پیشنهادهای امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٣,١٦٠)
جهان دیدن. [ ج َ دی دَ ] ( مص مرکب ) سیاحت. جهان گشتن. جهانگردی : بی دوست حرام است جهان دیدن مشتاق قندیل بکش تا بنشینم به ظلامی. سعدی. - امثال : ج ...
جهان دیدن. [ ج َ دی دَ ] ( مص مرکب ) سیاحت. جهان گشتن. جهانگردی : بی دوست حرام است جهان دیدن مشتاق قندیل بکش تا بنشینم به ظلامی. سعدی. - امثال : ج ...
کسوت کافوری ؛ کنایه از برف که کوه و دشت را پوشانیده باشد. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) .
کسوت کافوری ؛ کنایه از برف که کوه و دشت را پوشانیده باشد. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) .
کسوتگری. [ ک ِس ْ وَ گ َ ] ( حامص مرکب ) پوشیدن. || ترجمه. ( ناظم الاطباء ) . - کسوتگری کردن ؛ ترجمه کردن. ( ناظم الاطباء ) . ( کسوت گری کردن ) ( ...
کسوتگری. [ ک ِس ْ وَ گ َ ] ( حامص مرکب ) پوشیدن. || ترجمه. ( ناظم الاطباء ) . - کسوتگری کردن ؛ ترجمه کردن. ( ناظم الاطباء ) . ( کسوت گری کردن ) ( ...
کسوتگری. [ ک ِس ْ وَ گ َ ] ( حامص مرکب ) پوشیدن. || ترجمه. ( ناظم الاطباء ) . - کسوتگری کردن ؛ ترجمه کردن. ( ناظم الاطباء ) . ( کسوت گری کردن ) ( ...
کسوتگری. [ ک ِس ْ وَ گ َ ] ( حامص مرکب ) پوشیدن. || ترجمه. ( ناظم الاطباء ) . - کسوتگری کردن ؛ ترجمه کردن. ( ناظم الاطباء ) . ( کسوت گری کردن ) ( ...
نسیان کار
کرباس محله. [ ک َ م َ ح َل ْ ل َ / ل ِ ] ( اِ مرکب ) به مزاح قبرستان و گورستان. ( یادداشت مؤلف ) . قبرستان و گورستان به مناسبت کفنهای کرباس. ( فرهنگ ...
کرباس محله. [ ک َ م َ ح َل ْ ل َ / ل ِ ] ( اِ مرکب ) به مزاح قبرستان و گورستان. ( یادداشت مؤلف ) . قبرستان و گورستان به مناسبت کفنهای کرباس. ( فرهنگ ...
کرباس محله. [ ک َ م َ ح َل ْ ل َ / ل ِ ] ( اِ مرکب ) به مزاح قبرستان و گورستان. ( یادداشت مؤلف ) . قبرستان و گورستان به مناسبت کفنهای کرباس. ( فرهنگ ...
کرباس محله. [ ک َ م َ ح َل ْ ل َ / ل ِ ] ( اِ مرکب ) به مزاح قبرستان و گورستان. ( یادداشت مؤلف ) . قبرستان و گورستان به مناسبت کفنهای کرباس. ( فرهنگ ...
کرباس محله. [ ک َ م َ ح َل ْ ل َ / ل ِ ] ( اِ مرکب ) به مزاح قبرستان و گورستان. ( یادداشت مؤلف ) . قبرستان و گورستان به مناسبت کفنهای کرباس. ( فرهنگ ...
کرباس محله. [ ک َ م َ ح َل ْ ل َ / ل ِ ] ( اِ مرکب ) به مزاح قبرستان و گورستان. ( یادداشت مؤلف ) . قبرستان و گورستان به مناسبت کفنهای کرباس. ( فرهنگ ...
کرباس محله. [ ک َ م َ ح َل ْ ل َ / ل ِ ] ( اِ مرکب ) به مزاح قبرستان و گورستان. ( یادداشت مؤلف ) . قبرستان و گورستان به مناسبت کفنهای کرباس. ( فرهنگ ...
book - stall
book - stall
not getting any younger
ای یار جانی دوباره بر نمیگردد دیگر جوانی
( از زیر بته درآمدن یا زیر بته عمل آمدن ) معنی اصطلاح - > از زیر بته درآمدن؛ زیر بته عمل آمدن دارای اصل ونسب ممتاز نبودن، پدرومادر دار نبودن؛ خویشاون ...
born out of wedlock
born out of wedlock
mind - numbing
mind - numbing
مثقل. [ م ُ ق َ ] ( ع ص ) گرانبار شده از وام و قرض. ( ناظم الاطباء ) . || گرانبار شده از مرض. ( از ذیل اقرب الموارد ) . || گرانبار شده. سنگین بار شده ...
عالمیان. [ ل َ ] ( اِ مرکب ) ج ِ عالَمی ، جهانیان. آنچه در جهان است : و جناح انعام و احسان او بر عالمیان گسترده. ( کلیله و دمنه ) . تا عالمیان بدانند ...
عالمیان. [ ل َ ] ( اِ مرکب ) ج ِ عالَمی ، جهانیان. آنچه در جهان است : و جناح انعام و احسان او بر عالمیان گسترده. ( کلیله و دمنه ) . تا عالمیان بدانند ...
عالمیان. [ ل َ ] ( اِ مرکب ) ج ِ عالَمی ، جهانیان. آنچه در جهان است : و جناح انعام و احسان او بر عالمیان گسترده. ( کلیله و دمنه ) . تا عالمیان بدانند ...
اهل فور ؛ وافوری. تریاکی. ( فرهنگ فارسی معین ) .
اهل فور ؛ وافوری. تریاکی. ( فرهنگ فارسی معین ) .
one's/her/his people I had heard that her engagement with Kurtz had been disapproved by her people.
one's/her/his people I had heard that her engagement with Kurtz had been disapproved by her people.
one's/her/his people I had heard that her engagement with Kurtz had been disapproved by her people.
one's/her/his people I had heard that her engagement with Kurtz had been disapproved by her people.
خبر شدن
hesitating
درنگ آلوده
درنگ آلوده
droll
سرآمده
beastly There was a lamp in there—light, don’t you know—and outside it was so beastly, beastly dark.
beastly There was a lamp in there—light, don’t you know—and outside it was so beastly, beastly dark.
beastly There was a lamp in there—light, don’t you know—and outside it was so beastly, beastly dark.
beastly There was a lamp in there—light, don’t you know—and outside it was so beastly, beastly dark.
ordeal
ordeal
صددرصد ‘Do you know what you are doing?’ I whispered. ‘Perfectly, ’