پیشنهاد‌های علی باقری (٢٩,٩٠٩)

بازدید
١٤,٥٠٣
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

پنجه کفش ( Toe Cap ) [ اصطلاح کفاشی]: یک پوشاننده کوک شده روی پنجه برای ایجاد اثر تزیینی و استحکام بخشیدن به پنجه که می توانند برای حفاظت در چکمه های ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

زبانه ( Tongue ) [ اصطلاح کفاشی]: جاسازی چرمی در امتداد رویه که قسمت بالای پا را می پوشاند و به راحتی بند کفش ها روی آن اضافه می شود. همچنین در اوضاع ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

خط بالا ( Topline ) [ اصطلاح کفاشی]: لبه بالایی روی که ممکن است یک حاشیه یا تکنیک لبه گذاری داشته باشد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

تکه بالا ( Top Piece ) [ اصطلاح کفاشی]: بخشی از پاشنه که در تماس با زمین است. به این خاطر تکه بالایی نامیده می شود که کفش ها از وارونه ساخته می شوند ...

پیشنهاد
١

بخش میانی رویه کفش ( Vamp ) : قسمت جلویی رویه که جلوی پا را می پوشاند و به سمت عقب تا مفصل شصت پا گسترش می یابد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

رویه ( Upper ) [ اصطلاح کفاشی]: یک قسمت کامل از کفش که پا را می پوشاند.

پیشنهاد
١

حاشیه چرمی دور ( Welt ) : نوار باریک متریالی که رویه را به زیره کفش متصل می کنند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

دور کمر ( Waist ) [ اصطلاح کفاشی]: قسمتی از کفش یا آخرین قسمت آن که با انحنای روی پا و قوس پا در ارتباط است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

لب تا: [ اصطلاح کفاشی]: لبه چرم لویس می شود و به اندازه 3 میلیمتر تا می خورد و به اصطلاح لب تا می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

لب بر ( لب بر قواره ) [ اصطلاح کفاشی]: به قسمت از چرم گفته می شود که با تیغ بریده می شود و باید تمیز کار شود چون محل دید است یا چرخکاری می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

زیر سوار[ اصطلاح کفاشی]: دو لبه از چرم که یکی رو و دیگری زیر است. لبه که زیر است را زیر سوار می گویند. که حدود 5 تا 10 میلیمتر است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

زیر کار[ اصطلاح کفاشی]: قسمت پایین رویه کفش یا پستایی که زیر قالب می رود را زیر کار گویند. پهنای آن 10 تا 15 میلیمتر است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

دسته تیغ ( چاقو قواره ) [ اصطلاح کفاشی]: ابزاری در کفاشی که چرم را برش می دهد که به اصطلاح دسته تیغ یا کاتل می گویند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

سوار کاری[ اصطلاح کفاشی]: دو تیکه چرم زیر سوار و لب بر که روی هم قرار می گیرند سوار کاری می گویند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

لب سوز[ اصطلاح کفاشی]: موقع لویس کاری با دست یا ماشین لویس طوری لویس می شود که لبه چرم نازک و تیز به اصطلاح لب سوز است. که در لویسکاری پایه زیر سوار ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

کارتمام کن ( پستایی ساز ) ( پس لایی ساز ) [ اصطلاح کفاشی]: استا کاری که قطعات برش خورده چرم که لویس، سوار و چرخکاری می کند و به اصطلاح رویه کفش را آم ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

اندازه گیر ( مدل گیر ) [ اصطلاح کفاشی]: استا کاری که از هنر پستایی پیش کاری و تقریبا همه هنرهای کفش آگاه است و تجربه و خلاقیت زیادی در طراحی دارد. به ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

زیاتی زنی ( زیادی ) [ اصطلاح کفاشی]: آستر کفش بعد از دوخته شدن اضافاتی دارد که با قیچی زده می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

رومیزی کن[ اصطلاح کفاشی]: شاگرد کارتمام کن است. غیر از چرخکاری و لویس کاری تقریبا همه کارها را انجام می دهد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

کاربری: [ اصطلاح کفاشی]: قطعات چرمی که کاربر برش زده و کارتمام کن با وصل کردن بهم رویه را آماده می کند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

کاربر[ اصطلاح کفاشی]: استاکاری که باید تجربه کاری زیادی داشته باشد چون باید بداند موقع برش کار قسمت های مختلف کفش ( رویه یا پشت ) از کجای چرم گرفته ش ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

نعلی کن ( نعلکی کن ) [ اصطلاح کفاشی]: استاکاری که بعد از کارکشی زیره کفش را به استادی می چسباند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

کارکش ( پیشکار ) [ اصطلاح کفاشی]: استاکاری که رویه کفش را روی قالب کفش بوسیله میخ ثابت می کند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

چسب پی یو[ اصطلاح کفاشی]:: چسب سفید رنگ، برای چسباندن زیره به کفش بکار می رود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

