پیشنهاد‌های علی باقری (٢٩,٨٨٣)

بازدید
١٣,٩٦٠
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

کلمه ( حسبان ) به معناى ظن است ، با این تفاوت که گویا استعمال کلمه حسبان در مورد ظن استعمالی است استعارى ، مانند کلمه عد - شمردن چون همه می دانیم که ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

کلمه ( ظن ) به معناى تصدیق بیش از پنجاه درصد و نرسیده به صد در صد است ، زیرا که اگر به درجه صد در صد برسد جزم و قطع می شود.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

کلمه ( عقل ) در لغت به معناى بستن و گره زدن است . و به همین مناسبت ادراکاتی هم که انسان دارد و آنها را در دل پذیرفته و پیمان قلبی نسبت به آنها بسته ، ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

میسر در عرب بیشتر در یک نوع خاصی از قمار استعمال می شود، و آن عبارت است از انداختن چوبه تیر که از لام و اقلامش هم می گویند. و اما چگونگی این بازى ای ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

مقامر ( قمارباز ) را یاسر می گویند، و اصل در معنایش سهولت و آسانی است ، و اگر قمار باز را آسان خواندند به این مناسبت است که قمار باز بدون رنج و تعب و ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥١

کلمه ( صیام ) و کلمه ( صوم ) در لغت مصدر، و به معناى خوددارى از عمل است ، مثلا صوم از خوردن ، و صوم از نوشیدن ، و از جماع و از سخن گفتن و راه رفتن و ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

نام ایوان کوپالا که به لغت ایرانی، سکایی به معنی ایوان تنومند و به لغت اسلاو به معنی ایوان تعمید دهنده است، در رابطه با جشن و سرور اواسط فصل بهار است ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

ایوان ( Eyvan ) در اساطیر اسلاوها نام زرتشت به صورت ایوان ( دانای درخشان ) و ایوان کوپاله ( دانای درخشان تنومند ) ـ که هر دو در رابطه با آتش های مقدس ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

اصل کلمه سمبل یونانی Symvolo است به معنی"جفت و جور کردن دو چیز در کنار هم ، به هم پیوستن و روی همدگر انداختن" می باشد. این کلمه به زبان لاتین رفته و ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

جا افتادن : پذیرفته شدن , تثبیت شدن . عادی شدن ، سازگار شدن ، " هنوز در این استان مرزی اهمیت رسانه و نقش آن در توسعه استان برای خیلی از مدیران بخش خ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

درگیری داشتن : نزاع داشتن ، مجادله داشتن ، مباحثه داشتن ، مشاجره داشتن . " نماد شناسان همیشه در مباحث نمادشناسی با هم درگیری دارند . "

پیشنهاد
٤

انگشت در نمک زدن : سوگند خوردن و عهد کردن. ( ( اشاره به این حدیث نبوی "افتتح بالملح و اختم به" ) ) ( سفینة البحار ) ( فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی ...

پیشنهاد
٤

انگشت دراز نکردن: انگشت کشیده داشتن از چیزی، کنایه از اعتراض نکردن و عیب نگرفتن. ( ( با تو یک روز آز و ناز نکرد بر تو انگشت کس دراز نکرد ) ) ( سیر ...

پیشنهاد
٥

انگشت به دندان گرفتن: تعجب کردن، سخت حیران شدن. ( ( کان زن او را جواب داد درشت که به دندان گرفت از او انگشت ) ) ( حدیقه، ۵۴۵ ) ( فرهنگ لغات و تع ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

الف وحدت : در اصطلاح صوفیه موجودات خارجیه به حروف عالیات نشان داده شود، و هر گاه از موجودات به حرف عالیات نشان داده شود. معین است که الف که اول حروف ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

در بسم بودن : در چیزی فرو رفتن و پنهان شدن. ( ( خصم را رمح چون الف در بسم چشم ها کرده همچو جان در جسم ) ) ( حدیقه، ۵۲۷ ) ( فرهنگ لغات و تعبیرات ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

اُشنان فروش : اشنانی و اشنان گیاهی است که بدان رخت شویند. ( ( هنری گشته از هزار پدر خاصه اشنان فروش و صابونگر ) ) ( کارنامه بلخ، ۱۹۶ ) ( فرهنگ ...

