تاریخ
١٠ ساعت پیش
متن
I'll be drawing my pension before he'll ever get around to asking me to marry him!
دیدگاه
٠

قبل از اینکه او فرصت کنه از من درخواست ازدواج کنه من حقوق بازنشستگی ام را از بانک درمیارم

تاریخ
١٠ ساعت پیش
متن
I hope to get around to answering your letter next week.
دیدگاه
٠

امیدوارمرفرصت کنید نامه هاتون را هفته آینده جواب بدید get around to : فرصت کردن

تاریخ
١٠ ساعت پیش
متن
I wish Bill get around to starting his homework.
دیدگاه
٠

ایکاش بیل تکالیفش را شروع می کرد

تاریخ
١٠ ساعت پیش
متن
He'll get around to it in the sweet by - and - by.
دیدگاه
٠

یه وقتی او آن کار را انجام خواهد داد

تاریخ
٤ روز پیش
متن
Mecke couldn't bring himself to spill the beans.
دیدگاه
٠

مکی نتوانست خودش را راضی کنه که راز را برملا کنه

تاریخ
٥ روز پیش
متن
You know the score, give the urban kids a slice of country life.
دیدگاه
٠

شما از وضعیت باخبرید بچه های شهری را با زندگی روستایی آشنا کنید

تاریخ
٥ روز پیش
متن
We' ve lent him money before, and we know the score.
دیدگاه
٠

ما از وضعیت خبر داشتیم و از قبل بهش پول قرض دادیم

تاریخ
٥ روز پیش
متن
We are trying to attract managers who know the score.
دیدگاه
٠

سعی ما اینه که مدیران مطلع را جذب کنیم

تاریخ
٥ روز پیش
متن
You don't have to lie to me. I know the score.
دیدگاه
٠

نمیخواد به من دروغ بگی خودم میدونم

تاریخ
٥ روز پیش
متن
You know the score - no payment till after the article is published.
دیدگاه
٠

شما وضعیت را می دونید وقتی مقاله چاپ شد پولتون را میدیم

تاریخ
٥ روز پیش
متن
My Dad is a sports fanatic. I am going to buy him a wireless sportscast so that he can know the score anywhere.
دیدگاه
١

بابام یه متعصب ورزشیه . میخوام اشتراک شبکه ورزش را براش بخرم

تاریخ
٥ روز پیش
متن
The parting between the two great composers was poignantly prescient.
دیدگاه
٠

جدایی بین دو آهنگساز بزرگ به طرز تلخی قابل پیش بینی بود

تاریخ
١ هفته پیش
متن
He captured the outlaw and returned to collect his bounty.
دیدگاه
٠

و برای جمع آوری مژدگانی برگشت

تاریخ
١ هفته پیش
متن
John Kleinschnitz, in charge of the steel erectors, had two options.
دیدگاه
٠

Jk مسئول سازه فولادی دو گزینه داشت

تاریخ
١ هفته پیش
متن
Inset: The erector spine muscles lift the torso and the rhomboid draw the scapulae towards the midline.
دیدگاه
٠

ماهیچه های ستون فقرات

تاریخ
١ هفته پیش
متن
When were hairier (see No., the erector pili made the hairs stand on end when we needed to appear bigger and scarier. Now, it just gives us goose bumps.
دیدگاه
٠

الان فقط مو به تنمون سیخ میشه

تاریخ
١ هفته پیش
متن
Hey, put a sock in it, will you? I'm trying to work here.
دیدگاه
٠

هی خفه شو من دارم سعی می کنم اینجا کار کنم

تاریخ
١ هفته پیش
متن
Tenacity is the bridge to success.
دیدگاه
٠

سرسختی پل موفقیت است

تاریخ
١ هفته پیش
متن
It is the unbridled individual interest of a person who forgets the existence of others in thinking only of his own advantage.
دیدگاه
٠

منافع شخصی افسارگسیخته فرد باعث می شود که فرد ، وجود افراد دیگر را بخاطر سود خودش فراموش کند

تاریخ
١ هفته پیش
متن
Failure to provide insurance rendered him liable to prosecution.
دیدگاه
٠

قصور در تامین بیمه وی را تحت پیگرد قانونی قرار داد

تاریخ
١ هفته پیش
متن
He was far too canny to risk giving himself away.
دیدگاه
٠

او آنقدر زیرک بود که برای رهایی خودش خطر کنه

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
The national theatre will be the main beneficiary of the millionaire's largesse.
دیدگاه
٠

Largesse : گشاده دستی - لارژ بودن

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
If we mingle with the crowd we shall not be noticed.
دیدگاه
٠

اگه قاطی جمعیت بشیم دیده نمی شیم

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
Ruthless penalising of malingerers and also of sides going over the top has brought about a quiet revolution.
دیدگاه
٠

