پیشنهادهای علی باقری (٢٩,٨٨٣)
زبور به معنای کتابی است که مشتمل بر حکمت ها و مواعظ باشد .
کلمه ( قربان ) به معنای هر نعمتی و هر آن چیزی است که با پیشکش کردن و هدیه کردن آن به مقام بالائی تقرب به آن مقام پیدا می کنیم .
( وکیل ) به معنای کسی است که امر انسانرا به نیابت از انسان تدبیر می کند. کلمه ( وکیل ) از وکالت است که به معنای تسلط بر امری است که بازگشت آن به غیر ...
کلمه ( ناس ) به معنای افرادی از انسان است ، اما نه از هر جهت ، بلکه به این جهت افرادی از انسان را ناس می گویند که از یکدیگر متمایز نیستند، ( و گوینده ...
کلمه ( استجابت ) و نیز کلمه ( اجابت ) به یک معنا است و آن این است که از کسی چیزی بخواهی و او پاسخت را با قبول بدهد و خواسته ات را بر آورد.
کلمه ( استجابت ) و نیز کلمه ( اجابت ) به یک معنا است و آن این است که از کسی چیزی بخواهی و او پاسخت را با قبول بدهد و خواسته ات را بر آورد.
استبشار ) به معنای این است که در طلب این باشی که با رسیدن خیری و بشرائی خرسندی کنی .
کلمه ( بشارت ) و ( بشری ) به معنای هر خیری است که تو را خوشحال کند .
کلمه ( درء ) که مصدر فعل : ( ادروا ) است به معنای دفع است .
کلمه ( غل ) که مصدر ( یغل ) است ، به معنای خیانت می باشد .
و کلمه : ( غزی ) جمع غازی ( جنگجو ) است ، همانطور که کلمه ( طلب ) جمع طالب و کلمه ( ضرب ) جمع ضارب است .
کلمه : ( استزلال ) به معنای آن است که کسی بخواهد دیگری را به لغزش وادار نماید.
کلمه : ( نعاس ) به معنای گرم شدن پلک چشم و سست شدن بدن قبل از خواب رفتن است که در حقیقت خوابی خفیف است و در فارسی آن را چرت زدن می گوئیم .
کلمه ( أمنه ) با فتحه همزه و فتحه میم و نیز فتحه نون به معنای آرامش خاطر از جهت داشتن امنیت است. ( تفسیر المیزان )
صعود ) که مصدر ثلاثی مجرد آن است و به معنای بالا رفتن به نقطه ای بلند چون کوه و امثال آن است وقتی گفته می شود: ( فلان اصعد فی جانب البر ) معنایش این ...
کلمه ( حس ) - به فتحه حا - به معنای قتل بر وجه استیصال است ، کشتنی که انقراض بیاورد.
کلمه ( استکانت ) که مصدر فعل ( استکانوا ) است ، به معنای تضرع و زاری است .
کلمه ( ربیون ) جمع کلمه ( ربی ) است ، که نظیر کلمه ( ربانی ) به معنای کسی است که مختص برای رب العالمین باشد، یعنی جز به کار خدا به هیچ کار دیگر مشغول ...
کلمه ( کاین ) کلمه ای است که برای افاده کثرت بکار می رود، و در فارسی به معنای ( چه بسا ) است .
کلمه قتل به معنای مردنی است که به سببی عمدی و یا شبه عمد مستند باشد.
کلمه موت به معنای رفتن روح از بدن و بطلان حیات است ، و کلمه قتل به معنای مردنی است که به سببی عمدی و یا شبه عمد مستند باشد، و این دو کلمه ( یعنی موت ...
کلمه ( مداوله ) به معنای دست به دست دادن چیزی است .
کلمه ( قرح ) با فتحه قاف به معنای اثری است که از جراحت و آسیب وارده بر بدن به خاطر بر خورد با برنده ای از خارج باقی می ماند، و اما قرح با ضمه قاف اثر ...
کلمه فاحشة به معنای هر عملی است که متضمن فحش یعنی زشتی باشد، ولی بیشتر در زنا استعمال می شود. ( تفسیر المیزان ) کلمه ( فاحشه ) از ماده ( ف _ ح _ ش ...
کلمه ( محسنین ) که در مورد انسانها معنایش نیکوکاران به انسانها است ، و در مورد خدای تعالی معنایش استقامت و تحمل راه خدا است .
کلمه سراء به معنای آن پیشامدی است که مایه مسرت آدمی باشد.
کلمه ( مسارعه ) به معنای شدت سرعت است ، که در خیرات صفتی است ممدوح ، و در شرور صفتی است مذموم .
کلمه ( کبت ) به معنای خوار کردن و به خشم درآوردن است .
