با کسی راه اومدن، مصالحه کردن با کسی
We’ll never solve this problem unless we meet each other halfway.
تا با هم مصالحه نکنیم، هیچوقت این مشکل حل نمیشه.
If you want me to help you, you’ll have to meet me halfway.
اگه می خوای کمکت کنم، باید باهام راه بیای.
تا با هم مصالحه نکنیم، هیچوقت این مشکل حل نمیشه.
اگه می خوای کمکت کنم، باید باهام راه بیای.
تا یه جاهایی باهم پیش رفتن ( نه تمام راه، مثلا به خواسته های کسی تا حد خاصی عمل کردن )