Going over the top : زیاده روی کردن - افراط کردن

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
Underthebasket, leaving him, fat malingerer figure.
دیدگاه
٠

ولش کن گنده تمارضگر را

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
Sometimes the workers are even unable to prove they are ill and are adjudged lazy or dismissed as malingerers.
دیدگاه
٠

و تنبل قلمداد می شوند یا بعنوان تمارض کننده منفصل از خدمت می شوند

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
One night there was a heavy snowfall, and in the morning Pike, the malingerer, did not appear. He was securely hidden in his nest under a foot of snow.
دیدگاه
٠

زیر یک متر برف - یک فوت برف

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
She preludes her remarks with a jest.
دیدگاه
٠

او حرفهایش را با شوخی مقدمه چینی می کنه

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
She rocks back and forth on her chair like a mischievous child.
دیدگاه
٠

ظاهرا طرف روی صندلی گهواره ای نشسته . Rocker

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Attempts to measure bile salts directly by continuous aspiration have produced conflicting results.
دیدگاه
٠

تلاشها برای اندازه گیری نمک صفراوی از طریق دم زنی نتایج متناقضی تولید کرده است

تاریخ
١ ماه پیش
متن
For many, aspiration to higher things through promotion was tied up with the idea of a larger wage-packet.
دیدگاه
٠

برای بسیاری آرزوی چیزهای بالاتر از طریق ارتقا ، به ایده پاکت حقوق بزرگتر ، گره خورده

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Her singing was atrocious.
دیدگاه
٠

آواز او خیلی بد بود

تاریخ
١ ماه پیش
متن
The two incidents were only remotely connected.
دیدگاه
٠

دو حادثه فقط کمی مرتبط بودند

تاریخ
١ ماه پیش
متن
There was nothing remotely new in this idea.
دیدگاه
٠

درراین ایده هیچ چیز کمی جدید وجود نداشت

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Are you sure you haven't seen anything even remotely suspicious?
دیدگاه
٠

آیا مطمئنی که هیچ چیز اندکی مشکوک هم ندیده ای ؟

تاریخ
١ ماه پیش
متن
There is no other player even remotely approaching her calibre.
دیدگاه
٠

هیچ بازیکن دیگری که حتی اندکی به مهارت او نزدیک باشه وجود نداره

تاریخ
١ ماه پیش
متن
The brew tasted only remotely of beer.
دیدگاه
٠

مشروب فقط کمی مزه آبجو می داد

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Safety glazing is effective but the high cost sometimes prohibits its use in private dwellings.
دیدگاه
٠

شیشه نشکن موثره اما بخاطر قیمت بالا گاهی در خانه های شخصی ا

تاریخ
١ ماه پیش
متن
A NORTH-EAST double glazing firm has been fined nearly £000 for breaches of work safety procedures.
دیدگاه
٠

یک شرکت تولید شیشه های دوجداره شمال شرق بعلت نقض رعایت ایمنی کار جریمه شده است

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Double glazing is often a good selling - point for houses.
دیدگاه
٠

پنجره دوجداره برای خونه ها یه مزیت فروشه - خونه با پنجره دوجداره خوب فروش میره

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Every family has a skeleton in the cupboard.
دیدگاه
٠

هر خانواده ای یه ننگ یا موضوع شرم آوری دارد

تاریخ
١ ماه پیش
متن
There is a skeleton in the cupboard.
دیدگاه
٠

یه موضوع شرم آور و ننگینی وجود داره

تاریخ
١ ماه پیش
متن
He catalogs Jimmy Carter's Sisyphean struggle to make energy independence a central issue during his presidency.
دیدگاه
٠

او مبارزات سیزیفی جیمی کارتر برای تبدیل کردن استقلال انرژی به موضوعی محوری در دوران ریاست جمهوری خود را فهرست می کند.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
I place a high premium on what someone is like as a person.
دیدگاه
٠

من برای اینکه هر شخص چه مدلیه اهمیت بالایی قائلم

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Your first premium is now due.
دیدگاه
٠

زمان اولین حق بیمه شما الان تموم شده

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Electricity companies pay a premium for renewable energy.
دیدگاه
٠

شرکتهای برق برای انرژی های تجدیدپذیر پاداش می دهند

تاریخ
١ ماه پیش
متن
A premium of 2 per cent is paid on long-term investments.
دیدگاه
٠

برای سرمایه گذاری های بلند مدت دو درصد حق بیمه پرداخت می شود

تاریخ
١ ماه پیش
متن
You have to pay a premium for express delivery.
دیدگاه
٠

شما برای تحویل سریع باید مبلغ بیشتری بپردازید

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Consumers are prepared to pay a premium for organically grown vegetables.
دیدگاه
٠

مصرف کنندگان آماده اند که برای سبزیجات ارگانیک مبلغ بیشتری بپردازند