ماده ( ها _ میم و میم ) که فعل ماضی مؤ نث غایب ( همت ) از آن مشتق شده به معنای تصمیم و عزمی است که در دل برای کاری جزم کرده باشی . اذ همّت طائفتان م ...
کلمه ( تبوی ) از مصدر ( تبوئه ) گرفته شده ، که به معنای تهیه مکان برای غیر، و یا اسکان غیر در مکان و متوطن کردن او در آن است .
کلمه ( انامل ) جمع انمله است که به معنای نوک انگشتان است .
کلمه ( عض ) گاز گرفتن با دندان با فشار است .
کلمه ( خبال ) به معنای شر و فساد است و بهمین جهت است که جنون را ( خبل ) هم می گویند، چون در جنون ، فساد عقل است .
کلمه ( خیرات ) به معنای مطلق اعمال صالح است - چه عبادت ، چه انفاق ، چه عدل ، چه قضای حاجت و. . . و این کلمه بدان جهت که هم جمع است و هم الف و لام بر ...
در مجمع البیان می گوید: فرق بین سرعت و عجله این است که سرعت به معنای جلو افتادن در کاری است که جلو افتادن در آن جایز باشد. پس سرعت ( از آنجائی که همی ...
در مجمع البیان می گوید: فرق بین سرعت و عجله این است که سرعت به معنای جلو افتادن در کاری است که جلو افتادن در آن جایز باشد. پس سرعت ( از آنجائی که همی ...
کلمه حبل وقتی به خدای تعالی منسوب شود، معنائی می دهد و وقتی به انسانها نسبت داده شود معنائی دیگر می دهد. در اولی ( وقتی به خداوند منسوب شود ) معنایش ...
کلمه ( ذل ) بضمه بطوری که راغب گفته ، به معنای ذلتی است که از قهر و غلبه ناشی شود، و با کسره ذال ، به معنای ذلتی است که از ناحیه تعصب و تکبر ناشی گرد ...
کلمه ( مبارک ) از مصدر مبارکه باب مفاعله از ثلاثی مجرد ( برکت ) است و برکت به معنای خیر بسیار، و مبارک به معنای محلی است که خیر کثیر بدانجا افاضه می ...
کلمه حلال از کلمه ( حل ) گرفته شده حل در مقابل حرمت است . و گویا این معنا را از آنجا بخود گرفته ، و حلال را از این جهت حلال گفته اند که کلمه ( حل ) د ...
کلمه ( حل ) در مقابل حرمت است . و گویا این معنا را از آنجا بخود گرفته ، و حلال را از این جهت حلال گفته اند که کلمه ( حل ) در اصل به معنای باز کردن گر ...
کلمه ( طعام ) به معنای هر خوردنی ای است که جنبه غذائی داشته باشد، ولی در اصطلاح اهل حجاز تنها بر گندم اطلاق می شود. به این معنا که اگر قیدی و قرینه ا ...
بِرّ: ( بر ) به معنای توسع در خیر است و اعم از خیر اعتقادی و عملی می باشد ( لن تنالواالبر حتی . . . ) راغب می گوید: کلمه ( بّر ) ( بفتحه باء ) در مق ...
کلمه : ( ربانی ) که جمعش ( ربانیین ) است ، منسوب به رب است ( مانند کلمه همدانی که منسوب به همدان را معنا می دهد ) و برای منسوب نمودن کسی به رب باید گ ...
کلمه ( عبید ) مانند کلمه ( عباد ) جمع کلمه ( عبد ) است با این تفاوت که ( عباد ) بیشتر در مورد بندگی خدا و ( عبید ) بیشتر در مورد بردگی انسان ها استعم ...
کلمه ( عباد ) مانند کلمه ( عبید ) جمع کلمه ( عبد ) است با این تفاوت که ( عباد ) بیشتر در مورد بندگی خدا و ( عبید ) بیشتر در مورد بردگی انسان ها استعم ...
کلمه ( بشر ) مترادف کلمه ( انسان ) است ، هم بر یک فرد اطلاق می شود و هم بر جمع کثیر، پس هم انسان واحد بشر است و هم جماعتی از انسان بشر است . بشر از ...
کلمه ( اشتراء ) که مصدر فعل ( یشترون ) است به معنای فروختن و کلمه ( شراء ) به معنای خریدن است .
کلمه ( اشتراء ) که مصدر فعل ( یشترون ) است به معنای فروختن و کلمه ( شراء ) به معنای خریدن است
کلمه ( لبس ) ( به فتح لام ) که فعل مضارع ( تلبسون ) از آن مشتق شده ، به معنای القای شبهه و آرایش باطل به صورت حق و یا به عکس است . ( یا اهل الکتاب لم ...