پیشنهاد‌های علی اکبر منصوری گندمانی (١,٣٠٦)

بازدید
٢,٠٣٠
تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٧

خط زدن یا کشیدن ( متن برای حذف آن )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

گزیده شدن ، زمان گذشته آن هم got stung می باشد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

بیرون انداختن یا تف کردن ( مثلا غذای بد مزه )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

هم نام یک برند معروف آبنبات ( candy ) آمریکایی است هم نام شخصیت تخیلی در رمان کودکانه ( چارلی و کارخانه شکلات )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤

کسالت، افسردگی و یا خستگی دوشنبه ها ( بخاطر شروع هفته کاری ) برای ما ایرانیان این حالت شنبه ها اتفاق می افتد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

کسالت یا افسردگی صبحگاهی ( البته برای ما ایرانیان این حالت شنبه ها صبح اتفاق می افتد )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

هدایت یا کنترل کردن ( رانندگی کردن )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

( خودمانی ) :در یک قدمی ( منظور همان فاصله نزدیک )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٦

صفت ) 1 - بسیار خسته! I'm completely wiped out من کاملا خسته ام! 2 - مست، نشئه، intoxicated ، drunken He's really wiped out by the drugs اون واقع ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

نگاه غضب آلود، نگاه معنا دار یا از روی تشر، نگاه محکم و جدی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

( صفت ) جذاب و فوق العاده، وقتی کسی یا چیزی باعث جلب توجه شود بطوریکه سر بیننده به سوی آن شخص یا چیز برگردانده شود میگویند آن شخص یا چیز head Turner ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٧

دور برداشتن، بسیار هیجان زده و فعال بودن یا شدن، سرعت یا شتاب گرفتن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨٤

به زنی که زیبا، شوخ طبع، صادق، مهربان و در کل بهترین بهترین ها باشد اطلاق می شود.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٦

1 - کنار زدن یا کشیدن ( خودرو به کنار جاده ) 2 - ( غیررسمی ) بک آپ گرفتن از یک کامپیوتر و یا اینترنت و قرار دادن آن اطلاعات در کامپیوتر دیگر

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

به معنای fu*k you البته با حرکت دست ( مترادف flip off - flip the bird ) - تحقیر کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٣

تحقیر کردن یا ناسزاگویی به کسی با نشان دادن انگشت وسطی دست به آن شخص ( در فرهنگ غربی نشان دادن انگشت وسطی در حالیکه بقیه انگشتان بسته باشند به معنای ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

نشان دادن انگشت وسطی دست به نشانه ناسزا گفتن یا تحقیر کردن کسی، مترادف flip off

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

تمایل به داشتن روابط عاشقانه بصورت همزمان با چند نفر

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

رفتن ویا سرزدن ( در مسیری مشخص )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

طرد کردن، تبعید کردن، راندن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨٠

1 - شروع به کار کردن ( به منظور دستیابی به یک هدف خاصی ) 2 - شروع کردن یک مسافرت 3 - شرح دادن ( با جزئیات کامل و معمولا بصورت نوشتاری ) 4 - قرار دادن ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢١

بیان کردن، اعلام کردن، ادا یا تلفظ کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

کنسل کردن - معذور شدن - رها کردن

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٧

فعل گذرا: در موقعیت ناخوشایند ( بصورت ناخواسته ) و بیش از حد انتظار قرار دادن و یا درگیر کردن! he let himself in for a lot of extra work او بیش از ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٥

کسی را در موقعیت ناخوشایند ( بصورت ناخواسته ) درگیر کردن

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٩

اسباب و اثاثیه یا مبلمان ( خانه، اتومبیل و. . . )

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

1 - قطعه ای از اجرای یک نمایش که مورد توجه و تشویق طولانی مخاطبان قرار میگیرد 2 - چیزی که بسیار برجسته و دارای جذابیت عمومی است 3 - یک مانع برای پیشر ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٤١

به معنای تغییر پوزیشن به منظور باز کردن جا برای کسی یا چیزی هم می باشد

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

به عقب انداختن ( تاریخ یا زمان )

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٦

( غیررسمی ) بسیار عصبانی و ناراحت شدن.

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٢

دارم دیوانه میشوم، دارم قاطی میکنم،

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٥

عاشق ماشین یا خودمونی ماشین باز

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٨

قسمت بزرگ یک چوب بیسبال یا راکت تنیس که توپ به آن اصابت میکند - نقطه حساس

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٨٢

( Run up ( a debt ) or ( a bill به معنای بدهی بالا آوردن، یا روی هم انباشتن صورتحساب ها و یا قبوض - بالا بردن چیزی!، ( بخصوص پرچم ) - بالارفتن ا ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٧٦

انتشار ( مثلا بو، نور، دود، گاز و. . . )

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٤٧

به معنای از کار افتادن هم میباشد

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٤

Sign for something : امضا رسید تحویل چیزی

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

ثبت خروج ( کسی یا چیزی در دفتر به منظور تایید اینکه آن شخص یا چیز خارج شده است )

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٥

خواندن بخشهای کمی از کتاب ( معمولا به منظور یک خواندن خوب و موثر )

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٠

خرج کردن قسمتی از پس انداز

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

( کتاب ) خواندن قسمتهای کمی از یک کتاب یا مجله - ( پول ) خرج کردن قسمتی از پس انداز

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

رفته رفته کاهش یافتن، تدریجا محو شدن، کم کم از بین رفتن و ناپدید شدن! - از نفس افتادن یا خسته شدن!

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٨١

قدردانی کردن با احترام از کسی بصورت عمومی ( معمولا در رسانه های اجتماعی )

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

شکست خوردن ( مذاکره، رابطه ) هم معنا میشود

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

ترکیدن بغض

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٢

پخش صدا ( موسیقی، آگهی ) با صدای بلند - بلند کردن یا بلند بودن صدای موسیقی

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٧

دوشنبه سایبری، یک اصطلاح بازاریابی مربوط به اولین دوشنبه بعد از تعطیلات شکرگزاری که در این روز فروشگاه های آنلاین، محصولات خود را با تخفیف بزرگی به م ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

عجیب، غریب - متوهم ( در اثر مصرف داروهای توهم زا مثل ال اس دی، اسید یا قارچ توهم زا ) - احساس کشف و شهود ( سفر ال اس دی ) - هیجان بر انگیز - دیوانه ک ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

( صفت ) به معنای مدال آور یا عنوان دار هم میباشد، کسی که نشان یا مدال افتخار می گیرد

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٥

ماهیگیر ( با پرتاب نیزه ) ، کسی که با پرتاب نیزه در زیر آب ماهیگیری میکند