zip

/ˈzɪp//zɪp/

معنی: نیرو، زور، انرژی، زیپ، زیپ لباس را کشیدن، زیپ دار کردن، با سرعت و انرژی حرکت کردن
معانی دیگر: (صدای حرکت سریع مثلا صدای گذشتن پیکان یا گلوله از کنار گوش) صفیر، غژ، ویژ، فش، جر، (عامیانه) اشتیاق، رمق، (انگلیس) زیپ (امریکا: zipper)، (تند و با صدای غژ یا فش) حرکت کردن، مثل برق رفتن، به سرعت رفتن، با اشتیاق حرکت کردن، (زیپ را) بستن یا باز کردن، باز و بسته شدن، زیپ کردن، با زیپ محکم کردن، فشار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a sudden, sharp whizzing noise, such as that of an arrow or bullet in flight.
مترادف: whiz, zinging
مشابه: buzz, hiss, swish, whine, whir, whistle

(2) تعریف: (informal) energy, vitality, or vigor.
مترادف: energy, life, pep, pizazz, vigor, vim, vitality, zing
مشابه: �lan, animation, bounce, dash, go, gusto, liveliness, spirit, verve, vivacity

- A lot of old people are still full of zip.
[ترجمه گوگل] بسیاری از افراد مسن هنوز پر از زیپ هستند
[ترجمه ترگمان] خیلی از مردم پیر هنوز پر از zip
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: zips, zipping, zipped
• : تعریف: to move or act quickly and energetically.
مترادف: whisk
مشابه: dart, dash, flit, fly, race, run, rush, speed, streak, tear, whip, whiz, zoom

- He zipped through the household chores.
[ترجمه گوگل] زیپ کارهای خانه را انجام داد
[ترجمه ترگمان] او در حال عبور از خانه کاره ای خانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: (informal) to spice up; add life or zest to.
مترادف: season, spice
مشابه: enliven, spruce up

- She zipped up the soup by adding the seasonings.
[ترجمه گوگل] او زیپ سوپ را با اضافه کردن چاشنی ها بسته بود
[ترجمه ترگمان] با اضافه کردن این ادویه، سوپ را بالا کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. zip code (or post code)
کد پستی

2. Zip disks could be used to store the equivalent of three music CDs.
[ترجمه گوگل]می توان از دیسک های فشرده برای ذخیره سازی معادل سه سی دی موسیقی استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]دیسک های پستی را می توان برای ذخیره معادل سه سی دی موسیقی به کار برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I can't open my bag - the zip has stuck.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم کیفم را باز کنم - زیپ آن گیر کرده است
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم کیفم رو باز کنم - زیپ دهنم گیر کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Better zip your jacket; it's cold outside.
[ترجمه گوگل]بهتر است زیپ ژاکت خود را ببندید بیرون سرد است
[ترجمه ترگمان]بهتره jacket ببندی، بیرون هوا سرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The zip on my anorak has got stuck.
[ترجمه گوگل]زیپ آنورک من گیر کرده است
[ترجمه ترگمان] زیپ on گیر کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The zip on my skirt had broken.
[ترجمه گوگل]زیپ دامنم شکسته بود
[ترجمه ترگمان]زیپ دامنم شکسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Could you zip me up, please?
[ترجمه گوگل]میشه من رو زیپ کنید لطفا؟
[ترجمه ترگمان]میشه زیپ منو ببندی لطفا؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The fabric got caught in the zip and tore.
[ترجمه گوگل]پارچه در زیپ گیر کرد و پاره شد
[ترجمه ترگمان]پارچه داخل آن گیر کرده بود و پاره می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He pulled the zip of his leather jacket down slightly.
[ترجمه گوگل]زیپ کت چرمی اش را کمی پایین کشید
[ترجمه ترگمان]او زیپ شلوارش را کمی پایین کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Careful you don't trap your manhood in your zip!
[ترجمه گوگل]مواظب باش مردانگیت را در زیپت گیر نکنی!
[ترجمه ترگمان]مراقب باش که manhood رو توی zip حبس نکنی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The helicopter can zip along at about 150 kilometres an hour.
[ترجمه گوگل]این هلیکوپتر می تواند با سرعت 150 کیلومتر در ساعت حرکت کند
[ترجمه ترگمان]این بالگرد می تواند با سرعت ۱۵۰ کیلومتر در ساعت عبور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Many people inadvertently transpose digits of the ZIP code.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم به طور ناخواسته ارقام کد پستی را جابجا می کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم ناخواسته ارقام کد پستی را اعلام می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Why won't this zip do up?
[ترجمه گوگل]چرا این زیپ انجام نمی شود؟
[ترجمه ترگمان]چرا این زیپ این کار رو نمی کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The sleeping bags can zip together.
[ترجمه گوگل]کیسه خواب ها می توانند زیپ شوند
[ترجمه ترگمان]کیسه خواب میتونه با هم باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Zip your coat up, it's cold outside.
[ترجمه گوگل]زیپ کتت را بالا بزن، بیرون سرد است
[ترجمه ترگمان]کتت رو در بیار بیرون سرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نیرو (اسم)
gut, strength, might, energy, force, power, pep, breath, vigor, blood, brawn, thrust, tuck, zip, vim, leverage, tonus, puissance, vis

زور (اسم)
strength, might, energy, force, violence, power, vivacity, hustle, zing, strain, vigor, pressure, thrust, push, dint, tuck, zip, vim, stunt, vis

انرژی (اسم)
might, energy, zing, vigor, zip, vim

زیپ (اسم)
zip, zipper

زیپ لباس را کشیدن (فعل)
zip

زیپ دار کردن (فعل)
zip

با سرعت و انرژی حرکت کردن (فعل)
zip

تخصصی

[نساجی] زیپ لباس

انگلیسی به انگلیسی

• (computers) extension zip, extension of an archived file compressed with the zip program; zip drive, type of drive using removable disks
zero, nothing, zilch (slang); whistling or hissing sound; energy, vigor, speed, swiftness; zipper
move with a sharp hissing sound; move or accomplish speedily; fasten with a zipper; add zest, enliven; archive one or more files by means of a data compression format (computers)
a zip is a device used to open and close parts of clothes and bags. it consists of two rows of small metal or plastic teeth which separate or fasten together as you pull a small tag along them.
when you zip something, you close it using a zip.
when you zip up something such as a piece of clothing, you fasten it using a zip.

پیشنهاد کاربران

غِژ
zip
زَنجیرَک ( پارسیِ ایرانِ خاوَری = اَفغانِستان )
zip میتونه اشاره به zip code هم داشته باشه. گاهی برای اشاره به مناطق و ایالتهای مختلف در آمریکا از zips استفاده میشه. عبارت Zip's ranking به رتبه بندی مناطق مختلف در آمریکا بر اساس درآمد و تحصیلات دانشگاهی گفته میشه.
به معنی nothing ( هیچی ) هم هست.
مثلا:
I know zip about computers.
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/zip
عبور کردن ، مث صدای زیب شلوار لی ، حرکت با صدا .
A potentially hazardous blue whale size asteroid will zip through earth's orbit on Friday
یک سیارک بالقوه خطرناک اندازه نهنگ آبی عبور خواهد کرد از مدار زمین روز جمعه
زیپ ( چیزی رو ) بستن
سریع حرکت کردن
زیپ لباس. نیرو. قدرت. زیپ
He zipped right past me
اون افتاد جلوم ( لایی کشید )
informal
to go somewhere or do\
sth very quickly

بپرس