پیشنهادهای کاردۆ Kardo (١,٤٦٠)
لَغو: ١. پسگیری، پس گرفتن براندازی، برافکنی، از - میان - برداری، از میان برداشتن، دورریزی، نامعتبرسازی، بەهمزنی، بیهودەسازی، تباەسازی، پوچسازی، از - ...
سَدّ: ١. آبگیر، آببست، آببند، بند، بنداب ٢. راەبند، راەگیر، جلوگیر، جلودار، بازدارنده؛ جداگر، جداکننده؛ مرز ٣. بستن، بند آوردن
فاجِعه: بلا، ناگواری، رویدادِ بد، رویدادِ ناگوار، بیچارگی، خطر، سیج
سَحابی: ١. ابری ٢. ابری، ابرسان، ابرگونه، ابروار
اِرضا: ١. خرسندی، خرسندشدگی، خرسند کردن، خشنودی، خشنودشدگی، خشنود کردن ٢. برآوردن، بەجاآوردن، فراهم کردن ٣. [آمیزشِ جنسی] بیشترین کامجوییِ جنسی، رُبو ...
اِرضاء: ١. خرسندی، خرسندشدگی، خرسند کردن، خشنودی، خشنودشدگی، خشنود کردن ٢. برآوردن، بەجاآوردن، فراهم کردن ٣. [آمیزشِ جنسی] بیشترین کامجوییِ جنسی، رُب ...
اِرضاء کَردَن: ١. خرسندی، خرسندشدگی، خرسند کردن، خشنودی، خشنودشدگی، خشنود کردن ٢. برآوردن، بەجاآوردن، فراهم کردن ٣. [آمیزشِ جنسی] بیشترین کامجوییِ جن ...
اِرضا کَردَن: ١. خرسند کردن، خشنود کردن ٢. برآوردن، بەجاآوردن، فراهم کردن ٣. [آمیزشِ جنسی] بیشترین کامجوییِ جنسی، رُبوخه، رُبوخەشدگی، رُبوخه کردن، سی ...
اِنزال: ١. بیرونریزی منی، برونریزی تخم - آب، منی - آمدگی، آب - آمدگی، منی - ریزی، آبریزی جنسی ٢. فروفرستادن، پایین فرستادن
مُبتَکَر: نوآورده، نوآوردەشده مُبتَکِر: ١. بامدادخیز، پگاهخیز ٢. آن که پگاه می آید ٣. آن که میوەیِ نوبر / تازەرسیده خورد ۴. دوشیزگی بَر، پردەبَر ۵. ن ...
اِبتِکار: ١. بامداد کردن، بامداد شدن ٢. بامدادخیزی، پگاەخیزی ٣. به نوبر و نخستِ چیزی دست یافتن ۴. نوباوەیِ چیزی فراگرفتن ۵. خوردنِ میوەیِ نوبر / تازە ...
بِطالَت: بیهودگی ١. بیکارگی، بیکاری؛ ولگردی؛ وقت - کُشی ٢. تنبلی، تنپروری، تن - آسایی، کاهلی ٣. بیهودەسرایی، بیهودەگویی، یاوەگویی ۴. [کهنه] دلیری، شی ...
میزِ تَحریر: میزِ نگارش، میزِ نوشتن
جَلّ الخالِق: شگفتا! چه چیزها! چه چیزهایِ ندیده و نشنیده!
صَلیبِ سُرخ: خاجِ سرخ، سَلیبِ سرخ
صَلیبِ اَحمَر: خاجِ سرخ، سَلیبِ سرخ
هِلالِ اَحمَر: کمانەیِ سرخ
هِلال: ماهک، مهچه، ماهچه ١. ماهِ نو ٢. کمان، کمانه، کژواره
عَجَله دارَم: دیرم شده، باید بجنبم، باید شتاب کنم
عَجَله داشتَن: کسی دیرش شدن، کسی وقتِ کم داشتن، شتابزده بودن
عَدَد، رَقَم: شماره نُمره: شمار
مُشَتَّط: ١. ستمگر در بازی فرمان ( حُکم ) ٢. ستمگر، ستمکار ٣. از - اندازەگذرنده، از - مرزگذر، مرزشکن ۴. ستورِ دوررونده - بەچرا ۵. دورشونده
اِشتِطاط: ١. ستم کردن از کسی در بازی فرمان ( حُکم ) ٢. ستم کردن ٣. از اندازه درگذشتن، از مرز گذشتن، مرز شکستن ۴. درو رفتن ستور به چرا ۵. دور شدن
لِباسِ مُبَدَّل: جامەیِ دگرگون - شده، جامەیِ جایگزین، جامەی دِگَرجامه، دِگَرپوشش، دگرتنپوش
توریا: خواهرِ پدر، خواهرپدر، کاکی
اَشخاص: کسان، کسانی ( که ) ؛ مردم، گروه، باشندگان
چراغی که به خانه رواست، به مزگت نارواست.
