پیشنهادهای سعید امدادی (١,٠١٩)
پیام های بازرگانی
دلاور - از جان گذشته
سرجای خود در جای صحیح که باید باشد اعم از جدول اکسل به معنی در یک ردیف بودن و یا موقعیت صحیح ستون فقرات در ناحیه کمری
Concrete measures اقدامات عملی
دیرین
صرف نظر کردن عقب نشستن
حسن نیت
وقتی می گوییم که چیزی نزدیک است یا بوی چیزی می آید به عنوان مقاله ی تایمز در ۲۰ نوامبر توجه کنید، ، : Iran offers to cap sensitive uranium stock as I ...
هنرستان فنی حرفه ای
Nuclear deal توافق هسته ای
دلمون برات تنگ میشه
ترکی, : اوزووی داریخدیرما
از سر واکردن - رفع کردن
برطرف کردن کردن چیزی مانند خطر
Public appearance حضور در ملا عام
دستاورد مناسب ترین معادل در ترجمه هاست. مثل strategic initiative دستاورد استراتژیک
شاخصه برای چیزی بودن ازجمله موی بلند برای زنانگی
احمد بی غم یلخی
احمد بی غم
کنایه از قدرت سیاسی یا رهبری نیز است. Now the baton is in our hands. اکنون قدرت در دست ما هست.
مخابره کردن
شخص گروه محور
Rampant inflation تورم افسار گسیخته
اطلاع رسانی
مراحل مختلف در یک پروژه
سابقه کاری درخشان سابقه عملی موفق
کار را راحت کردن
من از دانستن لذت می برم با دیدن هر واژه زیبا انگار که ذهنم آزاد می شود ، این عبارت را می توان در جاهای متعددی استفاده کرد که ما آن را معادل "امتحانات ...
عملی
طیف - ترکیب Though Australia is known for its exotic array of animals با اینکه استرالیا مشهور به ترکیب جمعیتی عجیب غریب حیوانات است
خدادادی Intuitive understanding فهم خدادادی
کپی واقعی
معرفی کردن
درگیر بودن سر و کله زدن به نوعی وقت تلف کردن
فضای ناکافی
غذای غیر قابل مصرف
سرجایش خود برگرداندن، مثل میز جلوی مسافر در هواپیما Stow your tray table میز خود را ببندید
به استحضار می رساند که. .
راننده ماشین آلات سنگین
ارزیابی کردن صحنه
دو تا واژه داریم، : Value added ارزش افزوده در مورد مالیات و این چیزهاست Added value با کیفیت در مورد توصیف کالاها و اجناس است
مرغ طوفان بودن
کنار آمدن ساختن با شرایط از پس چیزی بر آمدن
طُرفه اینکه
رخ دادن
مثل همیشه طبق روال همیشگی
قدرت اول
ترکی : ال ایاغی تیتر مک دیل دوداغی اسمک فارسی: اونقدر عصبانی بشی که دست و پات بلرزه این اصطلاح ظاهرا هیچ تناسبی با مفهومش ندارد ولی جالبه که یکی از ...
گمنام پشت پرده It turned out she was one of those faceless bureaucrats who control our lives. معلوم شد که وی یکی از چهره های دولتی گمنامی بوده است ...