تاریخ
١١ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

### ریشه شناسی ( Etymology ) : 1. oxys ( ὀξύς ) : به معنی "تیز" یا "شدید" ( در اصطلاحی مانند "sharp" یا "quick" ) 2. moros ( μωρός ) : به معنی "احم ...

تاریخ
١١ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

### ریشه شناسی ( Etymology ) : 1. oxys ( ὀξύς ) : به معنی "تیز" یا "شدید" ( در اصطلاحی مانند "sharp" یا "quick" ) 2. moros ( μωρός ) : به معنی "احم ...

تاریخ
١٧ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

### 🐆 معنی اصلی "cougar": - در اصل یک گربه سان درنده است به اسم پوما یا پلنگ کوهی، که در آمریکای شمالی زندگی می کند. - حیوانی قوی، تیز، شکارچی، و ...

تاریخ
١٧ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

### 1. بر اساس تجربه شخصی / شنیده ها 📌 وقتی کسی می گوید *"anecdotally. . . "* منظورش این است که چیزی را بر اساس تجربه شخصی، یا گفته دیگران، بدون شو ...

تاریخ
١٧ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

فینال تلفظ : فینالی finale vibe : حس و حال بازی فینال - جو پایانی - حال و هوای پایانی بازی ، اجرا ، رابطه

تاریخ
١٨ ساعت پیش
پیشنهاد
١

### داستان "تعرفه مرغ" ( Chicken Tax ) در اوایل دهه ۱۹۶۰، آمریکا شروع به صادرات گسترده مرغ به اروپا کرد. این موضوع باعث شد تولیدکنندگان مرغ در اروپ ...

تاریخ
٢٢ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

گرفتار عواقب کاری شدن

تاریخ
٢٢ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

dumping : قیمت شکنی - پایین تر از نرخ بازار فروختن Anti - dumping refers to measures taken by a country or government to prevent the practice of du ...

تاریخ
٢٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

### 1. خلاصه یا مرور سریع ( اسم ) وقتی rundown به معنای خلاصه یا مرور سریع استفاده می شه، این معنی از مفهوم "پایین آوردن یا کاهش دادن چیزها" میاد. ف ...

تاریخ
٢٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

۱. آرام آرام کاهش یافتن یا خالی شدن ▪️Battery ran down → باتری خالی شد ▪️Inventory ran down → موجودی کم شد ۲. با ماشین کسی را زیر گرفتن ▪️He was ...

تاریخ
٢٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

۱. آرام آرام کاهش یافتن یا خالی شدن ▪️Battery ran down → باتری خالی شد ▪️Inventory ran down → موجودی کم شد ۲. با ماشین کسی را زیر گرفتن ▪️He was ...

تاریخ
٢٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

۱. آرام آرام کاهش یافتن یا خالی شدن ▪️Battery ran down → باتری خالی شد ▪️Inventory ran down → موجودی کم شد ۲. با ماشین کسی را زیر گرفتن ▪️He was ...

تاریخ
٢٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

۱. آرام آرام کاهش یافتن یا خالی شدن ▪️Battery ran down → باتری خالی شد ▪️Inventory ran down → موجودی کم شد ۲. با ماشین کسی را زیر گرفتن ▪️He was ...

تاریخ
٢٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

۱. آرام آرام کاهش یافتن یا خالی شدن ▪️Battery ran down → باتری خالی شد ▪️Inventory ran down → موجودی کم شد ۲. با ماشین کسی را زیر گرفتن ▪️He was ...

تاریخ
٢٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

۱. آرام آرام کاهش یافتن یا خالی شدن ▪️Battery ran down → باتری خالی شد ▪️Inventory ran down → موجودی کم شد ۲. با ماشین کسی را زیر گرفتن ▪️He was ...

تاریخ
٢٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

استعاره از : - سرسخت، مصر، و مقاوم است - ول کن نیست، یعنی تا وقتی به هدفش نرسه دست بردار نیست - گاهی هم خشن و جدی هست این استفاده استعاری به رفت ...

