پیشنهادهای میلاد علی پور (٤,١٣٥)
وکیل جنایی، وکیلی که به جرائم مجرمانه رسیدگی می کند، همچون قتل و تجاوز و سرقت و. . . البته عنوان وکیل جزا از همه مناسب تر است
تا آن وقت، تا این موقع
به هرحال، با وجود اینکه
تمشک. بلک بری به هیچ عنوان معنای شاه توت نمی دهد. معادل شاه توت در انگلیسی Morus nigra است
به هم ریختن
جابجا شدن، دست به دست شدن
شکایت
زمانی متشکل از، فرصتی، وقتی
سالن غذاخوری ( می تواند مختص به زندان، بیمارستان، دانشگاه، ورزشگاه و هرجای دیگری باشد )
برگه هایی که فرد شاکی یا متشاکی به دادگاه ارائه می دهد و دادگاه را از قصدش برای انجام کاری، مطلع می کند، مثل قصدنامه برای شکایت، قصد نامه برای گذشت ی ...
دادگاهِ مطالبات ( دادگاهی در ایالات متحده امریکا که وظیفه اش رسیدگی به شکایاتی است که از دولتِ فدرال می شود )
موفق بودن/شدن، کامیاب شدن، به موفقیت رسیدن
موفق بودن، به موفقیت رسیدن، کامیاب شدن
Juris Doctor - دکتری حقوق
مدرک دکتری حقوق
خیزش
تشویق کردن، ترغیب کردن، واداشتن، وادار کردن
مبتنی بر ایمان، مذهبی
اعتقادی
هر قدر، هر اندازه
بی رغبتی
باخبر شدن
اتاق انتظار، اتاق مراجعه کننده
به همراهِ، مسلح به، به وسیله ی، به کمکِ، با توسل به
با
مقرر، برنامه ریزی شده
چک زدن به صورت
چک زدن به باسن
به معنای کلمه ایست که با عبارت fuck در ابتدای آن شروع شود. معمولا در جمع های خانوادگی و رسمی و مؤدبانه به جای به کار بردنِ عینِ عبارت، از لفظ F word ...
مرکز توجه، موضوع اصلی بحث مردم
مرکز توجه، کانون توجه، موضوع اصلی بحث مردم
مرکز توجه، موضوع اصلی بحث عموم مردم
به طرزِ شدیدی، فوق العاده، به صورتی وحشتناک، بسیار زیاد، به طرز مفتضحانه ای
بوقلمون صفت
بلاتکلیف
به شکلِ تغییر ناپذیری، به صورتی غیرقابل تغییر
غیرقابل تغییر
از سر گیری، شروع مجدد
لغو شده، ملغی شده، منسوخ شده
به من بگو. اشاره به وقتی داره که طرف میخواد بگه متخصص اون کاره، قبلا تجربه اش کرده، یا از همه بهتر راجع بهش میدونه. به علاوه اینکه همه ی عباراتی که ب ...
مهار کردن، متوقف کردن، جلوی چیزی/کسی را گرفتن
تورو خدا اسم به این خوشگلی رو با اسمهای عربی، خرابش نکنید. امیر پارسا محمدپارسا، اصغرپارسا، جعفر پارسا، یوحنا پارسا. اگه عربی، اسم عربی بذار، اگه پا ...
برخلاف تصور عام مردم، قارپوز کلمه ی ترکی نیست. قارپوز واژه ی روسی است که ترکی از روسی وام گرفته است. قارپوز در روسی به معنای هندوانه است، البته کمی ت ...
احتمالا، ( حالتی که فرد در ذهن خودش نوعی اجبار را در احتمال، درنظر می گیرد. مثلا می گوییم: طرف باید خیلی از این کار عصبانی شده باشه، در حالیکه فقط نو ...
حقوقی
عالی پایه، عالی منصب
کسی را در کنار خود داشتن، پهلوی کسی بودن
بدجنسانه، شرارت آمیز، بدخواهانه، فتنه انگیز، شیطنت آمیز
گرفتن، مهار کردن، تحت کنترل در آوردن
گرفتن، گرفتار کردن، اسیر کردن