پیشنهاد‌های مرجان میری لواسانی (٥٣٤)

بازدید
١,٥٧١
تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

حسی از . . . یک جور . . . شامل ِ . . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

در اول جمله to say به معنی : بیان این مطلب که . . . گفتن ِ این که . . . به این معنی که . . . این یعنی . . . To say nothing of self - confidence

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

تحقیر و تضعیف کردن انحطاط پیداکردن مخدوش کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

دایمی ابدی لاینقطع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

تغییر دیدگاه دگر اندیشی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢٨

به کار گرفتن به کار گرفته شدن به کار آمدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

جلوگیری کردن ( as verb )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

مطابق با . . . مطابقت داشتن با . . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

با این عقیده ( با این اعتقاد ) با اعتقاد بر این که . . . با این امید که . . . با این نیت که . . . به این منظور که . . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

کشانده شدن بُرده شدن : Nowadays the practice of mindfulness is being brought into schools. این روزها تمرین حضور داشتن به مدارس کشانده شده است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

طول زندگی گذر عمر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

اعتنا دقت توجه ملاحظه لحاظ مواظبت پروا

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

راهبردی هدایت شونده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

در همین حال در عین حال در هر حال با این حال معهذا بلکه در عین ِ . . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

همه چیز با . . . شروع می شود: . . . It all starts with همه ی ( ماجرا ) از این جا شروع شد ( past tense )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

خلاقانه ( as an adjective ) نوآورانه ( as an adjective )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨٣

یقیناً مسلماً مطمیناً واقعاً به طور قطع صد در صد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣١

افزایش یافتن عمیق شدن بیشتر شدن افزایش یافتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

به کارگرفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

زمانی که وقت آن برسد وقتی زمانش برسد وقتی به پاش بیفته ( عامیانه )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٦

به نظر به نظر می رسد به نظر می آید

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

بی شمار وسیع ( به معنی بی حد و حصر )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

خواهان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

چه . . . چه مثال : both inwardly and outwardly : چه در ظاهر چه در باطن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

بهره بردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦٠

از عهده ی چیزی یا کاری برآمدن از پس کاری یا چیزی برآمدن ردیف یا جور کردن ِ کاری رسیدگی کردن راس و ریس کردن ( عامیانه ) پرداختن به کاری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

شکنندگی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

که اینطور !

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

فی المجلس

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

نوزایی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

آشناپنداری حالت ِ پیش دیده ( حالت پیش دیده حالتی از ذهن است که در آن فرد پس از دیدن صحنه ای احساس می کند آن صحنه را قبلاً دیده است )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٨

به خرج ِ . . . به قیمت ِ . . . به بهای ِِ . . . به ازای ِِ . . . به حساب ِِ کسی گذاشتن ، به حساب ِِ کسی جا زدن از دیگران هزینه کردن به نیت خاصی ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٧

To be alive زنده بودن ، جان داشتن، در قید حیات بودن Alive زنده، جاندار، در قید حیات * * * دقت کنیم : کلمه ی alive صفت هست و نمی شه به صورت مصدری آ ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٣٠

اوضاع را بررسی کردن اعلام حضور کردن بازرسی و بررسی کردن ( چک کردن ) جویای حال و احوال کسی ( یا کسانی ) شدن پذیرش کردن ( بخصوص در هتل یا مهمانخانه ) ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٧

از راه به در شدن افسارگسیختگی قانون شکنی در اصطلاح عامیانه : خلاف کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٧

بر ضد کسی ( یا سازمانی یا گروهی ) توطیه کردن بر علیه کسی ( یا سازمانی یا گروهی ) دست به یکی کردن دسته جمعی به کسی حمله کردن و ریختن بر سر کسی ( یا به ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨٧

تحت هیچ عنوانی به هیچ عنوان

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

در این راستا به این معنا و مفهوم بدین صورت که . . . به این معنی که . . . از این نظر

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

از این لحاظ از این جهت در این راستا

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

سرکشیدن ِ نوشیدنی لاجرعه نوشیدن ِ نوشیدنی در زبان محاوره ی فارسی : یه ضرب بالا رفتن ِ نوشیدنی ( بخصوص نوشیدنی الکلی )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

در زبان محاوره ی فارسی : یه ضرب بالا رفتنِ نوشیدنی بخصوص نوشیدنی الکلی ( لاجرعه سرکشیدن نوشیدنی )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

صدای لوکوموتیو : چاگ چاگ ، ( در فارسی پِت پِت )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

خوار کردن ِ کسی حقیر کردن ِ کسی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

زشت بی قواره عجیب و غریب

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

دوستی کردن با کسی دوست شدن با کسی دوست و رفیق پیدا کردن با کسی روهم ریختن رابطه ی دوستی برقرار کردن ( با کسی ) رِل زدن ( عامیانه )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨٧

موجب ِ چیزی شدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

دچار ابهام شدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

بِکر دست نخورده

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨٦

گذرکردن عبورکردن طی کردن فائق شدن، فائق آمدن، فائق گشتن گذشتن از رد شدن از داخل چیزی عبورکردن / گذرکردن از میان چیزی تعالی یافتن برتری یافتن توفق ی ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

در وضعیتی نامعلوم بودن پادرهوا بودن