پیشنهاد‌های علی باقری (٣٨,٨٦٥)

بازدید
٢٧,٠٦٩
پیشنهاد
١

پشت سر کسی صفحه گذاشتن : [عامیانه، کنایه ] نگا. پشت یر کسی حرف زدن.

پیشنهاد
١

پشت سر کسی ایستادن : [عامیانه، کنایه ] از کسی پشتیبانی کردن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پشت دستی زدن : [عامیانه، اصطلاح] برای تنبیه به پشت دست بچه زدن.

پیشنهاد
٥

پشت سر کسی حرف زدن : [عامیانه، کنایه ] در غیاب کسی از او بد گفتن. غیبت کردن

پیشنهاد
١

پشت خاک انداز : [عامیانه، اصطلاح] بسیار کم، به اندازه ی پشت خاک انداز.

پیشنهاد
١

پشت دست را داغ کردن : [عامیانه، کنایه ] توبه کردن، برای نکردن کاری با خود شرط کردن.

پیشنهاد
١

پشت چیزی گذاشتن : [عامیانه، کنایه ] با پشتکار دنبال چیزی رفتن، کاری را با اراده ی محکم دنبال کردن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پشت چشم آمدن : [عامیانه، اصطلاح] ناز و افاده کردن، نگا. ابرو نازک کردن.

پیشنهاد
١

پشت چشم سنگین شدن : [عامیانه، اصطلاح] چیره شدن خواب.

پیشنهاد
١

پشت چشم کسی باز ماندن : [عامیانه، اصطلاح] انگار نه انگار، برای کسی فرقی نداشتن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پشت پا پزان : [عامیانه، اصطلاح] آیین و رسم پختن آش پشت پا. نگا. آش پشت پا.

پیشنهاد
١

دیده بر پشت پا داشتن ؛ سر از شرم و خجلت فروافکندن : به پیران پشت از عبادت دوتا ز شرم گنه دیده بر پشت پا

پیشنهاد
١

پشت پا به بخت خود زدن : [عامیانه، اصطلاح] نگا. به بخت خود پشت پا زدن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

پشت پا : [عامیانه، اصطلاح] فنی از کشتی برای انداختن حریف.

پیشنهاد
١

پشت بندی کردن : [عامیانه، کنایه ] به انتظار غذا چیز مختصری خوردن.

پیشنهاد
١

پشت به کوه اُحد بودن : [عامیانه، کنایه ] پشت گرمی داشتن.

پیشنهاد
١

پشت بشقاب کشیدن : [عامیانه، کنایه ] تهدید کردن به قطع کمک.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

پشت اندر پشت : [عامیانه، اصطلاح] نسل اندر نسل.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

پسله : [عامیانه، اصطلاح] جای پنهان، در نهان.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پس هم بر آمدن : [عامیانه، اصطلاح] حریف یکدیگر بودن، از عهده ی هم برآمدن.

پیشنهاد
١

پس گوش انداختن : [عامیانه، کنایه ] مسامحه کردن، به تاخیر انداختن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پس کوچه : [عامیانه، اصطلاح] کوچه ی کوچکی که به کوچه ی کوچک دیگری پیوسته باشد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پس کشیدن : [عامیانه، اصطلاح] به عقب کشیدن.

پیشنهاد
١

پس کله ی کسی زدن : [عامیانه، اصطلاح] کسی را به کاری واداشتن.

پیشنهاد
١

پس کسی برآمدن : [عامیانه، کنایه ] حریف کسی بودن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

پسکرایه : [عامیانه، اصطلاح] بخشی از کرایه ی حمل که در مقصد دریافت می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پس دیدن هوا : [عامیانه، اصطلاح] اوضاع را نامساعد دیدن، احساس خطر کردن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پس دادن درس : [عامیانه، اصطلاح] پاسخ دادن به پرسش های درسی.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

پس دادن : [عامیانه، اصطلاح] خریده ای را به فروشنده باز گردانیدن، باز دادن چیزی که گرفته اند.

پیشنهاد
١

پست خوردن کسی با کسی : [عامیانه، اصطلاح] رو به رو شدن.

پیشنهاد
١

پسرخاله ی دسته دیزی : [عامیانه، اصطلاح] خویشاوندان نزدیک.

پیشنهاد
٠

پستان مادر خود را گاز گرفتن : [عامیانه، کنایه ] ناسپاس و بی وفا بودن.

پیشنهاد
١

پستان به تنور چسباندن : [عامیانه، کنایه ] تظاهر به دوستی بیش از اندازه کردن، خود را برای کسی هلاک کردن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پس پناه : [عامیانه، اصطلاح] جای خلوت در خانه یا کوچه، پستو.

پیشنهاد
١

پستان به آسمان گرفتن : [عامیانه، کنایه ] نفرین کردن ( مادر ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پس بودن هوا : [عامیانه، اصطلاح] خراب بودن اوضاع، نامناسب بودن وضعیت .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پس پس رفتن : [عامیانه، اصطلاح] رو به عقب گام برداشتن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

پس بودن : [عامیانه، اصطلاح] عقب افتادن از دیگران.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

پس انداختن : [عامیانه، اصطلاح] جمع کردن پول، بچه به دنیا آوردن، به عقب انداختن ( قرار ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پس افتاده : [عامیانه، اصطلاح] بچه ی کسی.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

پس افت : [عامیانه، اصطلاح] حقوق هنوز پرداخت نشده.

پیشنهاد
٢

پز عالی جیب خالی : [عامیانه، کنایه ] کسی که در عین تهیدستی افاده داشته باشد و خودش را بگیرد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

پُز دادن : [عامیانه، اصطلاح] خودنمایی بی جا کردن، فیس آمدن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پزا : [عامیانه، اصطلاح] زود پخت شونده.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

پریدن : [عامیانه، اصطلاح] لب پَر شدن، شکستگی کوچک در کناره ی چیزی.

پیشنهاد
١

پریدن خواب از سر کسی : [عامیانه، کنایه ] خواب نیامدن، هرچند وقت خواب باشد.

پیشنهاد

پریدن از خواب : [عامیانه، اصطلاح] بیدارشدن ناگهانی در اثر آوازی سخت یا خوابی آشفته.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پر و پخش : [عامیانه، اصطلاح] پراکنده.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پرونده سازی : [عامیانه، اصطلاح] گردآوری سندهای دروغین برای متهم کردن کسی .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پر و پا داشتن : [عامیانه، اصطلاح] پایه و اساس داشتن.