پیشنهاد
٤

اسب کسب زیر زین بودن : ظاهراً مهیا بودن اسباب روزی. ( ( روزی تو اگر به چین باشد اسب کسب تو زیر زین باشد ) ) ( حدیقه، ۱٠۶ ) ( فرهنگ لغات و تعبیرات ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

اسباب دادن: ظاهراً به معنی برخوردار کردن و متمتع ساختن است. ( ( تومر این مرغ راز چاه پر آب نتوانی ز آب داد اسباب ) ) ( حدیقه، ۴۶۵ ) ( فرهنگ لغات ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

قیز که در زبان ترکی قئز تلفظ می شود. که از مصدر ترکی قئزماق گرفته شده و چندین معنی دارد. ۱ - گرم شدن، داغ کردن بدن ۲ - عصبانی شدن ۳ - حشری شدن حیوان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

توهم زدن : دچار توهم شدن ، دچار هذیان گویی شدن . خیالاتی شدن . به عالم هپروت رفتن . دچار روان پریشی شدن . " مرد شیشه ای توهم زد و خانواده اش را با چ ...

پیشنهاد
٤

گاز چیزی را گرفتن : با استفاده از آن تند رفتن , با استفاده از آن سریع حرکت کردن ، گازش را گرفتن : در لهجه و گویش تهرانی یعنی تند رفتن .

پیشنهاد
٤

به قد و قواره کسی بودن :به بلندی قامت و اندام او بودن ، کنایه از حریف او بودن ، در حد و اندازه ی او بودن . "نیکبخت واحدی در خصوص صحبتهای علی لطیفی م ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

مست و پاتیل : سیاه مست ، در تداول عوام ، حالت سکر و بی خبری بعلت مستی . تیان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

بو گند دادن:بوی بد پراکندن، بویناک بودن، عفن بودن، گندیده بودن، متعفن بودن.

پیشنهاد
٣

پیچیدن و رفتن : کنایه از اینکه تغییر موضع داد و از حرف و اصرار خود باز گشت . روی بر تافتن ، معادل قدیم آن عنان پیچیدن است . کنایه از اینکه راه خود را ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

شوت بودن: کنایه از خنگ بودن و بیشتر حواس پرتی داشتن ، سطح هوشی کمتر داشتن .

پیشنهاد
٤

کنایه از احمق بودن , نفهم بودن , خل و چل بودن .

پیشنهاد
٥

در لاک دفاعی خود فرو رفتن: از موضع خود عقب نشستن. دست از تعدی و تجاوز برداشتن و عقب نشینی کردن، بی توجه به پیرامون خود به فکر فرو رفتن.

پیشنهاد
٥

قصه کلثوم ننه تعریف کردن: کنایه از اینکه با سخنان بی اساس سر مردم را گرم کردن، یک مشت مزخرفات به خورد مردم دادن. با سخنان بی اساس به سر مردم شیره مال ...

پیشنهاد
٥

با زیر آبی در رفتن: با مخفی کاری و زرنگی خود را کنار کشیدن، خود را با مهارت خاصی از معرکه خارج کردن، با زرنگی از زیر بار مسئولیت شانه خالی کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

سوال کلیدی: سوال حیاتی، سوال اساسی، سوال مهم، سوال اثرگذار، سوال طلایی، سوال ویژه، سوال خاص، ، سوال مشکل گشا،

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

اسم از سمو ( بر وزن غلو ) گرفته شده که به معنی بلندی و ارتفاع است ، و اینکه به هر نامی اسم گفته می شود به خاطر آنست که مفهوم آن بعد از نامگذاری از مر ...

پیشنهاد
٦

مارادونا را ول کن غضنفر را بگیر: کنایه از اینکه از دشمن و غیر خودی نترس مواظب خودی و دشمن داخلی باش که راحت می تواند از اعتمادت استفاده کند و ضربه ی ...

پیشنهاد
٢

شتاب صفر تا صد: کنایه از عکس العمل هر چیز یا هر کس در شروع یک عمل و کار. مثلا شتاب صفر تا صد فلانی خیلی کم است یعنی یک کمی دست و پا چلفتی است. یعنی ...

