پیشنهادهای علی اکبر منصوری گندمانی (١,٣٠٦)
دکلمه کردن
دکلمه کردن
منظور ) جای کسی بودن، با کفش کسی راه رفتن
پرسنل بخش زایشگاه که وظیفه اش مراقبت بهداشتی، حمایتی از مادر ، قبل، حین و بعد از زایمان است. البته نقشی در زایمان ندارد، چون اصلا تخصصی در زمینه ماما ...
دقیقا عین عبارت cut it close در انگلیسی آمریکایی است ، یعنی درست لحظه آخر رسیدن، درست لحظه آخر کاری را تمام کردن ( خطر از بیخ گوش رد شدن ) بدین معنا ...
درست لحظه آخر رسیدن، دقیقه نود رسیدن، درست خطر از بیخ گوش رد شدن ( منظور یعنی اگر یک کم بیشتر طول میکشید برای ما دردسر ساز میشد یا بیان اینکه تقریبا ...
- کاهش یافتن، افت کردن! - پایین انداختن، پیاده کردن! ( مثلا تو فارسی خودمونی میگیم منو همینجا بنداز پایین، یعنی من را همینجا پیاده کن ) - به خواب ...
راه حل پیدا کردن، گذر کردن ( از موانع پیش رو )
تقاضانامه رسمی و معمولا بصورت مکتوب برای چیزی
چیزی را جایگزین کردن، چیزی را سر جای خودش گذاشتن ، چیزی به عقب انداختن ( به بعد موکول کردن )
به شرطی که ( عبارت قیدی ) مادامی که ( عبارت قیدی )
معادل fucking و freaking در انگلیسی و معادل لعنتی /لامصب و سایر فحش های دیگر اینچنینی در فارسی . این اصطلاح توسط بعضی افراد استفاده می شود برای تاکید ...
معادل freaking و frigging که اصطلاحاتی برای تاکید بر چیزی یا بیان خشم است مثال ) 1 - You think you're so fucking smart, don't you تو ( لعنتی /لامصب/ک ...
اصطلاحی برای تاکید بر آنچه که میگویید یا بیان خشم خود، مثل معادل فارسی ( لعنتی ) معادل انگلیسی fucking و frigging مثال1 - Traffic was a freaking nigh ...
بدنتان نا متناسب شده، بدن شما در شرایط فیزیکی مناسب نیست، بدن شما ضعیف است ( معمولا منظور بخاطر عدم ورزش است )
بیا یه کم استراحت کنیم، بیا تا استراحت کوتاهی داشته باشیم.
امکان ندارد
استراحت کوتاه داشتن
بازگشتن به فرم و تناسب بدنی
اصطلاح عامیانه موقع خداحافظی ) برای گفتن خداحافظی
کسی را گیر انداختن یا دستگیر کردن،
دزدی سرگردنه، مثال That's so expensive! It's highway robber آن چقدر گرونه، دزدیه سرگردنه است!
BrE به زندان انداختن
آنرا از اول تا آخر بخوانید ( منظور، خواندن سریع دست نوشته یا نوشته پرینت شده است تا اگر اشتباه یا اشکالی در آن هست پیدا و بررسی شود )
آنرا از اول تا آخر بخوانید ( منظور سریع خواندن چیزی از اول تا آخرش است بمنظور پیدا کردن اشتباهی یا اشکالی در آن دست نوشته یا نوشته پرینت شده )
شروع کنید! - بفرمائید، خدمت شما!
با احتساب مالیات، مالیات حساب شده باهاش
عجب معامله عالی، عجب توافق خوبی
حراج ویژه راه انداختن
بسیار خشمگین شدن بطور آنی ( ناگهانی ) ،
در یک جنون آنی
فوران خشم، جنون آنی
بسیار خشمگین شدن بطور ناگهانی، مثال ) I asked to speak to her boss and she just flew into a rage من خواستم با رئیسش صحبت کنم و او به یکباره بسیار خشم ...
گذشته Get stung ( گزیده شدن )
چشم پوشی از خسارت ناشی از برخورد، چشم پوشی از ادعای خسارت ناشی از برخورد ( تصادف )
قادر نبودن به فهمیدن چیزی! They can't make heads or tails of your directions آنها نمیتوانند از راهنمایی های شما سردربیاورند!
قادر نبودن به فهمیدن چیزی! I couldn't make heads or tails of this case من نتوانستم از این موضوع سردربیارم!
اصطلاح ) فهمیدن یا سردرآوردن از چیزی! مثال I can't make heads or tails of this problem من نمیتوانم از این مساله سردربیارم!
متفاوت فکر کردن
ریش تا گردن رشد کرده ) کنایه از عدم توجه به وضعیت آراستگی یک فرد است ، مثال، Make sure you don't have a neckbeard مطمئن شو که ریشت تا گردنت رشد نکند ...
چه شاهکاریه انسان!
نا تمام ماندن، نا معلوم ماندن، حل نشده ماندن مثال، His words hung in the air ، حرفهایش نا تمام ماند.
1 - عکس گرفته شده از صورت ( مثلا عکس 3در 4 ) 2 - گلوله نشانه رفته به سمت سر ( شلیک به سر )
اصطلاح عامیانه ) با شرایط سخت کنار آمدن بدون صدمه دیدن زیاد. تحمل کردن طوفان تا اینکه آن طوفان عبور کند و برود.
تک آهنگ، آلبوم تک آهنگ
عامیانه ) هر روز خدا!
عامیانه ) اون خیلی بی عرضه است، اون خیلی مزخرفه، اون چرنده، I bought a new car but I don't like it, That sucks من یک ماشین جدید خریدم اما اونو دوست ن ...
اون خیلی مزخرفه،
مزخرف، بد، چرند، دست و پا چلفتی
1 - از این واژه برای دستور دادن به یک اسب استفاده می شود که حرکت کند یا سریعتر حرکت کند. بصورت های Giddy - up یا Giddyup یا حتی Gittie - up هم نوشته ...