تاریخ
٢٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

اسم مستعار، لقب، نام هنری یا نامی که کسی برای خودش انتخاب می کنه، معمولاً غیررسمی. - - - مترادف های moniker: - nickname = لقب - alias = اسم م ...

تاریخ
٢٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

اسم مستعار، لقب، نام هنری یا نامی که کسی برای خودش انتخاب می کنه، معمولاً غیررسمی. - - - مترادف های moniker: - nickname = لقب - alias = اسم م ...

تاریخ
٢٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

اسم مستعار، لقب، نام هنری یا نامی که کسی برای خودش انتخاب می کنه، معمولاً غیررسمی. - - - مترادف های moniker: - nickname = لقب - alias = اسم م ...

تاریخ
٢٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

اسم مستعار، لقب، نام هنری یا نامی که کسی برای خودش انتخاب می کنه، معمولاً غیررسمی. - - - مترادف های moniker: - nickname = لقب - alias = اسم م ...

تاریخ
٢٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

اسم مستعار، لقب، نام هنری یا نامی که کسی برای خودش انتخاب می کنه، معمولاً غیررسمی. - - - مترادف های moniker: - nickname = لقب - alias = اسم م ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

عبارت persona grata یک اصطلاح رسمی و تخصصی است که از زبان لاتین وارد انگلیسی شده و بیشتر در دیپلماسی و روابط بین الملل استفاده می شود. - - - ### ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

عبارت persona grata یک اصطلاح رسمی و تخصصی است که از زبان لاتین وارد انگلیسی شده و بیشتر در دیپلماسی و روابط بین الملل استفاده می شود. - - - ### ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

عبارت persona grata یک اصطلاح رسمی و تخصصی است که از زبان لاتین وارد انگلیسی شده و بیشتر در دیپلماسی و روابط بین الملل استفاده می شود. - - - ### ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 یک تغییر بزرگ، ناگهانی، و معمولاً ناآرام یا ناراحت کننده 🔹 نوعی بی ثباتی یا آشفتگی شدید در وضعیت یا ساختار موجود - - - ## ✅ معادل های فارسی: ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 یک تغییر بزرگ، ناگهانی، و معمولاً ناآرام یا ناراحت کننده 🔹 نوعی بی ثباتی یا آشفتگی شدید در وضعیت یا ساختار موجود - - - ## ✅ معادل های فارسی: ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

### �پیچ و خم ها، فراز و نشیب ها، یا پیچیدگی ها� است. بسته به زمینه، می تونه معانی مختلفی بده: - - - ### ✅ کاربردها و معانی: 1. در داستان ها ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

### �پیچ و خم ها، فراز و نشیب ها، یا پیچیدگی ها� است. بسته به زمینه، می تونه معانی مختلفی بده: - - - ### ✅ کاربردها و معانی: 1. در داستان ها ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

### 🔹 play down معنی: کم اهمیت جلوه دادن، کوچک شمردن، بی اهمیت نشان دادن ( کسی یا چیزی را کمتر از واقعیت جلوه دادن ) ### 🔹 play up معنی: بزرگ ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

### 🔹 play down معنی: کم اهمیت جلوه دادن، کوچک شمردن، بی اهمیت نشان دادن ( کسی یا چیزی را کمتر از واقعیت جلوه دادن ) ### 🔹 play up معنی: بزرگ ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

### 🔹 play down معنی: کم اهمیت جلوه دادن، کوچک شمردن، بی اهمیت نشان دادن ( کسی یا چیزی را کمتر از واقعیت جلوه دادن ) ### 🔹 play up معنی: بزرگ ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

### 🔹 معنی اصلی finesse: مهارت یا زیرکی در انجام کاری سخت، بدون ایجاد تنش یا مشکل #### مثال ها: - *She handled the negotiations with great finesse ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

