intercede

/ˌɪntərˈsiːd//ˌɪntəˈsiːd/

معنی: شفاعت کردن، پادر میانی کردن، میانجی گری کردن، میانجی شدن، میانه گیری کردن، وساطت کردن
معانی دیگر: ریش سفیدی کردن، میانگیری کردن، بخشش جویی کردن، آشتی دادن، آشتی گری کردن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: intercedes, interceding, interceded
مشتقات: interceder (n.)
(1) تعریف: to act as a mediator in a dispute or disagreement.
مشابه: mediate

- He was hesitant to intercede in a quarrel between two such hostile opponents.
[ترجمه محمد زربافی] او برای میانجی گری و وساطت در درگیری بین چنین رقیب های خشنی، مردد بود.
|
[ترجمه گوگل] او مردد بود که در نزاع بین دو مخالف متخاصم شفاعت کند
[ترجمه ترگمان] او نسبت به دخالت در نزاع میان دو رقیب مخالف مردد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The argument would have continued much longer if their mother had not interceded.
[ترجمه طیبه] دعوا طولانی تر میشد اگه مادرشون پادرمیانی نکرده بود
|
[ترجمه گوگل] اگر مادرشان شفاعت نمی کرد، بحث خیلی بیشتر ادامه داشت
[ترجمه ترگمان] اگر مادرشان پادرمیانی نکرده بود، این بحث بسیار طولانی تر می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to intervene or speak on behalf of another.

- The governor interceded with the prison warden on behalf of the woman's son.
[ترجمه گوگل] فرماندار از طرف پسر این زن نزد رئیس زندان شفاعت کرد
[ترجمه ترگمان] فرماندار از طرف رئیس زندان از او تقاضای کمک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. They asked my father to intercede with the king on their behalf.
[ترجمه طیبه] آنها از پدرم خواستند که پیش پادشاه برای انها شفاعت کند
|
[ترجمه گوگل]آنها از پدرم خواستند که از جانب آنها نزد شاه شفاعت کند
[ترجمه ترگمان]از پدرم خواهش کردند که از جانب ایشان با شاه شفاعت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Having come this great distance to intercede for her father, she now seemed instead to be constantly arguing with his shade.
[ترجمه گوگل]پس از طی این فاصله زیاد برای شفاعت پدرش، اکنون به نظر می رسید که مدام با سایه پدرش بحث می کند
[ترجمه ترگمان]اکنون که این مسافت طولانی را طی کرده بود تا برای پدرش شفاعت کند، اکنون به نظر می رسید که در عوض پیوسته با سایه او بحث می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Maybe he was therefore too distant to intercede in the folie a trois developing right under his nose.
[ترجمه گوگل]بنابراین شاید او آنقدر دور بود که نمی‌توانست در ورقه‌ای که درست زیر بینی‌اش رشد می‌کرد، شفاعت کند
[ترجمه ترگمان]به همین جهت ممکن بود که او بیش از اندازه فاصله داشته باشد تا در آن سه trois که درست در زیر بینی اش رشد کرده بود، شفاعت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Therese can intercede on her behalf.
[ترجمه گوگل]ترز می تواند از طرف او شفاعت کند
[ترجمه ترگمان]ترز می تواند از طرف او شفاعت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Their purpose in coming here had been to intercede for the soul of Colonel Fergusson.
[ترجمه گوگل]هدف آنها از آمدن به اینجا شفاعت برای روح سرهنگ فرگوسن بود
[ترجمه ترگمان]هدف آن ها در آمدن به اینجا این بود که برای روح کلنل Fergusson شفاعت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She had found powerful allies who promised to intercede.
[ترجمه گوگل]او متحدان قدرتمندی پیدا کرده بود که قول شفاعت می‌دادند
[ترجمه ترگمان]او متفقین قدرتمند پیدا کرده بود که قول دادند پادرمیانی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We have intercede with the authorities on behalf of people unfair imprison there.
[ترجمه گوگل]ما به نمایندگی از افراد ناعادلانه زندانی در آنجا، نزد مقامات شفاعت کرده ایم
[ترجمه ترگمان]ما از طرف افرادی که به نمایندگی از مردم در آنجا زندانی می شوند، شفاعت کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Couldn't you ask governor lambert to intercede?
[ترجمه گوگل]آیا نمی توانید از فرماندار لمبرت بخواهید که شفاعت کند؟
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانستید از فرماندار لمبرت درخواست کنید که شفاعت کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Who is he that can intercede with Him except with His Permission?
[ترجمه گوگل]کیست که جز به اذن او نزد او شفاعت کند؟
[ترجمه ترگمان]کیست که با او شفاعت کند مگر با اجازه او؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Those words drive me to intercede for these wretched souls who are false teachers.
[ترجمه گوگل]این سخنان مرا وادار می کند که برای این روح های بدبخت که معلمان دروغین هستند شفاعت کنم
[ترجمه ترگمان]این کلمات مرا وادار می کنند که برای این جان های بدبخت که معلم اشتباه هستند، شفاعت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He had occasionally tried to intercede for me.
[ترجمه گوگل]او گهگاه سعی کرده بود برای من شفاعت کند
[ترجمه ترگمان]گاهی سعی می کرد از من شفاعت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He has been reluctant to intercede in the past out of deference to the coach's authority.
[ترجمه گوگل]او در گذشته به دلیل احترام به اقتدار مربی تمایلی به شفاعت نداشت
[ترجمه ترگمان]او در گذشته تمایلی به دخالت در گذشته از احترام به مقام مربی نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I intercede for each of you with great love.
[ترجمه گوگل]با عشق فراوان برای تک تک شما شفاعت می کنم
[ترجمه ترگمان]من برای هر کدام از شما با عشق بزرگی شفاعت می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The governor promised to intercede with the Home Office on behalf of the girl.
[ترجمه گوگل]فرماندار قول داد از طرف این دختر در وزارت کشور شفاعت کند
[ترجمه ترگمان]فرماندار قول داد که از طرف دختر برای اداره داخله شفاعت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شفاعت کردن (فعل)
intercede

پادر میانی کردن (فعل)
intercede

میانجی گری کردن (فعل)
intercede, mediate

میانجی شدن (فعل)
intercede, interpose

میانه گیری کردن (فعل)
intercede

وساطت کردن (فعل)
intercede, mediate

انگلیسی به انگلیسی

• plead or speak on behalf of another; mediate, arbitrate, intervene
if you intercede with a person, you talk to them in order to try to end a disagreement that they have with another person; a formal word.

پیشنهاد کاربران

intercede = mediate = intermediate = resolve = negotiate
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : intercede
✅️ اسم ( noun ) : intercession
✅️ صفت ( adjective ) : intercessory
✅️ قید ( adverb ) : _
پادرمیانی و وساطت کردن
دخالت کردن

بپرس