پیشنهاد‌های کاردۆ Kardo (١,٤٦٠)

بازدید
٢,٢٨٥
تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شَهاب سَنگ: سنگِ کیهانی، سنگِ آسمانی؛ سنگِ سوزانِ کیهانی؛ سنگِ برخوردکننده کیهانی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قائِم موشَک: ( بازیِ ) پنهان موشک، پنهان باشک، پنهان و پیجو

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قایِم موشَک: ( بازیِ ) پنهان موشک، پنهان باشک، پنهان و پیجو

پیشنهاد
٠

اِستِثناء قائِل شُدَن: برتری دادن، برتر دانستن، جدایی گذاشتن

پیشنهاد
٠

مَسمومیَّتِ غَذایی: آلودگیِ خوراکی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مَسمومیَّت: ١. زهرداری، زهرآلودی، زهرآگینی، زهرناکی، زهرمندی ٢. زهرخوردگی ٣. دچارشدگی به آلودگیِ خوراک ۴. زیانباری، زیاندهندگی، زیاندهی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

مَسموم: ١. زهردار، زهرآلود، زهرآگین، زهرناک ٢. زهرخورده ٣. دچارِ آلودگیِ خوراک ۴. زیانبار، زیاندهنده، زیانده

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

رَوابِطِ عُمومی: پیوندِ مردمی، پیوندِ با مردم / مشتریان

پیشنهاد
٠

شناسواژەیِ ناشناس، شناسواژەیِ ناشناخته

پیشنهاد
٠

شناسواژەیِ شناختەشده

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

مَرجَع: ١. سرچشمه، بنمایه، سرآغاز ٢. بازدیدگاه، بازگشتگاه ٣. سرپرست، پاسخگو، کارگذار ۴. دانایِ دینی؛ رهبرِ دینی ۵. دانشنامه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لمس - نشدنی، لمس - نکردنی، لمس - نپذیر، لمس - ناپذیر، نابسوده، معنوی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

مُراجِعه کَردَن: ١. سر زدن، بازدید کردن، دیدن کردن ٢. بازگشت دادن، فرستادن

پیشنهاد
٠

نامِ برگرفته از صفت

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مأموریَّت: انجامِ خدمت، انجامِ دستور، گمارش، کارگماری، گماردگی، گماشتگی، فرستادگی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اُتاقِ کُنترُل: اتاقِ بازبینی، اتاقِ مهار

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هَمنُوع: همجنس، همانند، همگون، همگونه، همگِن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مَنبَعِ نیرو: نیروگاه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تَبعید کَردَن: ( به نشانِ سزا از جایی ) تاراندن، تارانیدن، راندن، بیرون کردن، ازدهراندن، ازشهرراندن، ازکشورراندن، فرستاندن، گسیل کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کُفر: بی - دینی، دین - ستیزی، دین - ناباوری، بیخدایی، خداستیزی، خداناباوری، دگراندیشی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اِتِّهام: اَنگ، انگزنی، انگ زدن، انگِ گناه / گناەکار زدن، چفته، چفته بستن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تَلقین: ١. باورسازی، باوردهی، باورانش، باوراندن، کاشتِ فکر ٢. وادار کردن کسی به بیانِ گفتەای ٣. یاد دادن، آموزش دادن، آگاه کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بی - تَوَجُّهی: سربەهوایی، بی فکری، ولنگاری، سادەانگاری، سستکاری، فراموشکاری، ناهشیاری، بی بندوباری؛ شلختگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بی - تَوَجُّه: سربەهوا، بی فکر، ولنگار، سادەانگار، سستکار، فراموشکار، ناهشیار، بی بندوبار؛ شلخته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سَهل - انگاری: سربەهوایی، بی فکری، ولنگاری، سادەانگاری، سستکاری، فراموشکاری، ناهشیاری، بی بندوباری؛ شلختگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سَهل - اِنگار: سربەهوا، بی فکر، ولنگار، سادەانگار، سستکار، فراموشکار، ناهشیار، بی بندوبار؛ شلخته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خِدمَتِ دوسویه، خدمتِ همسان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تَسویه حِساب: ١. پاک - از - پاککاری ، پاکسازی / برابرسازی / ترازسازیِ حساب، ارزیابیِ دارایی ٢. تاوانگیری؛ تاواندهی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مُصادِره کَردَن: بازگیری ( کردن ) ، بازگرفتن، نگهداشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تُوقیف کَردَن: بازگیری ( کردن ) ، بازگرفتن، نگهداشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بازگیری ( کردن ) ، بازگرفتن، نگهداشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تَسلیم شُدَن: تن ( در ) دادن، سپر انداختن، وا دادن، گردن نهادن، کوتاه آمدن، لُنگ انداختن

