پیشنهادهای علی اکبر منصوری گندمانی (١,٣٠٦)
دندان قروچه ، مترادف teeth clenching
مترادف teeth grinding به معنای دندان قروچه
مترادف teeth chattering به معنای لرزیدن یا بهم خوردن تند تند دندان ها ( معمولا در اثر سرما )
لرزیدن یا بهم خوردن دندان ها ( در اثر سرما )
لرزش یا بهم خوردن سریع، فک زدن my teeth were chattering with the cold دندان هایم بخاطر سرما می لرزید ( بهم می خورد ) teeth chattering لرزیدن یا بهم خ ...
بهم خوردن سریع، فک زدن سریع
آراستن، تزیین کردن
وقفه، به بن بست خوردن ( مذاکرات ) ، تعلیق ، تعطیلی، توقف
تصادف زنجیره ای، تصادف های سریالی، تصادف بیشتر از دو تا ماشین که روی هم انباشته میشوند !
اصطلاح خودمونی ) همون "بپر بالا" خودمونی موقع سوار شدن به ماشین یا موتور و. . . سوار شو!
گوش بزنگ بودن، مترصد بودن، حواس جمع بودن، مراقب بودن، هوشیار بودن
ناراحت شدن، اذیت شدن ، به کسی برخوردن، مترادف با get the hump مثلا I think he was given the hump when we didn't invite him to the party من فکر میکنم ...
ناراحت شدن، اذیت شدن، عصبانی شدن ( این احساس بیشتر در موقعی هست که شخصی شما را ناراحت کند و به شما اصطلاحا خودمونی بربخورد، مثلا وقتی میگیم بهم برخور ...
شیطونی کردن، رفتار شیطنت آمیز کردن!
شیطونی کردن!
یه نگاه دقیق بیندازید! با دقت چک کنید! ( با حواسی کاملا جمع چیزی را کنترل کردن یا چک کردن )
یه نگاه بیندازید! مترادف have a look ( در انگلیسی آمریکایی بیشتر رایج هست تا انگلیسی بریتانیایی )
یه نگاه بیندازید! مترادف take a look ( انگلیسی بریتانیایی بیشتر از have a look استفاده می کنند )
یه نگاهی بیندازید، با دقت یه نگاه بیندازید
1 - شیفتگی، طرفداری، هواخواهی ( از کسی یا چیزی مثلا مثل کشور، ورزش ، ورزشکاران و. . . ) 2 - طرفداران، شیفتگان، هواداران ( کسی یا چیزی )
چه سوپرایزی که اینجا بهت برخوردم، bump into به معنای اتفاقی با کسی رو برو شدن ، اتفاقی کسی را دیدن یا پیدا کردن
بافت فرسوده
معرفی عمومی یک محصول،
تشویق کردن کسی، حمایت کردن از کسی who are you rooting for شما از کی حمایت می کنی? یا شما چه کسی را تشویق میکنی ?
من از شما حمایت می کنم، من شما را تشویق می کنم.
حمایت کردن، تشویق کردن
یک خلاصه ای از اطلاعات و اخبار ( مربوطه ) بگیرید، یک نگاه خلاصه وار به اطلاعات و اخبار داشته باشید،
یک خلاصه ای از اطلاعات و اخبار
مشتاق شدن، ذوق زده شدن، هیجان زده شدن
ذوق زده، هیجان زده، مشتاق، با انرژی
غیررسمی ) بسیار هیجان زده کردن، ( خودمونی ) کف بریدن knock someone's socks off سوپرایز کردن کامل کسی. مثال ) It knocked my socks off کامل مرا سوپرایز ...
به به و چه چه گفتن، پاچه خواری کردن، چرب زبانی کردن
گریه کردن ( منظور طوری گریه کردن که اشک از چشمان جاری شود ) ، شروع به گریه کردن He broke down in tears during his testimony
به حالت یا وضعیتی گفته میشود که اشک از چشمان یک شخص جاری شود چه در اثر گریه و چه در اثر خنده زیاد ( مثال، We were laughing so hard that we were in te ...
به یکباره زیر خنده زدن، به یکباره از خنده ریسه رفتن
به یکباره زیر خنده زدن! She burst into laughter او به یکباره زد زیر خنده!
زیر گریه زدن، به یکباره زیر گریه زدن، He burst into tears او به یکباره زیر گریه زد!
وقتی کسی می گوید I'm taken یعنی فعلا در حال حاضر با یک دختر یا پسر در ارتباط هستم اگر گوینده مرد باشد یعنی اینکه من فعلا دوست دختر دارم اگر گوینده زن ...
من که بهت گفتم یا من که بهت هشدار دادم، بهت که گفته بودم! ( منظور اینه که من قبلا راجع به این موضوع هشدار داده بودم ولی تو گوش نکردی و الان می بینی ک ...
تو موفق شدی، تو کارت رو عالی انجام دادی - به اصطلاح خودمونی "گل کاشتی"، کارت فوق العاده بود!
فیلتر کردن عکس یا نقاشی ( برای اصلاح عکس و تصویر )
اصطلاح غیررسمی ) از طرف خودت صحبت کن، ( این اصطلاح موقعی بکار می رود که میخواهید به شخصی که نظرش را گفته بفهمانید که با او هم نظر نیستید ) . مثال we ...
مقدار کافی از . . . ( مثلا، plenty of time وقت کافی یا plenty of room فضای کافی ) I still have plenty of 3 hours for doing this من هنوز سه ساعت وقت ک ...
گرفتن گاو ( نر ) بوسیله شاخ هاش، ( ضرب المثل ) به معنای روبرو شدن با خطر بصورت مستقیم و نهراسیدن از آن، درگیر شدن یا مواجه با مشکلات با اعتماد بنفس ب ...
1 - رسیدن به ( کسی یا چیزی ) You go I'll catch up with you تو برو من بهت می رسم. 2 - اثر سو گذاشتن بر ( کسی یا چیزی ) Old age catches up with everyon ...
پیشنهاد یک جلسه ای را دادن، پیشنهاد برگزاری جلسه ای را دادن، دعوت کردن ( عمومی ) برای برگزاری یک جلسه
1 - پیروی کردن از چیزی، مثل stick to the rule پیروی از قانون 2 - چسبیدن به چیزی و تغییر ندادن آن stick to your point به هدفت بچسب ( هدفت رو تغییر نده ...
پیشنهاد پایین تر از قیمت واقعی دادن، پیشنهاد غیرمنصفانه، قیمت پایین پیشنهاد دادن، تو سر مال زدن، ( تکنیک low ball offer از طرف خریدار بالقوه که سعی م ...
خودمونی ) تو سر مال زدن، Make a deliberately low estimate - Underestimate تخمین کم ، کم تخمین زدن پیشنهاد غیرمنصفانه دادن
به قول خودمون ) آتش به مال خود زدن!