پیشنهاد
١

از گلو گریستن : ظاهراً به معنی ظاهر گریه کردن و فقط صدای گریه را در آورد نمی باشد مفهوم بیت نظیر این مثل در زبان تازه است که گفتند. ( ( نوحه گر کز ...

پیشنهاد
١

از گردن فرو نهادن : رها کردن از گردن، رفع تکلیف. خود را از مسئولیت کاری و عملی آزاد کردن . ( ( خویشتن را فرو نه از گردن تا شوی نازنین به هر بر زن ) ...

پیشنهاد
١

از صدف مشک و از آهو در جستن : کار بیهوده انجام دادن. نظیر آب در هاون کوفتن . ( ( آستین ارز هیچ خواهی پر از صدف موشک جو ز آهو دُر ) ) ( حدیقه، ۴۴۸ ...

پیشنهاد
١

از شکر تلخ تر به کس نگفتن: از شکر خوشتر به کسی نگفتن، از گل شکر تلخ تر نگفتن، با شیرین تر و با حرمت تر صورتی با کسی گفت و گو کردن، نظیر از گل نازکتر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

ینگه در زبان ترکی به معنی جدید، از نو، دوباره، به تازگی، در حال حاظر معنی می دهد. در شب زفاف پیرزنی جلو در حجله داماد نگهبانی می داد که به آن پیرزن ی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

از سر عین : ظاهرا به اشاره ی چشم است. ( ( تیغ او رخنه کرده از سر عین بیخ دیوار بست ذوالقرنین ) ) ( کارنامه برف ، ۱۸۳ ) ( فرهنگ لغات و تعبیرات مث ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

از سر سردی: از روی بی مهری. ( ( آن یکی گفتش از سر سردی که بدیدم سلیم دل مردی ) ) ( حدیقه ، ۶۷۳ ) ( فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی های سنایی، دکتر مح ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

از ره بردن : منحرف ساختن، به مجاز گمراه کردن و گول زدن. ( ( پدر هر که را ز ره بردن دختر و زنش را بیفشردند ) ) ( کارنامه بلخ ، ۱۹۰ ) ( فرهنگ لغات ...

پیشنهاد
٢

از روی به پشت دادن: مراد از روی خاصان و محارم است و مراد از پشت نامحرمان و عوام الناس است. "روی" وجه الله است و" پشت" خلق الله. یعنی راز را از وجه ال ...

پیشنهاد
٢

از دیده باد آوردن: ورم چشم از گریه ی فراوان . ( ( از دل آتش ز دیده باد آورد علت جهل خویش یاد آورد ) ) ( حدیقه ، ۴۰۸ ) ( فرهنگ لغات و تعبیرات مث ...

پیشنهاد
٢

از خود صید کردن : ظاهراً به معنی کشتن نفس است با توجه به حدیث شریف" موتوا قبل ان تموتوا "خود را نادیده گرفتن و فراموش کردن . ( ( شبلی آنگه که کرد ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

از خود زادن: ظاهراً به معنی از خود هنری نشان دادن و فرزند خصال خویشتن بودن است. ( ( گر تو هستی ز نسبت آدم هم ز خود زای با کمر چو قلم ) ) ( حدیقه، ...

پیشنهاد
٢

از خود پیاده کردن: از خودبینی و خودخواهی دور کردن، از خود غافل کردن . ( ( باز دارش ز خو پیاده کند گوشه ی چشم او گشاده کند ) ) ( حدیقه، ۱۵۹ ) ( فر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

از خط بودن: شاید مراد بیرون از خط و منحرف از جاده ی حقیقت باشد. ( ( جان بوبکر خط اوسط بود نه ز خط بد عتیق در خط بود ) ) ( حدیقه ، ۲۲۹ ) ( فرهنگ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

از خانه : آشنا، از یک خانواده، هم خانواده. ( ( شرع از اشعار سخت بیگانه است گرچه با او کنون هم از خانه است ) ) ( حدیقه ، ۱۴۶ ) ( فرهنگ لغات و تعب ...