پیشنهادهای امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٢,٤٦٦)
غم انجام . [ غ َ اَ ] ( ص مرکب ) آنکه غم ببرد و آن را به آخر رساند. غمزدا : شب و روز پدرت در غم تو روزو شب است ای دلفروز وغم انجام شب و روز پدر. سوزن ...
غم آشیان . [ غ َ ] ( اِ مرکب ) غمخانه . آشیان غم . مجازاً بمعنی دنیا : دشمن بغلط گفت که من فلسفیم ایزد داند که آنچه او گفت نیم لیکن چو درین غم آشیان ...
غار غم . [ رِ غ َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از زندان و بندخانه و گور و قبر گناهکاران باشد. ( برهان ) . زندان . بندخانه . محبس .
Not to worry
not to worry
not to worry
not to worry
this way
codswallop
عجب ماندن. [ ع َ ج َ دَ ] ( مص مرکب ) در شگفت ماندن. به شگفت ماندن. به تعجب ماندن. رجوع به عَجَب شود.
at that
at that
at that
at that
at that
bring over to
to cause ( a person ) to change allegiances
to gather some followers
gather some followers
gather some followers
فاسد العقیده
go to the bad
go to the bad
destined for
destined for
it just so happens that
it ( just ) so happens ( that )
it ( just ) so happens ( that )
no matter
no matter
no matter
to give sth a wave
to give sth a wave
to give sth a wave
Here We Are
It seems only yesterday that
It seems only yesterday that
run along
run along
very well
حکمت دوست
حکمت دوست
top secret
top secret
bits and bobs
bits and bobs
bits and bobs
The usual
دل تُنُک
صبح دل . [ ص ُ دِ ] ( ص مرکب ) مردم صاف دل و روشن ضمیر و متقی و پرهیزکار باشد. ( برهان ) : گفتمش ای صبحدل ، سکه ٔ کارم مبرزرّ و سر اینک ز من ، سکه ٔ ...