پیشنهادهای سعید امدادی (١,٠٢٢)
دستمزد
ترکی: چورک قازانماک، پول در آوردن، نون به خونه آوردن به نظرم آشناترین، پربسامدترین اصطلاح آذربایجانی ها باشد.
به نحو احسن استفاده کردن
دست گرمی نوعی بازی یا برخی کارها که در ابتدای فعالیت گروهی که قرار است با همدیگر همکاری کنند، راه انداخته می شود تا با همدیگر احساس راحتی کنند، به اص ...
پرداختن به موضوعی
ترکی= پیشیر لمک
اسکان
چاره موقتی کار راه انداز اقدام موقتی
1 - دوره کردن، حلقه زدن دور سلبریتی ها 2 - هجوم آوردن در حیات وحش، طوریکه گونه ای ضعیف با تکیه بر تعداد زیادشان، گونه مهاجم را دوره می کنند و فراری ا ...
ورزش های سخت
تدابیر دیگری باید اندیشید راههای دیگری باید پیدا کرد
حد و مرزی قایل شدن
نوعی از میمون ها که دماغی مثل خرطوم دارند، میمون خرطوم دار
Round face هم کسی است که صورتش گرد است.
یه کم بهش شک می کنی نه زیاد You have to take everything she says with a grain of salt, because she tends to exaggerate. ناچاری هرچی ایشون میگه رو ب ...
به شخصه معادلی کاملا درست، لذت بردم از نبوغ دوستان
در دادگاه : اعتراض در سیاست خارجی : یادداشت رسمی
بخش "حمایت از مشتری " در یک شرکت
برو دکتر
یک معادل بسیار ساده ولی دور از ذهن: مثل. . . . شبیه. . . مانند. . .
فشارهای جنسی
خیال پردازی های جنسی، اعم از موقعیت های واقعی موجود یا تجربه شده قبلی و یا صرفا خیال پردازی در مورد موقعیت ها یا شرایط ایجاد شده ذهنی، وجه تمایز ا ...
سرگرم بودن با. . .
جلوه تو، از این نظر این معادل را انتخاب کردم که در معنی avatar چنین می خوانیم: شخصیت یا عکسی که از خودتان ایجاد می کنید تا در فضای مجازی ، شما را ...
استادانه Her playing was subtle and beautifully shaded. بازی او ظریف و استادانه بود.
اضافه پرداخت برای مدیران پاداش بازنشستگی زودتر از موعد
مشکل دارد از نظر. . . . به غیر از بحث بیماری ها که از این فعل عبارتی استفاده می شود و معادل آشنای - رنج بردن از - برایش بهترین معادل است، در مورد غ ...
یه کم خودخواه بودن
سخت گرفتن
خوش فکر حاضر الذهن دارنده حافظه قوی
پر است از، از نظر ترجمه تحت اللفظی ، این مفهوم صحیحی نیست ولی بخواهیم این جمله ها رو به انگلیسی بگوییم: خیابانی پر از فروشگاه An avenue lined with ...
مناطق خطرناک شهر مثل منطقه شوش، هرندی در تهران
برند فروشی ها
با عرض معذرت، این اصطلاح هم در متون مربوطه اغلب استفاده می شود: Sex drive به معنی میل جنسی
در جریان قرار دادن طرف مقابل اطلاع رسانی کردن مرور آخرین تحولات جلسه تبادل اطلاعات گزارش پیشرفت پروژه ها مرور برنامه ها هم اندیشی در اجرای پروژه ها ی ...
نظافتچی های هتل پرسنل نظافت
شهر درندشت
نمای بیرونی یک شهر
محرومیت جنسی
چیزی که متاسفانه ذهن تمام بانوان ایرانی را مشغول کرده است. عمل بینی، در اکثر موارد چیزی شبیه مثله کردن است. نوعی تبدیل در خلقت الهی است. بی فایده، ...
بی محابا
خشونت در رانندگی
پاتوق ، در مورد مکان در مورد افراد : عصای دست کسی بودن، تکیه گاه کسی بودن
بیشتر سس و خیار شور و این طور چیزهاست.
Downplay یه مترادف خوب برای این فعل است. هر دو به معنی دست کم گرفتن هستند.
لذت بردم از معادل های زیر برای این واژه: ردخور ندارد مو لای درزش نمیره، یه مترادف دیگر هم دارد: Tried and trusted
ردخور نداره مو لای درزش نمیره مطمئنه Foolproof است
کمی آنطرف تر
حل و فصل اختلافات برطرف نمودن اختلافات