پیشنهادهای کاردۆ Kardo (١,٤٦٠)
سوءِتَغذیه: کمخوری، کمخواری، بدخوری، کم - سیری، کم - سیرشدگی
اِقداماتِ اَمنیَّتی: کوششهایِ امنیتی، راەکارهایِ امنیتی
کاریزما: فرِهمندی، گیرایی، مردم - پسندی، همەپسندی، دوست - داشتنی بودن، پسندیدگی، پسندشدگی، دلخواه بودن
حَواس ( کسی/چیزی را ) پَرت کَردَن: ذهن / فکر ( کسی/چیزی ) را درگیر کردن؛ گیج کردن، سردرگم کردن
ضِدِّآب: آب - ستیز، آبزُدا، پادآب
اِمکان داشتَن: ١. انجامپذیر/انجام - شدنی/شدنی بودن، شدن، توانستن ٢. گمان رفتن
مُوازِنه کَردَن: ١. هموَزن کردن، همسنگ کردن، تراز کردن، برابر کردن ٢. هموَزنسازی، همسنگسازی، برابرسازی، همسنجی، ترازسازی
مُوازِنه: ١. هموَزنی، همسنگی، ترازینگی، برابری ٢. هموَزنسازی، همسنگسازی، برابرسازی، همسنجی، ترازسازی
تَشویق کَردَن: ١. شوراندن، به شور آوردن، خواهان کردن، آرزومند کردن، انگیزش، انگیزش - دهی، انگیزاندن، انگیزەدهی، نیرو دادن ۲. ستایش و دلگرمی ( دادن ) ...
تَشویق: ١. شوراندن، خواهان کردن، آرزومند کردن، انگیزش، انگیزش - دهی، انگیزاندن، انگیزەدهی ۲. ستایش و دلگرمی ( دادن ) ، دلگرم کردن ؛ دست زدن برایِ
بُلوغ: بُرنایی، پختگی، رسیدگی، رسایی، بزرگ - شدگی
بالِغ: بُرنا، پخته، رسیده، رسا، بزرگسال، بزرگ شده
اِحیا، اِحیاء: ۱. پیشبرد، پیشرفت، شکوفایی، شکوفاسازی ۲. شب - زندەداری، شب را به نیایش گذراندن ٣. [شیمی] کاهش [=آمیخته شدنِ جِرم با هیدروژن] ۵. ( کشاو ...
ذِکر کَردَن: ١. یاد کردن، نام بردن ٢. بیان کردن، گفتن
قاطِعیَّت: بی - چون - و - چرایی، برّندگی، برّایی، برشمندی، تند و تیزی، جداکنندگی، جداگری؛ دگرناپذیری، دگرش - ناپذیری؛ استواری، پابرجایی، باارادگی؛ سد ...
کُمونیست: همبهرگرا
کُمونیسم: همبهرگرایی
به مَنظورِ: برایِ، در راستایِ، با آرمانِ
مُستَقیم: ١. راست، سرراست، یکراست ۲. [مجاز] راست، درست ۳. ( قید ) راست، بدون خمیدگی ۴. ( قید ) بدون ایست / نگهداشتن ۵. ( قید ) [گفتاری، مجاز] بی - می ...
مَدینەیِ فاضِله: آرمانشهر، ناکجاآباد، آرزوآباد، شهرِ آرزوها
مُعضَل: ١. گرفتاری، چالش، دشواری، سختی ٢. پیچیده، بُغرَنج، سخت، دشوار، چالش - برانگیز
طَبَقِ اِخلاص: سینیِ بی - آلایشی، کمکِ بدونِ چشم داشت
تَقسیم: ١. بخش کردن، پخش کردن، پراکندن، چندبخش کردن، چندپارچه کردن ٢. بخش شدن، پخش شدن، پراکنده شدن، چندبخش شدن، چندپارچه شدن ٣. بخش - سازی، پخش، پرا ...
