پیشنهادهای امیر ادیب ارجمند (٦٣٦)
تردید اخلاقی ( دربارۀ درستی چیزی )
گمراه کننده تحریف گر نادرست غلط
نوشتۀ افتراآمیز انتشار گمراه کنندۀ ( نوشتار، عکس ها، نشانه ها ) که به اعتبار یک شخص آسیب می زند
به نام خدای بخشایندۀ مهربان به نام خدای بخشایندۀ بخشایشگر به نام خدای بخشایندۀ بخشنده به نام ایزد بخشایندۀ مهربان به نام ایزد بخشایندۀ بخشایشگر به نا ...
کتیبۀ قبر؛ قبرنامه؛ سنگ نوشتۀ مزار
عبارت وصفی؛ عبارت توصیفی
تلاش کردن برای اخراج جن، شیطان یا ارواح پلید از یک شخص یا محل
جن گیری کردن
بیرون راندن یا تلاش کردن برای بیرون راندن یک روح شیطانی یا شریر از یک مکان یا یک شخص
پروانۀ پنکه
با تاثیر بالا با تاثیر بسیار
بسیار اثربخش بسیار کارا بسیار تاثیرگذار بسیار مفید بسیار اثرگذار
سیاست خودبسندگی
استقلال اقتصادی
یک رویی؛ یک رنگی؛ عدم دورویی؛ عدم نفاق
یکسانیِ ظاهر و باطن
واژه پژوهی
افزودن به متن
چیزی را ناگهانی گفتن؛ وسط حرف کسی پریدن؛ وسط صحبت کسی آمدن؛ گفتن چیزی که حرف کسی را قطع می کند؛ یکهو صحبت کردن
از یک راهی از یک طریقی به یک صورتی
دَله؛ راسوی بزرگ؛ ولورین
به یک نحوی به یک شکلی یک جوری یک طوری
مولفه متغیر
امکانات رفاهی
قیافه؛ چهره؛ صورت؛ رخسار؛ رخ
دارای عقل سلیم و قوۀ تشخیص خوب؛ توانایی تشخیص خوب و قضاوت درست؛ مطلع؛ آگاه
( دربارۀ آب ) آزادانه یا به مقدار زیاد، جاری.
بی دغدغه گی؛ عدم دغدغه
بی علاقگی؛ بی عاطفگی؛ بی توجهی؛ بی تفاوتی؛ بی اعتنایی؛ بی احساسی؛ عدم علاقه، احساس، اشتیاق یا نگرانی
توانایی درک و سهیم بودن در احساسات دیگری
ترک کردن کشور خود به منظور سکونت در کشور دیگر
( دربارۀ حیوان، معمولا ماهیان یا پرندگان ) برحسب فصول از یک منطقه یا زیستگاه به جای دیگر، نقل مکان کردن
جدل؛ مجادله؛ جدلی؛ مجادله ای؛ مجادله آمیز؛ جدال آمیز؛ سخنرانی یا نوشتۀ بیانگر حملۀ انتقادی شدید؛ سخنرانی یا نوشتۀ بیانگر نظر بحث برانگیز نسبت به کسی ...
نمایش شجاعت؛ رفتار بی باکانه
عقیده یا نظر بدعت آمیز
بلند و پرشور؛ پرخاشگرانه؛ شدید اللحن
فریبنده؛ گول زننده؛ واهی؛ موهوم؛ خیالی
چیزی که یافتن، گرفتن یا دستیابی به آن دشوار است
دوگان ( نظریه رسته ها )
دوبخشی؛ دوعنصره؛ دوجنبه ای
گروه کوچکی از افراد که کنترل یک کشور، سازمان یا موسسه را در دست دارند
بی تفاوت
سرباز حرفه ای اجیر شده برای خدمت در ارتش بیگانه
شهروند جهانی؛ جهان میهن؛ جهان وطن؛ کازماپولیتن ( نوعی کوکتل ) ؛ بین المللی؛ دنیا دیده؛ گیاه یا حیوانی که در سرتاسر جهان یافت می شود ( همه جا زی ) ؛ ش ...
مورد نفرت
مطرود رانده شده مورد طرد
مطلوب تر؛ مناسب تر؛ مرغوب تر؛ خواستنی تر؛ شایسته تر
( کسی را ) ناراحت، مضطرب یا خجالت زده کردن؛ عدم راحتی؛ درد و رنج جزئی
ناراحت کردن ( کسی ) ؛ خجالت زده کردن ( کسی )
مخفی کردن احساسات، انگیزه ها یا باورهای واقعی