پرداخت چی ( پرداختچی ) [ اصطلاح کفاشی]: استا کار یا کنترل چی کار است به فردی که کار پرداخت تمیز کردن کفش، واکس زدن، گلچه یا کفی ته کفش، بستن بند، جفت ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

گلچه[ اصطلاح کفاشی]: جنسی که کف کفش قسمت پاشنه قرار می گیرد. که معمولا روی آن چاپ شرکت تولید کننده می خورد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

چاقو لویس[ اصطلاح کفاشی]: چاقوی دست سازی است که جهت لویس کاری چرم بکار می رود و فرق اون با چاقو قواره، نوک چاقو لویس نازکتر و درازتر است و حالت فنری ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

دهنه کار[ اصطلاح کفاشی]: به قسمتی از کفش که پا از آنجا داخل کفش می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

داغی[ اصطلاح کفاشی]: با استفاده از حروف برجسته فلزی داغ شده روی چرم فشار وارد می کنند و حروف یا تصویر روی چرم حک می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

دستک[ اصطلاح کفاشی]: قسمتی از کفش که بین دهنه و روی رویه قرار می گیرد و معمولا روی اون سوراخ جهت بند رد شدن می خورد. دسّک : [ اصطلاح عامیانه ] دست ز ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

کتون ( آستر رویه ) [ اصطلاح کفاشی]: آستری که زیر رویه کفش می خورد و معمولا جنس پارچه یا چرم است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

برگه[ اصطلاح کفاشی]: بالاتر از رویه کفش قرار می گیرد و زبونه کار هم می گویند.

پیشنهاد
١

پشت پنجه گذاشتن[ اصطلاح کفاشی]: پیشکار قبل از اینکه کار را روی قالب بکشد قدک را به اندازه زیر آستر رویه و آستر پشت برش می زند و با استفاده از تینر یا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

قدک[ اصطلاح کفاشی]: جنس سفید رنگ و زبر برای سفت کردن یا مقاوم کردن چرم بکار می رود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

خوابوندن کار[ اصطلاح کفاشی]: بعد از وادار کردن کار. پیشکار لبه های رویه کفش زیر قالب هستند را چسب می زند و رویه را به کفی کفش می چسباند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

وادار کردن[ اصطلاح کفاشی]: پیشکار با هنری که دارد رویه کفش ( پستایی ) را به قالب ثابت می کند. و به اصطلاح چهار میخ می کند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

قاپشانه[ اصطلاح کفاشی]: پشت کار درز گرفته می شود و روی درز یک تیکه چرم کوچک ( جهت پوشاندن درز ) که از دهنه کار بر می گردد و پایین تا زیر کار می رود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

بدوز برگردون[ اصطلاح کفاشی]: دو تیکه از کار اول چرخکاری می شود چسب می خورد و به اندازه ای که بخیه آن کشیده نشود بر می گردد. معمولا این کار برای دهنه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

چکش کاری[ اصطلاح کفاشی]: بعد از سوار کاری با استفاده از چکش یا مشته روی چرم می زنند تا بهتر بچسبند و از هم جدا نشوند و موقع چرخکاری راحتتر چرخ شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

نوار گذاشتن ( نوار دور دهنه ) [ اصطلاح کفاشی]: نوار سفید رنگ به پهنای 2 میلیمتر که معمولا به صورت توپ یا دوک بسته بندی می شود. برای مقاوم سازی دور ده ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

دریارجازن ( دربیار جا بزن ) [ اصطلاح کفاشی]: فردی که قالب را از کفش در می آورد و دوباره جا می زند می گویند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

آز پا[ اصطلاح کفاشی]: سینه پا، رویه پا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

زه بالا[ اصطلاح کفاشی]: قسمت بالای قالب یا دهنه قالب گفته می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

قلب دوم بدن[ اصطلاح کفاشی]: پا یکی از حیاتی ترین اعضای بدن انسان است که قلب دوم هم نامیده شده است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

کفنی کردن[ اصطلاح کفاشی]: برای اینکه طراحی کفش راحتتر روی قالب انجام شود. و با مداد طرح و نقاشی را روی قالب بکشند یک پارچه سفید یا چسب سفید دور قالب ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

چارشو [ اصطلاح پوشاک ]:چارد شب به گویش محلی. در زبان ترکی به آن چَشّو یا چَشّاب گفته می شود .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

الجاقبا[ اصطلاح پوشاک ]:پوشش دوخته شده ای از مخمل یا پارچه چادر شب است که پوشش زنان در کوهستان های شرقی و قاسم آباد بوده است – لباس مخصوص استان گیلان.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

کمردبد [ اصطلاح پوشاک ]:چادر کمر، پوششی است که بانوان گیلانی آن را به کمر می بندند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

تومبال [ اصطلاح پوشاک ]:زنان آن را زیر دامن های چین دار کوتاهی که به آن "شوال قری" یا "قرقره تومبان" گفته می شود، می پوشند. لباس محلی استان همدان.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

سرکی [ اصطلاح پوشاک ]:همان چارقد است و از جنس متقال، نجمه، اطلسی و ابریشم تهیه می کنند.