پیشنهاد
١

بعضی دوستان این اصطلاح رو "به دل نگرفتن" معنی کردن که نادرسته. چون به دل گرفتن برای وقتیه که حرفی به کسی زده شده و ما از او می خواهیم ناراحت نشود. د ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

شدیدا مشغول کاری بودم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

کسی را سر کار گذاشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

تا یه جاهایی باهم پیش رفتن ( نه تمام راه، مثلا به خواسته های کسی تا حد خاصی عمل کردن )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تو فارسی ما میگم خیالش راحته ( که فلان کار انجام میشه، چون براش مسلمه )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

زور گفتن به کسی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

سوار کسی شدن ( سوء استفاده از کسی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

وقتی میگیم he will stop at nothing ، یعنی هیچی جلودارش نیست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیادی به خود مطمئن بودن ( مفهوم منفی داره )

پیشنهاد
٤

از هیچ تلاشی دریغ ( یا مضایقه ) نکردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

خر نشدن

پیشنهاد
١

عقل کسی پاره سنگ ( پارسنگ ) برداشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

دور و بر کسی آفتابی نشدن دور و بر کسی نپلیکدن

پیشنهاد

باد کسی را خالی کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

دم را روی کول گذاشتن و فرار کردن

پیشنهاد
٦

نقشه ای زیر سر داشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

خیلی به ظاهر خود رسیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

قاطی یک جمع یا افراد خاصی شدن ( مخصوصا آدم های منفی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

راه خود را رفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

به زندگی عادی برگشتن به زندگی عادی ادامه دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

سر کار ( یا خدمت ) نبودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

یه وقتایی ، کم و بیش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

برنامه چیدن shall we fix sth up for next week? برای هفته بعد یه برنامه بچینیم؟

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

فرصت چیزی را پیدا کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

فعل ( ground ) ، گذشته فعل grind هست اصل این عبارت میشه: grind to a halt کاملا از حرکت ایستادن، کاملا متوقف شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

از یک نقطه به نقطه دیگر رفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

گل تساوی ( در بازی فوتبال )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

یه کم تندتر ( خطاب به کسی که آهسته راه می رود یا آهسته کاری را انجام می دهد )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

مغازه ها را گشتن ( برای یافتن بهترین قیمت )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

با موفقیت پیش بردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

شیطنت کردن، بازیگوشی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

گور به گور شدن ( در ال وقتی میخوایم بگیم کسی مرده و از مرگش هم خوشحال هستیم این اصطلاح رو بکار می بریم )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

سوال پیچ کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

بگم لو میره اینجا telling به معنای افشاگری هست، این کلمه اسمه و فعل نیست که آخرش ing اضافه شده باشه تحت اللفظیش این میشه که اگه جواب بدم افشاگری میش ...