در شرف

مترادف ها

about (حرف اضافه)
در، درباره، در حدود، راجع به، پیرامون، در باب، در شرف، با، قریب، در اطراف، نزدیک، نزد، در صدد، دور تا دور

فارسی به عربی

آس , حول , عشیة
قادم

پیشنهاد کاربران

دَر شُرُفِ: در آستانەیِ، نزدیک به، در نزدیکیِ، در روندِ، در فرایندِ
be brewing
if something unpleasant is brewing, it will happen soon
=Trouble is brewing/ There is trouble brewing
There is difficulty, danger, or unrest fermenting or expected to arise in the future
اشرف
verge
Be within an Ace of
در آستانۀ -
درگیرودار
در شرف: در حال انجام دادن کاری
اتفاقی که برای وقوع آماده است، لکن هنوز اتفاق نیافتاده است.

بپرس