پیشنهاد‌های سید ایمان علیزاده (گچساران) (٩٠)

بازدید
٢٦٩
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

Chill out= relax=come down= take it easy

پیشنهاد
٠

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

Cross my heart به جان خودم اینو در جواب You don't say ( نه بابا ) میتونیم بگیم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

نه بابا در جوابش میتونیم بگیم Cross my heart ب جون خودم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

از مرحله پرت بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

let sleeping doogs lie شر درست نکن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

brave girl

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

مشابه ، همانند ، شبیه به هم Are they the same? ایا آنها شبیه هم هستند؟

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

Junction سه راهی crossroad چهار راه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

معلوم شد All af a suden the phone starts ring And it's turns out itsmy mother ناگهان تلفن شروع ب زنگ زدن کرد و معلوم شد ک مادرمِ

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

Part peeve نقطه ضعف It's my begest pet peeve این بزرگترین نقطه ضعفمه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

خیس عرق شدم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧٨

Don't sweat it نگران نباش، خودتو نگرانش نکن، خودتو درگیرش نکن، راجبش به خودت سخت نگیر. تلفظ امریکن :دُن سُّوِدِد Tتوdon't را بهتره نخوانید اینجوری ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

وقتی دو نفر کاپل میرن بیرون و یکی دیگه رو هم با خودشون ( تک و تنها ) میبرن که یا خودشون راحت باشن یا اون تنها نباشه به این شرایط اون نفر سوم میگن ( چ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

چپ چپ نگاه کردن به

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

چپ چپ نگاه نکن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

Light hearted آسان گیر Quite light hearted بسیار آسان گیر . بسیار جدی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

Seek for مترصدِ در صدد بودنSeek for opportunities در صددر فرصتها

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

خسته و کوفته Quite Drained out کاملا خسته و کوفته

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

مترادف است با Fed up کلافه کننده

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

علاقه شدید

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

دوست دارم

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

بطور هزیان گونه / گمراه کننده

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٢

Make up یعنی آشتی کردن ?she really wants to make up او واقعا میخواد آشتی کنه؟ Make up تصمیم گرفتن Make up your mind تصمیمت را بگیر و . . . . .

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

Take trip Make journey navigate هر سه بمعنی سفر کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

سرو کار داشتن مواجه شدن برخورد کردن

پیشنهاد
٥٤

فضولی موقوف

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢١

to have a great time; to have a lot of fun.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

خوش گذشتن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٩

وقت گذراندن ( بدون انجام کاری )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

وِل گشتن ، ولگردی،

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧٤

سرزده سرزده و بدون اطلاع قبلی دیدار کوتاهی با کسی کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

دپرس بودن to be depressed = to feel sad

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

باب میل کسی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨٠

Got it گرفتمش مثال Are you get it? گرفتیش؟ I've got it گرفتمش

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

به عمل کار برآید به سخندانی نیست

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

سرپرستی میشود

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

سَرِ کیسه را شل کردن عامیانه خودمان میگیم باید بِصُرفی یا میگن باید بیاده شی ( از نظر مالی ) یعنی پول شل کنی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

کارت عالی بود Good job Good work

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

تعریف و تمجید کردن تحسین کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

در موقعیت خطرناک قرار گرفتن در وضعیت قرمز بودن

پیشنهاد
١٤

یه سرو گردن بالاتر یا far superior to خیلی بهتر از

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

Very jealous of another person حسادت کردن زیادی به کسی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

to enter a profession ورود به یک حرفه Go into law وارد حرفه حقوق /قانون شدن مثال you should consider going into psychology

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

دیوانه کردن کسی به ستوه آوردن کسی He drives me crazy اون من و دیونه میکنه to annoy someone very muc زیاد آزار دادن کسی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

مترادف با interrupt حرف کسی را قطع کردن و interfere مداخله کردن. دخالت کردن. فضولی کردن

پیشنهاد

فکر چیزی را نکردن ترک کردن هر گونه افکار در مورد چیزی فکر چیزی را از کله بیرون کردن. برای بیان اینکه کسی حتی نباید فکر چیزی را بکنه چه برسه به اون ...

پیشنهاد
٠

اجازه دسترسی کنسولگری به کسی

پیشنهاد

اجازه دسترسی کنسولی به کسی دادن

پیشنهاد

خواستار بازگشت فوری To demand Sb immediately return خواستار بازگشت فوری کسی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

سر از چیزی دراوردن

پیشنهاد

شیر فهم کردن کسی

پیشنهاد

توضیح دادن به کسی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

accused of stealing متهم به دزدی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

متهم به مثال Ali is accused of stealing علی متهم به دزدیه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

سر از چیزی درآوردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

رفیق اینترنتی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

حال داشتن حالشو داشتن I feel like playing football حالشو دارم بازی کنم. ( دوست دارم فوتبال بازی کنم )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

غیبت کردن سر کلاس بدون بهانه جیم زدن ( اصطلاح عامیانه خودمان ) پیچاندن کلاس

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠٦

can't stand تحمل نکردن بیزار بودن متنفر بودن مثلا I can't stand it نمیتونم تحملش کنم احساس ناراحتی شدید از کسی یا چیزی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣١

شروع به کار کردن با جدیت بیشتر زورتو بزن تلاشتو بکن بیشتر مواقعی بکار میره ک کسی کاری را نتونسته با موفقیت انجام بده/مثلا از یک درس نمره نیاورده تو ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

مهمترین معنی come down میشه مبتلا شد به دچار شدن به گرفتنِ مثلا مبتلا شدن به سرماخوردگی یا آنفلانزا I came down with the flu and was unable to ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

ربطی ندارد Beside the point That's beside the point اینکه ربطی نداره مترادف است با No relevant= ربطی نداره No important= مهم نیست

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

شما را به جا نمیارم

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤

رو هدفت پافشاری کن ادامه بده تا به هدفت برسی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧٢

عزت نفس احترام به خود اعتماد به ارزش و توانایی خود

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

اقدام فوری

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

دستیار کسی بودن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣١

to have just enough money to pay for the things that you need داشتن پول کافی برای پرداخت چیزهای ک نیاز دارید

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

خوشبین باش. اون روی سکه را ببین . مثبت گرا باش

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

خط فقر لبه فقر

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٩

به سختی پول داشتن برای زندگی کرد To barely have enough money to survive همون بخور و نمیر خودمان

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢١

مترادف است با Never give up هرگز پا پس نکش

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

مترادف است با to not give up تسلیم نشو و Preserver

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
-١٠٣

بیخیال

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

به زبون خوشه. فکر کردنش هم مشکله گفتنش راحته

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧٣

گزینه آخر، آخرین چاره

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

من رفتم

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

اصطلاح I'm historical یعنی من رفتم

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

مورد بحث ومذاکره مجدد قرار دادن to discuss بحث کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

= Very intelligent خیلی باهوش

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

to prevent a disaster or misfortune جلوگیری از فاجعه یا بدبختی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

شکست، lack of success عدم موفقیت،

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

= it's not worth ارزش نداره فایده نداره

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

از کوره در رفتن عصبانی شدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

To lose one temper از کوره در رفتن عصبانی شدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

To give someone the ax = to fire someone اخراج کردن کسی ( از کار ) از پشت خنجر زدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨

To go belly up = to go bankrupt ورشکسته شدن bankrupt بَینگ کِراِپت ˈbaNGkˌrəpt ورشکسته ،

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

لرزه به تنم می اندازه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

بیا رو راست باشیم. بیا قبول کن.