تاریخ
٥ ماه پیش
متن
In life, Christopher Jabelman had been an urbane, well-educated man who was drinking his way to oblivion.
دیدگاه
٠

jB در زندگی مرد بانزاکت و تحصیلکرده ای بوده که برای فراموشی مست می کرده

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Robert the next day seemed urbane, sure of himself, even, she thought, pleased with himself.
دیدگاه
٠

روز بعد رابرت اینقدر بانزاکت و با اعتماد به سقف بود که دختره فکر کرد از خود متشکره

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
They manage to lead urbane lives while not having to search the block foolishly for a parking spot.
دیدگاه
٠

آنها طوری مدیریت می کنند که مجبور نباشند زندگیشون را احمقانه صرف گشتن جای پارک ماشین کنند

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Hollywood's slick public relations machine has produced a new improved model of a young movie star.
دیدگاه
٠

دستگاه روابط عمومی ماهر هالیوود یک مدل بهبودیافته از ستاره جوان سینما را تولید کرده

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Slick Mo's Club plays some of the best jazz outside of the Big Easy.
دیدگاه
٠

خارج از Big Easy کلوپ . . . . . بعضی از بهترین جازها را می نوازند

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
It's precisely that sort of slick sales - talk that I mistrust.
دیدگاه
٠

دقیقا این بازارگرمی های حیله گرانه - مزورانه است که من به آن بی اعتمادم

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Big shots get their dander up and memos start flying.
دیدگاه
٠

کله گنده ها که عصبانی میشن ، همه چی از یاد آدم میره

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
He tries to shuffle his work off onto others.
دیدگاه
٠

او سعی می کند کارش را گردن بقیه بیندازد

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
I'll be drawing my pension before he'll ever get around to asking me to marry him!
دیدگاه
١

قبل از اینکه او فرصت کنه از من درخواست ازدواج کنه من حقوق بازنشستگی ام را از بانک درمیارم

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
I hope to get around to answering your letter next week.
دیدگاه
٠

امیدوارمرفرصت کنید نامه هاتون را هفته آینده جواب بدید get around to : فرصت کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
I wish Bill get around to starting his homework.
دیدگاه
٠

ایکاش بیل تکالیفش را شروع می کرد

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
He'll get around to it in the sweet by - and - by.
دیدگاه
٠

یه وقتی او آن کار را انجام خواهد داد

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Mecke couldn't bring himself to spill the beans.
دیدگاه
٠

مکی نتوانست خودش را راضی کنه که راز را برملا کنه

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
You know the score, give the urban kids a slice of country life.
دیدگاه
٠

شما از وضعیت باخبرید بچه های شهری را با زندگی روستایی آشنا کنید

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
We' ve lent him money before, and we know the score.
دیدگاه
٠

ما از وضعیت خبر داشتیم و از قبل بهش پول قرض دادیم

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
We are trying to attract managers who know the score.
دیدگاه
٠

سعی ما اینه که مدیران مطلع را جذب کنیم

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
You don't have to lie to me. I know the score.
دیدگاه
٠

نمیخواد به من دروغ بگی خودم میدونم

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
You know the score - no payment till after the article is published.
دیدگاه
٠

شما وضعیت را می دونید وقتی مقاله چاپ شد پولتون را میدیم

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
My Dad is a sports fanatic. I am going to buy him a wireless sportscast so that he can know the score anywhere.
دیدگاه
١

بابام یه متعصب ورزشیه . میخوام اشتراک شبکه ورزش را براش بخرم

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
The parting between the two great composers was poignantly prescient.
دیدگاه
٠

جدایی بین دو آهنگساز بزرگ به طرز تلخی قابل پیش بینی بود

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
He captured the outlaw and returned to collect his bounty.
دیدگاه
٠

و برای جمع آوری مژدگانی برگشت

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
John Kleinschnitz, in charge of the steel erectors, had two options.
دیدگاه
٠

Jk مسئول سازه فولادی دو گزینه داشت

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Inset: The erector spine muscles lift the torso and the rhomboid draw the scapulae towards the midline.
دیدگاه
٠

ماهیچه های ستون فقرات

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
When were hairier (see No., the erector pili made the hairs stand on end when we needed to appear bigger and scarier. Now, it just gives us goose bumps.
دیدگاه
٠

