پیشنهادهای هدی چامهای (١٧٢)
configural learning یاد گیریِ ترکیبی اهمیت در یادگیریِ محرّکی وابسته به آن است که او با محرّکاتِ دیگری هماآینده شده باشند یا خیر. ر. ک: پانویسِ صفحه ...
منعکس کننده
افسانه بافی
تحتانی ر. ک مبانی علوم اعصاب شناختی، ت کمال خرازی
روانه
به عنوان پیشوند، مجاور.
در کتابِ مبانی علومِ اعصاب شناختی ( ترجمه کمال خرازی ) ، ناحیهٔ حسیِ اولیه معادلِ PRIMARY PROJECTION AREA قرار گرفته است.
لوح
CROSS MODAL ( CROSS SENSORY ) چند حسی ر. ک پاورقی ص۵۸ مبانی علوم اعصاب شناختی خرازی
سامانهٔ اجرایی
پرش
پرش KNEE - JERK پرشِ زانو
مربوط بودن
WE SHALL TAKE THAT GRANTED باید بپذیریم که. . .
همسو برابرِ CONTRALATERAL ( دگرسو )
تقطیع
ارتعاش
چرخهٔ روزانه
مخرّب، فاجعه آمیز معمولا به عنوان صفتِ بالایِ طبیعی
محتضر
مغزِ میانین ( شاملِ تالاموس )
عیان - واضح - آشکار
تجمع
علم واژه ادیب سلطانی
منحنیِ "کجی".
ثبتِ روی هم.
تباینی
: forming or consisting of a contrast
بردار
فاصله ای در آمار مقیاسِ فاصله ای
نسبی در آمار، مقیاس نسبی
مبتنی بودن
پررنگ کردن. If you snap a selfie and the colors aren't intense enough, you may be able to intensify them with a photo editor.
ایستاده - ایستادگی
Another word for your job is your post
سوراخِ پس سری که آغازگاهِ طنابِ نخاعی ست.
استطالهٔ بافتی. برآمدگی، درازایی بیرون بوده
به حاشیه رفتن. از صحنه کنار رفتن.
هم شکلی یا تشابهِ ساختاری از صفاتِ قصدمندی در فلسفه و علوم شناختی.
زیر نظر داشتن.
قوه
سجاف
dichotic presentation عرضهٔ دوگوشیِ ناهمسان ر. ک روان شناسی شناختی استرنبرگ ترجمه خرازی.
تنه تنه عصبی ( به انگلیسی: Nerve tract ) Wikipedia
برشِ قوسیِ جمجمه
فرورفتگی
دوشکلی
به دام. . . افتادن slip into sth
غیر جامع.
شوم