تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

از نظر ریشه شناسی به معنای همه است. مثال: Omnipresent Omnipotent Omniscient Omnivore omnibus

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

از نظر ریشه شناسی به معنای سبک/ بالا رفتن است. مثال: Elevated Elevate Alleviate alleviation Levity Elevation Elevator Lever leverage Relieve Relie ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

از نظر ریشه شناسی به معنای سبک/ بالا رفتن است. مثال: Elevated Elevate Alleviate alleviation Levity Elevation Elevator Lever leverage Relieve Relie ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

از نظر ریشه شناسی به معنای نشستن یا سکونت است. مثال: Resident Residence Subsidiary Subside Residue Insidious Assiduous Dissident Preside President ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

از نظر ریشه شناسی به معنای نشستن یا سکونت است. مثال: Resident Residence Subsidiary Subside Residue Insidious Assiduous Dissident Preside President ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

از نظر ریشه شناسی به معنای نشستن یا سکونت است. مثال: Resident Residence Subsidiary Subside Residue Insidious Assiduous Dissident Preside President ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

از نظر ریشه شناسی به معنای هدایت کردن است. مثال: Reduce Introduce Subdue Induce Seduce Conductive Adduce Traduce Deduce Inducement Educate Produce ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

از نظر ریشه شناسی به معنای هدایت کردن است. مثال: Reduce Introduce Subdue Induce Seduce Conductive Adduce Traduce Deduce Inducement Educate Produce ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

از نظر ریشه شناسی به معنای شکل یا تغییر شکل است. مثال: metamorphosis: 'shape' change. amorphous: not having a fixed 'shape' Morpheus: god who 'sh ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

از نظر ریشه شناسی به معنای پرتاب کردن/ بیرون انداختن است. مثال: Reject Subject Interject Conjecture Abject Object ( v ) Objection Inject Injectio ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

از نظر ریشه شناسی به معنای پرتاب کردن/ بیرون انداختن است. مثال: Reject Subject Interject Conjecture Abject Object ( v ) Objection Inject Injectio ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

از نظر ریشه شناسی به معنای شناختن یا دانستن است. مثال: Agnostic Agnosticism Prognosticate Diagnose Diagnosis Cognizant Cognition Cognitive Recogni ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

از نظر ریشه شناسی به معنای شناختن یا دانستن است. مثال: Agnostic Agnosticism Prognosticate Diagnose Diagnosis Cognizant Cognition Cognitive Recogni ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

از نظر ریشه شناسی به معنای گفتن/کلمه است. مثال: circumlocution colloquial dialogue eloquent epilogue eulogy grandiloquent interlocutor Log out log ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

این ریشه به معنای گفتن/کلمه است. مثال: apologize catalog circumlocution colloquial dialogue eloquent epilogue eulogy grandiloquent interlocutor Lo ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

از نظر ریشه شناسی به معنای گفتن است. مثال: apologize catalog circumlocution colloquial dialogue eloquent epilogue eulogy grandiloquent interlocuto ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

از نظر ریشه شناسی به معنای گفتن است. مثال: apologize catalog circumlocution colloquial dialogue eloquent epilogue eulogy grandiloquent interlocuto ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

از نظر ریشه شناسی به معنای گفتن هست. مثال: Addict Benediction Contradict Dictate Dictator dictum Edict indicate indictment Interdict Malediction J ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به معنای دیدن. تماشا کردن. نظر کردن کلماتی که از این ریشه هستند Inspect Spectrum Introspective Retrospective Prospect Perspective Irrespective Asp ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

اصطلاح اویونیک یا الکترونیک هوانوردی ( Avionics ) اشاره به تجهیزات الکترونیکی هواپیما، ماهواره، و فضاپیما؛ مانند نمایشگرها، کامپیوترها، حسگرها، عملگر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

research assistant its a job for students Research Assistant is a professional who supports research projects by conducting literature searches, d ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به سیستم هایی که برای تعمیر یا ارتقاء قطعات نیازی به خاموش شدن ندارند. حتی تعویض cpu

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

graphical user interface

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

mail exchange

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

dynamic DNS

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

dhcp های مذاحم در شبکه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

فرایند کاری DHCP در شبکه را DORA می گویند D= discover O= offer R= Request A = Accept

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Dynamic Host Configuration Protocol سرویسی هست برای پیکربندی دستگاه ها در شبکه . کار این سرویس فقط ای پی دادن نیست. تنظیم default gateway set DNS s ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کلاس گذاشتن . مثال: she bought a new phone , now she's putting on airs

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

غارت دست کردن تو جیب کسی کلاه برداری از کسی گوش بری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کلاه گذاشتن سر کسی he overcharged me

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بزار به حساب. . . . مثال: dw about it . just chalk it to his age نگران نباش اینو بزار به حساب سنش / جونیش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به معنای یه کار اورژانسی هست. مثل دستشویی رفتن. ولی به صورت مو ادبانه مثال: i want to ease myself up ینی من یه کار واجب دارم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

کشتن از روی غیرت و تعصب. قتل ناموسی. هم درسته ولی تو ترجمه زیاد جالب در نمیاد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

As fuck یا af برای تاکید بر یک صفت بکار برده میشود. مثال: im tall asf من خیلی قدم بلنده معادل دقیقش تو پارسی جوانان ما میشه" ک. یری" مثال: tha ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٤

As fuck یا af برای تاکید بر یک صفت بکار برده میشود. مثال: im tall asf من خیلی قدم بلنده معادل دقیقش تو پارسی جوانان ما میشه" ک. یری" مثال: tha ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٨

As fuck یا af برای تاکید بر یک صفت بکار برده میشود. مثال: im tall asf من خیلی قدم بلنده معادل دقیقش تو پارسی جوانان ما میشه" ک. یری" مثال: tha ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

صفت tall برای غیر اشیاع بکار میره. مثال: listen mate im tall asf

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

اگر برای اندازه گیری باشه فقط برای اشیا به کار می ره. مثال: that tree is 7 ft high

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

بازی بازی کردن با چیزی. Dont nurse your drink. just get it down

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

تمومش کن . زود تر انجام بده. مثال: dont play with ur drink. just get it down

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

همخانی نداشتن چیزی با چیزی. مثال: your face kind of defies your age

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

همخانی نداشتن چیزی با چیزی. مثال: your face kind of defies your age

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

other means of this word: choose. let's fix a time for ur meeting cooking would u fix lunch???? punishment. he was talking shit about my gf . i ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جای کسی خالی . . . دلت با کسی بودن. . . ای کاش میتونستم. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

like im down with smt im ok with with smt

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

raspy voice صدای مردونه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

دوزاری کسی افتادن. مثال: Suddenly it clicked تازه دوزاریش افتاد. ینی الان فهمید چی شده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

یه چیز ضد حال حوصله سر بر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

ینی من هیچ اطلاعی ندارم . ینی من شخص درستی برای پاسخ دادن به این سوال نیستم. فرقش با idk در همین هست