### 1. کم کردن شدت یا کاهش دادن چیزی ( احساسی، فیزیکی یا عملی ) معنی: کم کردن، کاهش دادن، عقب کشیدن، آرام کردن #### مثال ها: - *You need to dial b ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

### 1. کم کردن شدت یا کاهش دادن چیزی ( احساسی، فیزیکی یا عملی ) معنی: کم کردن، کاهش دادن، عقب کشیدن، آرام کردن #### مثال ها: - *You need to dial b ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

### 1. Defy ( فعل - سرپیچی کردن، به چالش کشیدن ) - She chose to defy her parents and follow her own dreams. او تصمیم گرفت از والدینش سرپیچی کند و ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

### 1. Defy ( فعل - سرپیچی کردن، به چالش کشیدن ) - She chose to defy her parents and follow her own dreams. او تصمیم گرفت از والدینش سرپیچی کند و ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

### 1. Defy ( فعل - سرپیچی کردن، به چالش کشیدن ) - She chose to defy her parents and follow her own dreams. او تصمیم گرفت از والدینش سرپیچی کند و ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

### 1. Defy ( فعل - سرپیچی کردن، به چالش کشیدن ) - She chose to defy her parents and follow her own dreams. او تصمیم گرفت از والدینش سرپیچی کند و ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

### 1. Defy ( فعل - سرپیچی کردن، به چالش کشیدن ) - She chose to defy her parents and follow her own dreams. او تصمیم گرفت از والدینش سرپیچی کند و ...

پیشنهاد
٠

### 1. Defy ( فعل - سرپیچی کردن، به چالش کشیدن ) - She chose to defy her parents and follow her own dreams. او تصمیم گرفت از والدینش سرپیچی کند و ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

### 1. Defy ( فعل - سرپیچی کردن، به چالش کشیدن ) - She chose to defy her parents and follow her own dreams. او تصمیم گرفت از والدینش سرپیچی کند و ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

### 1. Defy ( فعل - سرپیچی کردن، به چالش کشیدن ) - She chose to defy her parents and follow her own dreams. او تصمیم گرفت از والدینش سرپیچی کند و ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

### 1. Defy ( فعل - سرپیچی کردن، به چالش کشیدن ) - She chose to defy her parents and follow her own dreams. او تصمیم گرفت از والدینش سرپیچی کند و ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

### 1. Defy ( فعل - سرپیچی کردن، به چالش کشیدن ) - She chose to defy her parents and follow her own dreams. او تصمیم گرفت از والدینش سرپیچی کند و ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

### ریشهٔ اصلی کلمه: کلمه stake از زبان انگلیسی کهن ( Old English ) میاد: "staca" که به معنی *تیرک چوبی، میله یا ستون* بوده. این واژه از زبان های ژ ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
١

### ریشهٔ اصلی کلمه: کلمه stake از زبان انگلیسی کهن ( Old English ) میاد: "staca" که به معنی *تیرک چوبی، میله یا ستون* بوده. این واژه از زبان های ژ ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

### ریشهٔ اصلی کلمه: کلمه stake از زبان انگلیسی کهن ( Old English ) میاد: "staca" که به معنی *تیرک چوبی، میله یا ستون* بوده. این واژه از زبان های ژ ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

شیفته شدن، عاشق شدن، دل باخته بودن گاهی هم به معنی گرفتار یا دچار چیزی شدن ( مثلاً درد یا غم شدید ) کلمه ی smitten در واقع شکل گذشته ی فعل smite ه ...

پیشنهاد
٠

get off : شروع کردن - آغاز مسابقه یا هر کاری **"شروع بدی داشتن"** یا **"از اول رابطه یا کار رو با مشکل یا سو ءتفاهم شروع کردن"** این اصطلاح از د ...

پیشنهاد
٠

get off : شروع کردن - آغاز مسابقه یا هر کاری **"شروع بدی داشتن"** یا **"از اول رابطه یا کار رو با مشکل یا سو ءتفاهم شروع کردن"** این اصطلاح از د ...