پیشنهادهای سعید امدادی (٩٧١)
کتابی یا مقاله ای که روان باشد روان
فیلم موفق
نقد بر فیلم
تحلیل و تشریح و توضیح کامل موضوع پیچیده و ناشناخته ای را باز کردن
عشق من عشق کسی بودن
جدایی ازمایشی، زن و شوهر ببینند می تونن تحمل کنن یا نه
1 - دیگه نپرسیدم چطوریه و چی شده I didn't realize that Melanie hadn't been to college - I suppose I just took it for granted. نمی دونستم که ملانی دا ...
طلاق با آبرو ریزی و دعوا
خوش اخلاق متضادش می شده Foul tempered
بد اخلاق متضادش میشه Sweet tempered
سر سوزنی
درست بر عکس
مناطق قدیمی و مخروبه و باز در داخل شهر، مثل بازارهای قدیمی متروکه و وسیع
منظره دلگیر صحیح است.
منظره رویایی
پرواز همیشگی
در میان انظار عمومی
Iز دهنم در رفت
جلسه توجیهی یه معادل بیست برای بریفینگ است. ممنون از مهدی نمازیان
Understood Agreed Will do Certainly Acknowledged Sounds good Noted Yes Consider it done Confirmed همه این ها معادل ok هستند تفاوت در formal و inform ...
هوا توش نمیره
دلیل محکم
مکانی دورافتاده یا پرت
سفر رفتن
از معادل سازی عٓجٓمٓنده برای این واژه خیلی لذت بردم. یه لایک براشون گذاشتم.
کسر اومدن مثلاً کسر اومدن پو ل توی صندوق When the manager counted the money in the cash register, it had come up short. وقتی مدیر پول های صندوق رو ...
مبرا کردن توجیه آوردن
معاف از مثلاً مالیات Free from tax
سند را از رهن وام آزاد کردن
راحت و خودمانی
فراموش شده
اقدام روان روند بدون مشکل
رفتار مثال زدنی
1 - نزدیکه سر راهته یه کم اون ورتر Is it very far to the nearest us stop تا نزدیکترین ایستگاه اتوبوس خیلی راهه It's just down the road همینه که بری س ...
آب های کم عمق
ترکی: سویا گئدمک آب رفتن
سگ خور شدن I'm not going to serve that good coffee to Chris and Melanie - it would be wasted on them. نمی خام از این قهوه برای کریس و ملانیا بدم، سگ ...
پر حرفی نکردن حاشیه نرفتن خلاصه مفید توضیح دادن He explained the whole system in about 30 seconds - he doesn't waste words, does he? او کل سیستم رو د ...
شخص بی ثمر چیز بی فایده
سرزمین خالی مثل سرزمین های قطبی
توسری خور معادل درستی نیست توسری خور را باید معادل doormat در نظر گرفت. Doormat یعنی پادری، که هر کسی پاشو روش می زاره یعنی تو سری خور.
خشک و بی روح
کاملا مزخرف
چاره ای نیست گریزی نیست
Give advice نظر دادن راهنمایی کردن
بازه زمانی وقت تعیین شده قبلی
اسم است فعل نیست سر دواندن I'm trying to get a new visa, but the embassy staff keep giving me the runaround. می خوام ویزای جدید بگیرم، کارمند سفارت ...
موفق شدن، ترکی: اولدی ( شد ) I give her a ring this morning, but I couldn't get through ; the line was engaged. صبح بهش زنگ زدم، نشد حرف بزنم خط ...
روز کسی رو ساختن