پیشنهاد
١

اِقدامِ اِحتیاطی: کنشِ / کوششِ پیشگیرانه، گامِ / پیشرویِ بازدارنده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پس گرفتن، براندازی کردن، برانداختن، برافکنی کردن، برافکندن، از - میان - برداشتن، از میان بردن، دور ریختن، نامعتبر کردن، بەهم زدن، بیهودە کردن، تباە ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اِلغا کَردَن: پس گرفتن، براندازی کردن، برانداختن، برافکنی کردن، برافکندن، از - میان - برداشتن، از میان بردن، دور ریختن، نامعتبر کردن، بەهم زدن، بیهود ...

پیشنهاد
١

به تأخیر اُفتادَن: دیر کردن، به درنگ / دیر افتادن، به دیرتر انداخته شدن، به درنگ واداشته شدن، به آینده وانهاده شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

باطِل کَردَن: پس گرفتن، براندازی کردن، برانداختن، برافکنی کردن، برافکندن، از - میان - برداشتن، از میان بردن، دور ریختن، نامعتبر کردن، بەهم زدن، بیهود ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

لَغو کَردَن: پس گرفتن، براندازی کردن، برانداختن، برافکنی کردن، برافکندن، از - میان - برداشتن، از میان بردن، دور ریختن، نامعتبر کردن، بەهم زدن، بیهودە ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سُقوط کَردَن: ١. ( به پایین ) افتادن، فرو افتادن ( به پایین ) پرت شدن؛ به زمین خوردن، با زمین / دریا برخورد کردن ٢. افت کردن، کاهش یافتن، کم شدن، کاس ...

پیشنهاد
١

وَضعیَّتِ فُوق - اُلعادّه: روالِ نابەهنجار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تُوصیف کَردَن: ١. خواندن، نامیدن ٢. ستایش کردن، ستودن ٣. بیان کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دَر حالی که: به گونەای که، زمانی که، که همزمان، در روندی که

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حَدِّ نِصاب: اندازەیِ نیاز، اندازەیِ بسنده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زمانِ رهسپاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

عَجَله کَردَن: شتاب کردن، شتابیدن، شتافتن، زود / زودتر کاری را انجام دادن، درنگ نکردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تَمام - عَیار: کامل ١. یکسره، یک - دست، رسا، بی - کم - و - کاست، درست، درسته ٢. سره، ناب؛ بی - غش - و - پاک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مُعاشِرَتی: انجمن - دوست، مردم - دوست، مردمی، مردمگرا، مردم - آمیز، مردم - زی، مردم - بنیاد، گروەدوست، اهلِ رفت - و - آمد، رفت - و - آمدخواه، رفت - و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قَبولاندَن: ١. وادار به پذیرش / پذیرفتن کردن ٢. باوراندن، پذیرفتاریدن، پایبند کردن ٣. پذیرفته / پذیرفته - شده کردن، پذیرش - شده به شمار آوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

کامِلاً: یکسره، پاک، سراپا، سرتاپا؛ بی - کم - و - کاستی، بدونِ کمبود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حافِظه: ١. یاد، ذهن، ویر، هوش ٢. یادسپاری ٣. یادآوری