اَز لَحاظِ: از نگرِ، از نگرشِ، از دیدِ، از دیدگاهِ، از رویِ
فاصِلەیِ طَبَقاتی: بازەیِ تودەای، نابرابریِ میان - تودەای
وَحشَت - زَدِگی: ترسیدگی، هراسیدگی، بیم - زدگی، دهشت - زدگی؛ نگرانی، دلواپسی، دلهرەزدگی
وَحشَت - زَده: ترسیده، هراسیده، بیم - زده، دهشت - زده؛ نگران، دلواپس، دچارِ دلهره
اِطمینان: ١. دلگرمی، آرامش، بی - خطری، ایمنی ۲. باور، باورداشت، خوشگمانی، بیگمانی، دلپُری، آسودەدلی، دل - آسودگی، اُستوانی، اُستیگانی
اِثناعَشَری: ١. [پزشکی، روده] دوازده - انگشتی ٢. [ستارەشناسی] دوازده - برجی ٣. [کیشِ تَشَیُّع] ( باورمند / وابسته به ) دوازده امام، دوازده - امامی
یَقین: بیگمانی، باور، باورداشت، دلپُری، دل - استواری
مَنطَقەالبُروج: گردونەیِ دوازدەگانه، آبامهایِ دوازدەگانه، آبامگاه
شیعەیِ اِثناعَشَری: شیعەیِ دوازده - امامی
مَبذول: ١. بخشیده، بخشیدەشده، بخششی، داده، دادەشده، پیشکش - شده ٢. انجام - شده، بەجاآوردەشده ٣. پذیرفته، پذیرفتەشده، پذیرش - شده
مَبذول داشتَن: ١. بخشیدن، بخشش کردن، دادن ٢. انجام دادن، بە جا آوردن
اِئتِلافی: ١. همپیمان، همبسته، یگانه، یکپارچه، سازوار ٢. [کهنه] یارشده، خوگیر، خوگرفته، بەهم - خوگیرشده
فَلَج: زمینگیر، ناتوان، ازکاراُفتاده
تَغییرِ ماهیَّت دادَن: دگرگون شدن، دگرش یافتن، دگردیس شدن
دَسیسه: ساخت - وپاخت، زدوبند، دست - بەیکی کردن، زمینەسازی، پاپوش - سازی
تُوطِئه: ساخت - وپاخت، زدوبند، دست - بەیکی کردن، زمینەسازی، پاپوش - سازی
تَبانی: ساخت - وپاخت، زدوبند، دست - بەیکی کردن، زمینەسازی
جایِ بازِ میانِ جنگل، واشُدگاه
جایِ بازِ جلویِ ساختمان، میدانگاهِ جلویِ ساختمان
سَلّاخ: ١. پوست - کَن، پوست - کَننده ٢. کشتارگر، انسان - کُش، جاندارکُش، کُشنده، مردم - کُش؛ دژخیم
حاضِرجَوابی: ١. زودگو، زودپاسخ، آمادەپاسخ ٢. شوخمندی، شوخپردازی، خوشمزگی، لُودگی، شیرین - سخنی
حاضِرجَواب: زودگو، زودپاسخ، آمادەپاسخ
نِظامِ مُلوک - الطَّوایِفی: دستگاهِ خان - سالاری / خانگرایی
مُلوک - الطَّوایِفی: خان - خانی، خان - سالاری، خانگرایی، ارباب - سالاری، دارندەسالاری، زمیندارسالاری، خاندان - سالاری، تبارسالاری
تُوسِعەنَیافتِگی: ١. گسترش - نیافتگی، گستردەنشدگی، ناپهناوری، کم - گستری، نافراخی ٢. پیشرفت - نکردگی، ناپیشرویی، جاماندگی، واپسماندگی، درجازَنی
تُوسِعەنَیافته: ١. گسترش - نیافته، گستردەنشده، ناپهناور، کم - گستر، نافراخ ٢. پیشرفت - نکرده، ناپیشرو، جامانده، واپسمانده، درجازَن
اُفول: ١. ناپدیدی، ناپدیدشدگی؛ نابودی، نابودشدگی، فروپاشی، فروپاشیدگی ٢. ناپدیدیِ ستاره، فروروی، فرورفت، فرونشست، فروشد، فروکش، پایین رفت، پایینروی