذار کردن؛ مثال : They are entrusting their lives to you آنها جانشان را به تو سپردن.
تلفات، کشته ها
تنزل رتبه پیدا کردن
مرکز نگهداری گونه های نادر گیاهی یا جانوری
دخالت کردن، مداخله کردن، اختلال ایجاد کردن
ضربه خوردن، آسیب دیدن
سرقت ها، دزدی ها
نفوذ کردن
خون آشام
کارمند دفتری، منشی
تلاش بسیار برای فکر کردن یا یادآوری چیزی
تبعیض قائل شدن
وکلای دادگستری
شیطون بلاها، ناقلاها
شاهد، تصدیق کننده، تأیید کننده
رهایی/خلاص شدن از مجازات یا جریمه، مجازات نشدن
خراب کاری ها، اهمال کاری ها
نصف شدن
کتک زده شدن توسط کسی
احمق ها، کودن ها
نگهبانان
توطئه گران، توطئه چین ها، دسیسه گران/چین ها
جرم ها، خطاها
بال و پر دادن، آتیش چیزی رو زیاد کردن، پیاز داغش رو زیاد کردن
شاخص بورس اوراق بهادار
گروه گذاشتن وثیقه در بانک به منظور ضمانت باز پرداخت وام بانکی
گرفتن وام از یک موسسه اعتباری بدون گرو گذاشتن وثیقه.
در نظام بانکی مخفف ( Portfolio Management Service ) میباشد به معنی : خدمات مدیریت اسناد و اوراق دولتی
مغلوب کردن
پول پارو کردن
در بورس به معنی کارگزاران هستش.
کارگران
مسخره کردن، تیکه انداختن
در بازی کریکت : 1 ) پرتاب کننده توپ ) معنای دقیقتر : به معنای چرخشی است که پرتاب کننده توپ به بدن/دست خود میدهد.
در بانکداری به معنای : 1 ) اداره بدهی های عمومی 2 ) یا دفتر وام های مردمی
در حسابداری به معنای دفتر کل فرعی ( معین ) هستش.
رسید بانکی
بد عمل کردن، درست کار نکردن
کشته شدن توسط گروهی از آدم کش های استخدام شده ( به صورت حلق آویز شدن ) .
دره ها ( جمع Gorge ) Gorge : دره ای باریک بین تپه ها یا کوه ها که دارای دیواره های سنگی شیب دار و به همراه نهری که از میان آن می گذرد.
به هم رسیدن مثال : Golden dreams and great heartache . churn in the depth of the soul of this river. . . called life رویاهای طلایی و اندوه های عظیم ...
بازی دادن کسی، دست انداختن
تنش
حقایق
عزل شدن، به پایین کشیده شدن از قدرت، به زمین زدن، سرنگون کردن، از بین بردن، از پای در آوردن ( کشتن )
زمین زدن، از پا در آوردن، عزل کردن، شکست دادن، از بین بردن، کشتن، حذف کردن، پایین آوردن
مخالفان، کسانی که مخالف سیاست رسمی، به ویژه سیاست یک دولت استبدادی هستند.
از بین رفتن