الان فقط مو به تنمون سیخ میشه

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Hey, put a sock in it, will you? I'm trying to work here.
دیدگاه
٠

هی خفه شو من دارم سعی می کنم اینجا کار کنم

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Tenacity is the bridge to success.
دیدگاه
٠

سرسختی پل موفقیت است

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
It is the unbridled individual interest of a person who forgets the existence of others in thinking only of his own advantage.
دیدگاه
٠

منافع شخصی افسارگسیخته فرد باعث می شود که فرد ، وجود افراد دیگر را بخاطر سود خودش فراموش کند

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Failure to provide insurance rendered him liable to prosecution.
دیدگاه
٠

قصور در تامین بیمه وی را تحت پیگرد قانونی قرار داد

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
He was far too canny to risk giving himself away.
دیدگاه
٠

او آنقدر زیرک بود که برای رهایی خودش خطر کنه

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
The national theatre will be the main beneficiary of the millionaire's largesse.
دیدگاه
٠

Largesse : گشاده دستی - لارژ بودن

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
If we mingle with the crowd we shall not be noticed.
دیدگاه
٠

اگه قاطی جمعیت بشیم دیده نمی شیم

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Ruthless penalising of malingerers and also of sides going over the top has brought about a quiet revolution.
دیدگاه
٠

Going over the top : زیاده روی کردن - افراط کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Underthebasket, leaving him, fat malingerer figure.
دیدگاه
٠

ولش کن گنده تمارضگر را

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Sometimes the workers are even unable to prove they are ill and are adjudged lazy or dismissed as malingerers.
دیدگاه
٠

و تنبل قلمداد می شوند یا بعنوان تمارض کننده منفصل از خدمت می شوند

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
One night there was a heavy snowfall, and in the morning Pike, the malingerer, did not appear. He was securely hidden in his nest under a foot of snow.
دیدگاه
٠

زیر یک متر برف - یک فوت برف

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
She preludes her remarks with a jest.
دیدگاه
٠

او حرفهایش را با شوخی مقدمه چینی می کنه

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
She rocks back and forth on her chair like a mischievous child.
دیدگاه
٠

ظاهرا طرف روی صندلی گهواره ای نشسته . Rocker

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Attempts to measure bile salts directly by continuous aspiration have produced conflicting results.
دیدگاه
٠

تلاشها برای اندازه گیری نمک صفراوی از طریق دم زنی نتایج متناقضی تولید کرده است

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
For many, aspiration to higher things through promotion was tied up with the idea of a larger wage-packet.
دیدگاه
٠

برای بسیاری آرزوی چیزهای بالاتر از طریق ارتقا ، به ایده پاکت حقوق بزرگتر ، گره خورده

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Her singing was atrocious.
دیدگاه
٠

آواز او خیلی بد بود

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
The two incidents were only remotely connected.
دیدگاه
٠

دو حادثه فقط کمی مرتبط بودند

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
There was nothing remotely new in this idea.
دیدگاه
٠

درراین ایده هیچ چیز کمی جدید وجود نداشت

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Are you sure you haven't seen anything even remotely suspicious?
دیدگاه
٠

آیا مطمئنی که هیچ چیز اندکی مشکوک هم ندیده ای ؟

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
There is no other player even remotely approaching her calibre.
دیدگاه
٠

هیچ بازیکن دیگری که حتی اندکی به مهارت او نزدیک باشه وجود نداره

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
The brew tasted only remotely of beer.
دیدگاه
٠

مشروب فقط کمی مزه آبجو می داد

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Safety glazing is effective but the high cost sometimes prohibits its use in private dwellings.
دیدگاه
٠

شیشه نشکن موثره اما بخاطر قیمت بالا گاهی در خانه های شخصی ا

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
A NORTH-EAST double glazing firm has been fined nearly £000 for breaches of work safety procedures.
دیدگاه
٠

یک شرکت تولید شیشه های دوجداره شمال شرق بعلت نقض رعایت ایمنی کار جریمه شده است

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Double glazing is often a good selling - point for houses.
دیدگاه
٠

پنجره دوجداره برای خونه ها یه مزیت فروشه - خونه با پنجره دوجداره خوب فروش میره

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Every family has a skeleton in the cupboard.
دیدگاه
٠

هر خانواده ای یه ننگ یا موضوع شرم آوری دارد