مُستأجِر: کرایەنشین، کرایەدار، کرایەکننده، کرایەگیر، کرایەگیرنده، بەمزدگیرنده
مُکافات: ١. بادافره، پادافره، جزا، سزا، کیفر ٢. پاداش، مزد ٣. پاداش - دهی، پاداش دادن ۴. گرفتاری، دردسر، روال دشوار، دشواری، سختی، رنجە
اِعتِبار: ۱. باور ۲. ارزش، ارج ۳. آبرو ۴. ( بازار ) پشتوانه، ورسنگ ۵. راستی، درستی ۶. [کهنه] ارزیابی، ارزشیابی ۷. [کهنه] چیزی را نیک انگاشتن و شگفتی ...
مُعتَبَر: ١. باارزش، باپشتوانه، پشتوانەدار، ورسنگدار ۲. ارجمند، آبرومند؛ برجسته، نامدار، سرشناس؛ جایِ باور، باورپذیر ٣. [کهنه] پندگرفته، اندرزگرفته
بِلاتَکلیف: ١. پادرهوا، سرگردان، بی - برنامه؛ چشم - بەراه ٢. ناپیدا، ناآشکار، ناروشن
بِلاتَکلیفی: پادرهوایی، پادرهوا ماندن، سرگردانی، بی - برنامگی؛ چشم - بەراهی
باکِفایَت: ١. باجربزه ٢. کاردان، شایسته، کارآمد ٣. بسنده، بس
خائِن: بدپیمان، بیوفا، پیمانشکن، دزد، دغل، نادرست، ناراست، دغاکار، دغاگر، خنجرزن، ناروزن؛ نمک - نشناس، ناسپاس؛ دشمنیار؛ پنهانکار، نهانکار
خیانَت: بدپیمانی، بیوفایی، پیمانشکنی، دزدی، دغلی، نادرستی، ناراستی، دغا، دغاکاری، دغاگری، خنجرزنی، ناروزنی؛ نمک - نشناسی، ناسپاسی؛ دشمنیاری
روحیّه: ١. انگیزه، انگیزش، دلگرمی ٢. شیوەیِ فکر، ذهن، ویر
مُقَدَّماتی: یکم، یکمین، نخست، نخستین، آغازین، سرآغازین، پایه، پایەای
اِحتِمالی: ١. انجامپذیر، انجام - شدنی، شدنی، رخدادنی، رویدادنی؛ شایدی، شایمند، گویا؛ شاید ٢. گمان - شده، گاس - شده، گمانی، گاسی ٣. شکیبیده، شکیب - کر ...
مُحتَمِل: ١. انجامپذیر، انجام - شدنی، شدنی، رخدادنی، رویدادنی؛ شایدی، شایمند، گویا؛ شاید ٢. گمان - شده، گاس - شده، گمانی، گاسی ٣. شکیبیده، شکیب - کرد ...
زِمامِ اُمور: ادارەیِ کارها، ادارەیِ کاروبار؛ رهبریِ بخش یا کشور
زِمام: ١. ( نیز مجازی ) افسار، دهانه، دهنه، لگام، مهار ٢. پیشوایی، رهبری؛ نیرو
عُلیاحَضرَت: ١. شهبانو، شاهبانو، شهربانو ٢. شاهدخت ٣. شهبانو، سرورم، سرورِ من، والاگوهر
اَعلیحَضرَت: ١. همایون، والاسرور، والاگوهر، سرور، برترِ پیشگاه، بزرگِ پیشگاه، پیشگاهِ والا، والاشهریار ٢. سرورم، سرورِ من، والاگوهر، والاشهریار
طَفره: ١. خیز برداشتن، جَست، پرش، گریز ۲. کوتاهی، درنگ، دیرکرد، امروزوفرداکاری، این شاخه به آن شاخه پریدن، سردوانی، بهانه، سستی ٣. ترابریِ / گسیلِ / ...
جَبَلُ - الطّارِق: کوهِ تارِق
شائبه: ١. بدی، کم و کاستی ۲. آلودگی، آمیختگی ۳. گمان، دودلی، تردید
ظَرف: ١. دیگ، در، تشت، کاسه، دوری، تابه، تابَک، باردان؛ گنجه، گنجانه، آوند، ( در آمیختگی ) - دان، - دانی ٢. ( زمان ) بازە
نگارکِشی، نگارسازی، نگارگری، نقشنگاری، نماسازی؛ چهرەکِشی، چهرەسازی
تَصویرسازی: نگارکِشی، نگارسازی، نگارگری، نقشنگاری، نماسازی؛ چهرەکِشی، چهرەسازی